جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۵

همه زندگی ما ایرانیان بر اساس ریسک است

بازیگران نمایش «هملت پشتکوهی» از تجربه بازی در این نمایش می‌گویند، از کار در بندر عباس و خوشحال هستند که در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته‌اند.
کد خبر: ۴۳۱۸۲۹

این روزها نمایش «هملت پشتکوهی» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشتکوهی آخرین اجراهای خود را در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر پشت‌سر می‌گذارد.

این نمایش با گروهی از بازیگران جوان که همه عضو گروه تئاتر تی توک هستند، روی صحنه می‌رود.

ابراهیم پشتکوهی سال‌ها پیش این گروه تئاتری را با حضور بچه‌های جوان بندرعباس پایه‌گذاری کرد.

او که کارگردانی جنوبی است، چند سالی است که ساکن تهران شده اما اغلب اعضای گروهش همچنان در بندر عباس زندگی می‌کنند.

نمایش «هملت پشتکوهی» ابتدا در بندر عباس روی صحنه رفت و حالا هم در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌شود.

ایران اکونومیست با چند تن از بازیگران این نمایش به گفتگو نشسته است.

کنار جوانان احساس جوانی می‌کنم

 

مهدی عطایی دریایی، بازیگری تئاتر را از سال ۵۳ آغاز کرده و از دو سه سال بعد هم دست به قلم شده و نمایشنامه نوشته و کارگردانی کرده است. علاوه بر فعالیت در سه حوزه بازیگری، کارگردانی، نمایشنامه‌نویسی، مدرس تئاتر هم هست. او کارشناس ارشد بازیگری و کاگردانی تئاتر از دانشگاه تهران مرکز است. ده دوازده سالی در تهران کار کرده که بیشتر اجراهایش در سالن خود دانشگاه روی صحنه رفته است.

او می‌گوید که بعد از تحصیلاتش به بندر بازگشته است. خانواده‌اش اصرار داشتند در تهران بماند ولی می‌گوید نسبت به استان خودش دینی احساس می‌کرده . اولین کسی است که مدرک کارشناسی ارشد گرفته و توانسته دانشگاه فرهنگ و هنر را برای تدریس بازیگری، سینما و تاسیس کند که همین موضوع او را دلخوش کرده است. سال‌هاست که پشتکوهی را می‌شناسد و از او برای تدریس در همین دانشگاه دعوت کرده است.

همه زندگی ما ایرانیان بر اساس ریسک است

عطایی می‌گوید که گرچه در تهران فضای کار تئاتر بیشتر بوده ولی خوشنود است که برای شهرش کاری کرده و نفع شخصی خود را برای منفعتی بزرگ‌تر کنار گذاشته است.

او بعد از ۱۴ سال بار دیگر روی صحنه آمده است. در مدت دوری خود از صحنه، اما فعالیتش را بر تدریس و نویسندگی متمرکز کرده است.

او گرچه در این مدت پیشنهادهای بازیگری خود را رد کرده ولی ابراهیم پشتکوهی برایش کارگردان خاصی است و اطمینان داشته نتیجه کار، درجه یک خواهد بود.

او که با تجربه‌ترین عضو گروه است، از بودن در کنار جوانان، احساس جوانی و خوشحالی می‌کند.

او در پاسخ به این پرسش که میان «هملت پشتکوهی» و «هملت» شکسپیر چه ارتباطی وجود دارد، می‌گوید: من هم دنبال همین ارتباط بودم ولی این ارتباط، تماتیک است، همه این افراد همچون هملت شکسپیر دچار تردید هستند. البته این خصیصه همه انسان‌هاست، بویژه ما ایرانیان که به دلیل شرایط خاص‌مان همه تصمیم‌گیری‌هایمان بر اساس ریسک است. برای گرفتن وام، ثبت‌نام ماشین، ورود به بورس، حتی ازدواج و ... همه دچار تردید هستیم.

عطایی در پاسخ به این پرسش که چقدر فضای کار برای دانش‌آموختگان تئاتر در دیگر شهرها وجود دارد، توضیح می‌دهد: فضای کار هست. در بندر عباس به طور مستمر در سالن انجمن هنرهای نمایشی کارهایی روی صحنه است که البته کیفیت‌های گوناگونی دارند. کار ما شاید بهترین کاری است که سال گذشته در این سالن اجرا شد،کاری که هم نوستالژیک است و هم حرفی برای گفتن دارد.

ممکن است دیگر چنین شانسی نداشته باشیم

غزل لوری،  دیگر بازیگر نمایش، ۲۶ ساله است که از دوره دبیرستان به صورت پراکنده کار تئاتر می‌کرده و فعالیت حرفه‌ای خود را با گروه تی‌توک به سرپرستی ابراهیم پشتکوهی آغاز کرده. ۶ سال پیش بعد از گذراندن یکسری آزمون به این گروه پیوسته و در اجرای نمایش «مثل آب برای شکلات» هم به عنوان نوازنده حضور داشته است. او که با گروه‌های دانشگاهی هم همکاری داشته است، در حال حاضر در بندرعباس زندگی می‌کند و  جزو آخرین ورودی‌های گروه تی‌توک است.

لوری که در این نمایش نقش «کرشمه» را بازی می‌کند، هم معتقد است در تهران فضا برای کار خیلی بیشتر است هرچند بر این نکته هم واقف است که بعضی از جوانان همسن و سال خودشان در تهران نیز مجال کار نمی‌یابند.

او ادامه می‌دهد: برای گروه ما هم ممکن است دیگر چنین فرصتی دست ندهد تا در تالار چهارسو تئاتر شهر روی صحنه برویم. البته در تهران نیز همه گروه‌ها این بخت را پیدا نمی‌کنند. با این همه شهر بزرگ مزایایی دارد که اگر شانس هم یاری کند و بچه‌های جوان خودشان هم پشتکار داشته باشند، می‌شود کار کرد.

این بازیگر جوان حضور هنرمندان را به شهرهای گوناگون که عموما برای برگزار کارگاه‌های آموزشی صورت می‌گیرد، بسیار مثبت می‌داند و اضافه می‌کند: همه این شانس را ندارند با کارگردان‌هایی کار کنند که خیلی به روز باشند. بچه‌های جوان در شهرهای دیگر اغلب با کسانی کار می‌کنند که متعلق به همان خطه هستند و طبیعتا از بسیاری رویدادهای تازه کمتر خبر دارند. اینکه گاهی کسانی که تجربه و مطالعه بیشتری دارند، در شهرهای مختلف کارگاه یا دوره آموزشی برگزار کنند، فرصتی است برای جوانان تا نسبت به اتفاقاتی که در دیگر نقاط می‌افتد، آگاه شوند و نگاهشان نسبت به کار تئاتر گسترش پیدا کند و به این شیوه می‌توانند خود را به روز کنند. هرچند با یک کارگاه محدود نمی‌توان تغییر چشمگیری رقم زد ولی دست‌کم دیدشان کمی باز می‌شود.

همه زندگی ما ایرانیان بر اساس ریسک است

او درباره حمایت‌های احتمالی ادارات کل ارشاد استان‌ها از گروه‌های نمایشی می‌گوید: فکر نمی‌کنم حمایت چندانی صورت بگیرد بویژه از گروه‌های تازه‌کار که شرایط برایشان سخت‌تر هم هست و این گونه است که بیشتر گروه‌های نمایشی کاملا مستقل روی پای خود کار می‌کنند.

لوری در پاسخ به این پرسش که برای آینده کاری خود چشم‌اندازی دارید، توضیح می‌دهد: ما از آقای پشتکوهی یاد گرفته‌ایم که برای کار خود محدودیتی در نظر نگیریم. همیشه به ما گفته‌اند هیچ سقفی برای خودتان قائل نباشید و همیشه دنبال رشد باشید. تمام تلاش ما هم بر این است که از امروزمان بهتر باشیم. قطعا هر کسی آرزوهایی دارد و تمام بازیگران میل به دیده شدن دارند ولی ما یاد گرفته‌ایم به هر قیمتی دیده نشویم. بلکه در جای درست و با صبر و تامل دیده شویم. همچنانکه پاداش صبر ما بود که الان در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه هستیم و مطمئنم بسیاری کسان دیگر دوست داشتند به جای ما روی این صحنه باشند. اگر با تلاش و صبر ادامه بدهیم، قطعا در آینده روشنی در انتظارمان خواهد بود.

رویایی دور از دسترس

مجید کشاورز، دیگر عضو این گروه و کارمند است که از سال ۸۰ کار تئاتر را آغاز کرده و قبلا هم در نمایش «مکبث» با پشتکوهی کار کرده است.

او در فاصله سال‌های ۸۰ تا ۸۳ تحت آموزش عطایی و پشتکوهی بوده است و از آن زمان به بعد به صورت پیوسته با این کارگردان همکاری کرده است.

او معتقد است اگر شغل و درآمد کارمندی را نداشت، نمی‌توانست از راه تئاتر به گذران زندگی بپردازد و در این زمینه می‌گوید: شاید در تهران بتوان از راه تئاتر زندگی کرد ولی در بندر چنین چیزی، شدنی نیست. اما من به جنبه مالی تئاتر فکر نمی‌کنم و بودنم در تئاتر فقط به خاطر عشقی است که به این کار دارم.

کشاورز هرچند در بندر با دو گروه تئاتری همکاری دارد، اما در سال‌های گذشته علاقه‌مند بوده از بندر به تهران بیاید . حالا اما این موضوع را دور از دسترس می‌داند.

این بازیگر درباره ارتباط تماشاگران با این نمایش می‌گوید: ارتباط خیلی خوبی برقرار کردند. این نمایش یکی از بهترین اجراهای عمومی بوده که در بندر داشته‌ام.  

او که ایفاگر نقش «صولت» است، درباره لهجه غلیظ بازیگران و در پاسخ به این پرسش که بابت درک این لهجه از سوی تماشاگران نگرانی نداشته‌اید، توضیح می‌دهد: نگرانی نداشتم چون همه تلاش‌مان را کردیم که اگر تماشاگران در بعضی لحظات در فهم لهجه دچار مشکل می‌شوند، از حرکات ما، موقعیت را درک کنند.

روانشناسی یونگ چگونه به بازیگر کمک می‌کند

گاتا عابدی که در این نمایش نقش برکه را بازی می‌کند، کارشناسی ارشد روانشناسی است اما به جز این حوزه، از کودکی به بازیگری علاقه‌مند بوده است.

او فعالیت حرفه‌ای خود را در تئاتر با ابراهیم پشتکوهی آغاز کرده و در شروع، در بخش آرکی‌تایپ شناسی نمایشنامه‌ها به او مشورت می‌داده است و با کمک یکدیگر به تحلیل روانی شخصیت‌ها می‌پرداخته‌اند. بعد از اینکه پشتکوهی از علاقه او به بازیگری باخبر می‌شود، در نمایش «اتللو» به عنوان بازیگر با او همکاری کرده است.

او در پاسخ به این پرسش که روانشناسی چقدر به بازیگری کمک می‌کند، توضیح می‌دهد: همیشه به این فکر می‌کردم که خیلی جذاب می‌شود چون وقتی اطلاعات روانشناسی داری، با نگاه دیگری به شخصیت‌های نمایشی، می‌نگری. همیشه به نظرم خیلی ضروری بود که شخصیت‌ها بر اساس گذشته خود روانکاوی شوند و شخصیت‌های نمایشی بر اساس همین الگو ساخته شوند تا با زندگی واقعی هم مطابقت داشته باشد نه اینکه برخاسته از ذهنیت یک نویسنده باشند بلکه شبیه آنچه در هالیوود رخ می‌دهد، کاملا مبنای روانشناسانه داشته باشند. این کار خیلی به روند امور کمک می‌کند. به جز اینکه شخصیت‌پردازی درستی رخ می‌دهد و می‌توان گذشته، حال و آینده آن شخصیت را تحلیل کرد، دست بازیگر را باز می‌کند چون وقتی به عنوان بازیگر به روان یک شخصیت تسلط پیدا می‌کنیم، جزییات او را در رفتار، فیزیک، انتخاب واژگان و ... راحت‌تر می‌توان پیدا کرد. در اینجاست که هر شخصیت ویژگی‌ها و دیالوگ‌های خاص خود را پیدا می‌کند که برخاسته از روان آن نقش است.

همه زندگی ما ایرانیان بر اساس ریسک است

عابدی ادامه می‌دهد: روانکاوی یونگ بشدت به بازیگری و کار نمایش کمک می‌کند همچنانکه در هالیوود هم آثار بسیاری بر اساس آرکی‌تایپ‌ها ساخته می‌شود. بنابراین روانشناسی بیشتر در خدمت کار هنری‌ام هست و به تنهایی به عنوان یک حرفه به آن نگاه نمی‌کنم.

او که ساکن تهران است، بعد از حضور در کارگاه آموزشی ابراهیم پشتکوهی به عضویت گروه تئاتر تی‌توک درآمده است.

این بازیگر درباره پررنگ بودن فضای جنوب در این نمایش نیز توضیح می‌دهد: چیزی که در کارهای قبلی پشتکوهی هم دیده می‌شود، این است که هیچ تلاشی نمی‌کند که جنوب در کارهایش دیده شود ولی گرما و اصالت جنوبی او در کارهایش هست. همچنانکه در همین کار هیچ اصراری نیست که همه بازیگران جنوبی صحبت کنند بلکه لهجه‌های مختلفی استفاده می‌شود و گویی ایران کوچکی روی صحنه داریم که با حال و هوای جنوب دیده می‌شود.

او درباره ارتباط این نمایش با هملت شکسپیر نیز می‌گوید: به صورت مشخص، چنین ارتباطی وجود ندارد اما از نظر تماتیک به هم مربوط می‌شوند. آنچه در «هملت» شکسپیر غالب است، تردید است. در نمایش ما هم تردید و قضاوت کردن خیلی زیاد است. تمام شخصیت‌ها دچار تضاد و تردید می‌شوند که از نظر تماتیک با هملت همسو است. حتی تماشاگر هم با همین تم همراه و دچار تردید و قضاوت می‌شود.

عابدی معتقد است تنوع لهجه‌ها در این نمایش از جذابیت‌های این کار است که آن را از آثار دیگر متمایز می‌کند.

می‌خواستم اشتباه رایج مادران را نشان بدهم

افسانه برزکار بازیگر جوانی است که نقش زنی مسن به نام ننه ماه نساء را بازی می‌کندکه مادر خانواده است.

این بازیگر ۵ سالی است که تئاتر کار می‌کند ولی این نمایش اولین اجرای حرفه‌ای اوست. او عضو گروه تی‌توک و ساکن بندرعباس است و علاقه‌مند بوده با گروه خودشان همکاری کند.

برزکار که دوستدار نقش «ننه ماه نسا» است، ادامه می‌دهد: در زندگی شخصی، عاشق مادربزرگم بودم. به همین دلیل همیشه کارکترهای پیرزن برایم جذاب بوده‌اند.

گاتا عابدی در ادامه سخنان او می‌گوید: وقتی ۴، ۵ ساله بودم مادرم را از دست دادم. حالا حضور ماه‌نسا سبب شده حس کنم واقعا مادرم است. با اینکه فاصله سنی زیادی نداریم ولی واقعا تبدیل به مادرم می‌شود. طوری که مهربانی‌اش باعث بغضم می‌شود.

برزکار نیز در پاسخ به این سخن ادمه می‌دهد: در زندگی واقعی، مادر هستم و دو پسر دارم. همیشه دلم می‌خواست دختری می‌داشتم و حالا آن حس را به گاتا پیدا کرده‌ام.

او با ابراز تاسف از اشتباه‌هایی که مادران در زندگی واقعی مرتکب می‌شوند، توضیح می‌دهد: ننه ماه نسا فکر می‌کند مادر خوبی است و به فرزندان خود محبت می‌کند . این را در هفتاد درصد مادران ایرانی دیده‌ام که به اشتباه فکر می‌کنند در حق فرزندان‌شان محبت می‌کنند در حالیکه رفتارشان خطا دارد. امیدوارم توانسته باشم این اشتباه رایج مادرانه را به تصویر بکشم و ناآگاهی خیلی از مادران را به آنان نشان بدهم چون یک تفکر کلیشه‌ای این است که همه مادران خوب هستند ولی خیلی از آسیب‌هایی که افراد می‌بینند، از ناحیه مادران‌شان است. می‌خواستم نشان بدهم مثل ننه ماه نسا نباشیم و ناآگاهانه به فرزندان خود آسیب نزنیم. بلکه به عنوان یک مادر به فرزندان خود قدرت بدهیم و شاد بودن را بیاموزیم.

او با ابراز خوشنودی از همکاری با گروه تئاتر تی‌توک اضافه می‌کند: سال‌ها کنار هم تمرین می‌کردیم و اتود می‌زدیم و از نظر روحی خیلی به هم آشنا هستیم. لحظه‌ای که روی صحنه‌ایم و حتی پشت صحنه مثل یک خانواده‌ایم و پشت هم هستیم و یکدیگر را دوست داریم. کار با ابراهیم پشتکوهی بسیار جذاب است چون به بازیگر اجازه می‌دهد خلاقیت خود را بروز دهد.

 

 

 

 

 

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار