در روزگار غریبی که هیاهوی برخاسته از فساد بزرگ، غبار غم بر دلها افکنده، این حرکت زیبا باران رحمتی بود آرامش بخش. سپاسگزاری از این انسان والا و زنده نگه داشتن چراغ اخلاق میتواند مرحمی بر زخم جانکاهی باشد که مدتی است بر پیکر ما نشسته است.
قوام و دوام هر جامعهای در گرو رعایت برخی اصول اخلاقی است؛ اصولی که ریشه در سنتها و فرهنگ هر جامعهای دارد و تزلزل در آنها میتواند جامعه را با خطر فروپاشی مواجه سازد. درست است که در همه جوامع، بسیاری از این اصول، با گذشت زمان، به صورت قواعد حقوقی لازمالاجرا درآمدهاند، اما باید توجه داشت که اصول اخلاقی بسیار گستردهتر از قواعد و قوانین حقوقی لازمالاجرا هستند. همه کردارهای اخلاقی را نمیتوان به زور قانون در روابط میان انسانها جاری كرد. قانون با شواهد و نتایج ملموس و عینی سروکار دارد؛ در حالیکه اخلاق به نیت بازمیگردد و نیت به اعتقاد. اگر اعتقاد به اصول اخلاقی متزلزل شود نه فقط کردارهای اخلاقی رخت بر میبندند، بلکه رعایت قوانین نیز صوری و مصلحتی میشود و همه به اصطلاح در صدد دورزدن آنها بر میآیند. قانون تنها میتواند سدی در برابر اقلیت اندکی از متخلفان باشد وگرنه حتی بهترین و دقیقترین قوانین در برابر اکثریت انبوهی که اعتقادات اخلاقی خود را از دست دادهاند، نمیتواند منشأ اثر واقع شود.
کردار اخلاقمدار هموطن بجنوردی نشان داد که بهرغم کارهای ویرانگر برخی فرصتطلبان که نمونه بارز آن در پروندههای فساد مالی با ارقام نجومی انعکاس یافته است، هنوز اصول اعتقادی محکمی در بطن جامعه وجود دارد و این، از یک سو بسیار امیدوار کننده است و از سوی دیگر، بار مسوولیت شهروندان را در این خصوص سنگینتر میکند. تاسیس نهادی مدنی و کاملا مستقل از چرخ دندههاي خرد کننده قدرت، به منظور پاسداشت و حمایت از اخلاقیات شاید بتواند در بیدار کردن وجدانهایی که به خواب منافع زودگذر و کوتاه مدت فرو رفته اند کمک کند و در عین حال تریبونی باشد برای قدردانی از انسانهای بی ادعایی که کردارهای آنها ضامن دوام، قوام و شادابی جامعه است.