به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه اعتماد نوشت: «یک: عملیات بیتالمقدس که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز و در نخستین روزهای خرداد آن سال به آزادی خرمشهر منتهی شد، عملیات پیچیده و دشواری بود. اجرای آن نیز، چه در مرحله شناسایی و چه حرکت نیروها و بعد هم درگیری با اشغالگران، پیچیدگیها و مشکلات بسیار داشت. شهید همدانی در مرور یکی از خاطراتش میگفت: «گروهی از نیروهای شناسایی بارها از رودخانه کارون گذشتند و هر شب، دهها کیلومتر پیاده منطقه را شناسایی کردند. پاهایشان تاول زده و زخم شده بود. شبی خواستند به بچهها استراحت بدهند. فرمانده میگفت امکان ندارد، بههیچوجه، یک شب عقب افتادن عملیات هم به صلاح نیست. خودم همراهتان میآیم. میگفت تمامش کنید. دستتان باید به جاده بخورد. میخواست مطمئن شود گردانها، شب عملیات بدون درگیری تا جاده میروند. میگفت اگر قبل از رسیدن به جاده با عراقیها درگیر شوند، قتل عام میشوند. بچههای شناسایی پوست استخوان شدند. هر کدام ده، دوازده کیلو وزن کم کرده بودند. اما شب آخر به جاده دست زدند. آنقدر رفتند بین عراقیها شناسایی که جای دقیق تمام امکانات و تجهیزات عراقیها را بلد شدند.»
دو: البته کار شناسایی مواضع دشمن فقط در روزهای منتهی به شروع عملیات انجام نشد. گویا از همان روزهای نخست اشغال خرمشهر، نیروهای اطلاعات عملیات سپاه، بعثیها را زیر نظر داشتند. به میانشان نفوذ میکردند و حتی از آنان عکس و فیلم میگرفتند. روایت میکنند که شهید حسن باقری دستور داده بود «همه چیز را گزارش کنید. حتی اینکه فلان جا هیچ خبری نیست، برای من خبر است. پشت دوربین دیدهبانی هم که مینشینی باید با دقت از منطقه عبور کنی و خودت را همانجا ببینی که داری نگاهش میکنی. قدم به قدم هدفها را تعقیب کن. آنقدر تمرکز کن که به جای دیگری توجه نداشته باشی. باید به عمق منطقه بروی و حس کنی روی زمین راه میروی. همان اندازه که روی زمین رفتنت طول میکشد با چشم برو. تمام پستیها و بلندیها را طی کن. وقتی به دکل ابوذر برمیگردی، باید همانقدر خسته باشی که انگار پیاده رفتهای.»
ناگفته نماند که دکل ابوذر، دکلی بلند در فاصله چهل کیلومتری شمال آبادان بود و نیروهای دیدبانی ما، از روی آن عراقیهای مستقر در غرب کارون را زیر نظر داشتند.
سه: اجرای موفق عملیات بیتالمقدس عملا شرایط جنگ را به نفع ما تغییر داد و این تغییر چنان آشکار بود که همه، از صدام و حامیانش گرفته تا خبرنگاران رسانههای بینالمللی به آن اذعان میکردند. مثلا رادیو بیبیسی همان روزها، در گزارشی نسبتا مفصل، پیروزی ایران در خوزستان و عقبنشینی نیروهای اشغالگر را قطعی توصیف کرد و افزود: «از یک نظر اهداف ایران در تمام این مدت روشنتر از مقاصد عراقیها بوده است. ایران میجنگد تا مهمتر از همه، سرزمین خود را از وجود سربازان اشغالگر آزاد کند و از ماهها پیش، سه شرط اصلی را برای صلح پیش کشیده است: عقبنشینی سربازان عراقی، پرداخت غرامت جنگی از طرف عراق و اعلام و مجازات عراق به عنوان متجاوز. این شرایط به حد کافی روشن است... مقامات ایران تاکید میکنند که هیچ قصدی برای تصرفات ارضی ندارند ولی این حق را برای خود حفظ میکنند که اگر صدام با شرایط ایران موافقت نکند، وارد خاک عراق شوند.»
این رسانه انگلیسی اضافه کرده بود عراقیها سعی دارند پیش از قطعیشدن نتیجه جنگ در خوزستان کار را به مذاکرات صلح بکشانن، اما ایران حتی حاضر نیست به این پیشنهادها - که به مساله تمامیت ارضیاش برمیگردد - فکر کند. «ایران هیچ امتیازی به عراق نمیدهد» و مصمم است حقانیت شروط خود را در میدان جنگ اثبات کند.