به گزارش سرويس «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه آذربایجانشرقی، سرهنگ مهدی عبادیپور در تشریح این خبر گفت: در تماس 115 سهند با فوريتهاي پليسي اعلام شد که جسد پسر بچهاي در جلوي منزلشان در شهر سهند افتاده که عوامل کلانتري سهند و پليس آگاهي در محل حاضر شدند.
فرمانده انتظامي شهرستان اسکو با بيان اينكه ماموران در محل پسر بچهاي حدوداً 12 ساله بنام «الف-ف» مشاهده کردند که در پاگرد راه پله جلوي منزل به حالت درازکش افتاده بود، گفت: با بررسي عوامل اورژانس و حضور پزشک قانوني علت مرگ، برق گرفتگي تشخيص داده شد.
وی ادامه داد: طرز قرار گرفتن جسد از یک سو و تناقضگويي و رنگ پريدگي و دستپاچگي مادر ناتني پسربچه از سوی دیگر عوامل پلیس را به مادر ناتنی مشکوک کرد که با توجه به تحقيق از مدير مدرسه کودک مبني بر اينکه کودک از مادر ناتني خود رعب و وحشت داشته و در خصوص کتک کاري وي به معلمان گفته بود ماموران را برآن داشت که احتمالاً قاتل مادرناتني وي باشد.
عبادپور افزود: در این خصوص اقدامات قضايي و انتظامي انجام و براي بررسي بيشتر والدين (پدر و مادرناتني) به آگاهي شهرستان دلالت شدند.
وي گفت: «عبدالله»، پدر متوفي در بازجوييها اعلام كرد كه به علت اختلافات خانوادگي از همسراولم جدا شده و موضوع ازدواج قبلي را به همسر دوم نگفته بودم و تا 6 ماه قبل فرزندش پيش عمهاش در اردبيل زندگي ميکرد که به علت پارهاي مشکلات فرزندم را به خانه خودم آوردم.
فرمانده انتظامي شهرستان اسکو افزود: در بازجويي از مادر ناتني، وی ابتدا منکر قضيه شد اما در ادامه بازجوييها و تناقضگويي وي عاقبت لب به اعتراف گشوده و اظهار كرد: پسربچه جهت بازي به خانه دوستش رفته بود که در موقع برگشت متوجه شدم که لباسش کثيف است و سر او داد کشيده و لباسهايش را وارسي کردم که داخل جيبش ترقه بود.
وی افزود: جهت ترساندن کودک دست و پاي کودک را بسته و سيمبرق جارو برقي را بريده و پس از لختکردن سيم يکي از سيم ها را به انگشت اشاره دست راست و سيم ديگر را در داخل دست چپ قرار داده و جهت ترساندن به برق زدم.
عبادیپور با اشاره به اینکه بچه در اثر برقگرفتگي فوت كرده است افزود: پرونده براي سير مراحل قانوني به دادسرا ارسال و از آن طريق مادر ناتني وي روانه زندان تبريز شد.
فرمانده انتظامي شهرستان اسکو اظهارکرد: در تحليل از موضوع فوق چنين استنباط ميشود که کتمان حقايق و عدم صداقت گفتار پدر متوفي در ازدواج دوم ومعرفي خود به عنوان فرد مجرد و آوردن کودک به منزل بعد از دو سال ازدواج با همسردوم و از سویی عدم قبولي شرايط زندگي براي همسر دوم و عدم حرف شنوي کودک از مادر ناتنياش و ناسازگاري با وي(مادرش) با عث شد که به جاي مهرباني و دلسوزي مادرانه به حسي انتقامجويانه و کينه و نفرت تبديل شده و از او يک قاتل ساخته که با قساوت قلب جان کودک خردسال را گرفت و يک زندگي را نابود و کودک 18 ماهه خود را اسير سرنوشت خويش ساخت.
متحيرم از اينكه يك مادر در رابطه با فرزند خود چگونه موجود الهي است كه خداوند ندا داده است كه بهشت زير پاي مادران است ولي همين مادر درمقام نامادري(زن بابا) قريب به اتفاق چگونه از خصلت فرشته بودن خارج و به يك ابليس و شيطان تبديل مي شود