سه‌شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 16 - ۶ شوال ۱۴۴۵
۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۴

وظیفه‌ آموزش و پرورش آموزش زبان است نه لگاریتم هفت‌طبقه!

در نشست بحث و گفت‌وگو درباره‌ «گفتار و نگارش»، علاءالدین طباطبایی، امید طبیب‌زاده، حسین معصومی‌همدانی و علی کافی به بررسی نقش‌ها و جوانب گوناگونِ گفتاری‌نویسی و شکسته‌نویسی و اهمیت نوشتار در فارسی امروز پرداختند.
کد خبر: ۴۲۱۴۵۳

به گزارش ایران اکونومیست، در خبر برگزاری این نشست که از سوی موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شده آمده است: امید طبیب‌زاده در نشست بحث و گفت‌وگو درباره «گفتار و نگارش» با بیان این‌که  به علت پیشرفت سریع فناوری‌های جدید، مخصوصاً شبکه‌های اجتماعی طی ۳۰ - ۴۰ سال اخیر گفتاری‌نویسی در تمام دنیا اهمیت پیدا کرد، گفت: در زبان فارسی مدت‌هاست درباره‌ گفتاری‌نویسی بحث می‌کنیم و دیدگاه‌های موافق و مخالف بسیاری در این باره وجود دارد. حدود صد سال پیش جمال‌زاده گفتاری‌نویسی را شروع کرد، منتها فقط در حوزه‌ صرف و نحو و واژگان. او هیچ‌گاه وارد تلفظ نشد و از کلمات شکسته استفاده نمی‌کرد. حتی وقتی هدایت در رمان خودش از شکسته‌نویسی استفاده کرد، او اولین کسی بود که از شکسته‌نویسی در ایران انتقاد کرد. بعد از آن هم بزرگانی مثل خانلری، نجفی و مینوی با شکسته‌نویسی در رمان‌ها مخالفت کردند. به‌هرروی، شکسته‌نویسی در رمان‌ها از بین نرفت، بلکه در فضای مجازی تشدید شد و مدام بیشتر می‌شود.

این زبان دست و پاشکسته آمده تا تمام تمایزها را از بین ببرد

حسین معصومی‌همدانی هم در بخش‌هایی از سخنان خود اظهار  کرد: اینکه صورت ملفوظ و مکتوب واژگان یکی نبوده است یا لااقل صورت ملفوظ آنها با صورت نوشتار امروزی‌شان یکی نبوده امری تاریخی است و در برخی متون قدیم از این قبیل کاربردها می‌بینیم. تقریباً از قرن هفتم به بعد، مردم در نواحی مختلف به گویش‌های مختلفی تکلم می‌کردند و یک نوع فارسی وجود داشته که در نوشتار به‌کار می‌رفته است. یعنی چیزی به نام فارسی گفتاری در مقابل فارسی نوشتاری نداشتیم. بلکه مجموعه‌ای از گویش‌ها در مقابل یک زبان معیار یا استاندارد رسمی بود که گاهی در بعضی نوشته‌ها از آن تخطی می‌شد.

او ادامه داد: گاهی عناصری از این گویش‌های محلی وارد زبان نوشتار و زبان رسمی هم می‌شد اما نه چندان که فهم نوشته‌های مناطق مختلف را برای ایرانیان و فارسی‌زبانان خیلی دشوار بکند. این جریان از حدود قرن هفتم ضعیف می‌شود و کم‌کم یک نوع فارسی هست که بیشتر از عربی و ترکی و مغولی وام می‌گیرد تا از گویش‌های محلی خودش. ریشه‌های تاریخی این فارسی زیرساخت نوشتار فارسی مشترک امروز ما ایرانیان است. برای ما چندان روشن نیست و می‌توان گفت گویش هیچ کجایی نبوده است، بلکه یک زبان مشترک یا ارتباطی بین گویشوران مختلف بوده است. پس، زبان فارسی رقیب هیچ‌کدام از این زبان‌ها و گویش‌های محلی نبوده است، بلکه چیزی بالای سر این‌ها و وسیله‌ای برای ارتباط بین مردم، ارتباط بین مردم و حکومت قدرت و دولت بوده است. این زبان فارسی نوشتار معیار تقریباً فقط در نوشته‌ها به کار می‌رفت ولی چنان نبود که کسانی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند از آن سر درنیاورند یا مشکل بزرگی در فهم آن داشته باشند.

معصومی در ادامه درباره‌ نقش شعر در مفهوم شدن زبان فارسی استاندارد برای مردم  توضیحاتی داد و گفت: آنچه ما امروز فارسی گفتاری می‌گوییم با آن گویش‌ها و زبان‌هایی که از قدیم داشتیم متفاوت است. فارسی گفتاری در معنی‌ای که امروز به کار می‌بریم یک پدیده جدید است که اساس آن تهرانی است و از جایی شروع شده که تهران به پایتختی انتخاب شده و موج مهاجرت از شهرهای مختلف به تهران شروع شده است. اما فارسی گفتاری گویش اصیل تهرانی هم نیست، بلکه عناصر بسیار زیادی را از گویش گویشوران مختلف و همچنین،  عناصر زیادی را از زبان نوشتاری جذب می‌کرده است. یکی دیگر از دلایل ترکیبی بودن این زبان این است که در این زبان تسامحی هست. خیلی چیزها در تلفظ صورت یگانه ندارند، مثلاً راحت می‌توانیم بگوییم «خانه» یا «خونه» و منعی نیست.

او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: کم‌کم در داستان‌ها به زبان گفتاری رو آوردند که یک وجه آن شکسته بودن است. این امر خیلی عمومیت نداشت و جمال‌زاده در عین اینکه خیلی از عناصر زبان گفتار را وارد داستان‌نویسی کرد هیچ‌گاه از زبان گفتار استفاده نکرد و مخالف آن بود. در مورد هدایت قضیه پیچیده‌تر است. در بعضی آثارش استفاده کرده است و در بیشتر آثارش چنین نکرده است. جالب است که آخرین جمله‌ داستان «داش‌آکل» این است: «مرجان عشق تو مرا کشت» نه «عشق تو منو کشت» در حالی‌که جمله‌ای است که از زبان آدمی عامی گفته می‌شود. این به نظرم نتیجه‌ فراست هدایت است. چراکه این آدم یک لوتی شیرازی است و هنوز در آن زمان به نظر نمی‌آمده است که لوتی‌های شیراز هم باید مثل لوتی‌های تهران حرف بزنند. بنابراین، هدایت یا باید این را به لهجه شیرازی می‌آورده است یا اینکه به فارسی معمولی می‌نوشته است. داستان‌نویسان بعدی هم که این کار را دنبال کردند نمی‌شود گفت که توجهشان به زبان گفتار حتماً با شکسته‌نویسی همراه بود. حداقل تا دوره‌ای این‌طور نیست. بنابراین، لزوماً یک این‌همانی بین زبان شکسته و زبان گفتار در نوشته وجود ندارد. در حالی‌که الان انگار این این‌همانی در ترجمه‌ها و در نوشته‌های فضای مجازی در حال برقرار شدن است.

این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیان کرد: به نظرم تصور این‌که زبان گفتار همان زبان شکسته است عملاً در نزد بعضی اشخاص منجر شده است به این تصور که زبان گفتار چیزی نیست جز زبان نوشته. یعنی برای اینکه نوشته‌ای گفتاری بشود کافی است که دست و پای افعال را بشکنید و این دیگر گفتاری می‌شود. آدم‌هایی مثل هدایت و آل‌احمد و گلستان و ناصر تقوایی هزاران زحمت می‌کشیدند تا بتوانند مطلبی را بدون خروج از قید و بند زبان نشکسته به صورت گفتاری بیان کنند. الان موجی را می‌بینیم که تصور می‌شود غلبه‌ زبان گفتاری است، ولی در واقع غلبه‌ یک صورت قدری داغون زبان نوشتاری است. زبانی است بی‌بهره از همه‌ ظرافت زبان گفتاری و با واژگان محدودی که عموماً کلیشه‌ها و عبارات قالبی زبان نوشتاری مرسوم است. یکی از نقش‌های زبان گفتاری این است که تمایز میان کاربران و گویشوران را در موقعیت‌های مختلف نشان بدهد.

معصومی در پایان تأکید کرد: استفاده از زبان گفتار برکت‌های خیلی زیادی برای زبان فارسی داشته است و زبان امروزی ما خیلی به زبان گفتار نزدیک‌تر است تا زبان صد سال پیش. ما این را مرهون نویسندگانی هستیم که این کارها را کردند. ولی استفاده از زبان شکسته جز در جاهایی که منطق قضیه اقتضا می‌کند آثار منفی زیادی داشته است، از جمله همین توهم که اگر به جای «آمدند» بنویسیم «اومدن» بقیه‌ مشکلاتمان حل شده است یا زبان گفتار همان زبان شکسته است.در حالی‌که زبان گفتار چیز دیگری است. علت اصلی هم این است که در مدرسه به ما زبان نوشتار را یاد نمی‌دهند. تا وقتی که آموزش و پرورش ما حس نکند که بزرگ‌ترین وظیفه‌اش آموزش زبان است نه آموزش حل لگاریتم هفت‌طبقه این قضیه چاره‌شدنی نیست و خطر بزرگ‌تر آنکه زبان فارسی نوشتاری که زبان مشترک ما ایرانی‌هاست و ما را به هم پیوند داده است، به تعداد زیادی زبان‌ و زیرزبان تجزیه بشود و علت وجودی خودش را از دست بدهد که این از لحاظ سیاسی و وحدت ملی هم آثار بدی دارد. 

 

تنوع زبان‌ها نوعی نفرین است

علاءالدین طباطبایی نیز در این نشست با بیان این‌که بازتاب عین‌به‌عین گفتار در نوشتار به نفع زبان فارسی است یا نه، اظهار کرد: به گمان من به مساله‌ مناقشه‌برانگیز درست و غلط در زبان برمی‌گردد که در تحلیل نهایی به تغییر و تحول زبان مربوط می‌شود. زیرا نوشتار در قیاس با گفتار به اصطلاح محافظه‌کارتر است. در واقع، نوشتار چارچوب دستوری مستحکم‌تری دارد، تغییرات آن کندتر است و به تثبیت زبان کمک می‌کند. چراکه یکی از نقش‌های نوشتار برقراری ارتباط میان نسل‌ها و برخوردار ساختن انسان از حافظه‌ تاریخی است.

او ادامه داد: در این نکته کمتر کسی تردید دارد که مهم‌ترین ابزار در اختیار بشر برای انتقال اطلاعات زبان است اما از یک رسانه برای ارتباط، به دلیل تنوع زبانی به مانعی برای ارتباط بین اقوام مختلف بشر تبدیل شده است. تنوع زبان‌ها باعث شده است که بخش اعظم جمعیت بشر بیش از یک زبان بدانند که معمولاً یکی زبان سراسری یا ملی است و دیگری زبان محلی. تنوع زبانی چنان مشکل بزرگی در ایجاد ارتباط میان ابنای بشر پدید آورده است که در کتاب مقدس اسطوره‌ای به نام «برج بابل» پرداخته شده است که براساس آن در آغاز همه‌ مردم به یک زبان سخن می‌گفتند و خداوند زبانشان را تغییر داد تا سخن یکدیگر را نفهمند و میانشان اختلاف افتد و از قدرت و توانشان کاسته شود. از این دیدگاه، تنوع زبان‌ها نوعی نفرین است. شاید علی‌رغم اینکه ابزارهای جدید فناوری باعث شده است که تنوع زبانی بیشتر منعکس شود، گونه‌های اصلی زبان/ گونه‌های نوشتاری از طریق هوش مصنوعی جلو جدایی انسان‌ها را از هم بگیرید.

او در ادامه درباره تحول زبانی توضیحاتی ارائه داد و با بیان اینکه تحول زبان و پیشرفت اجتماعی با هم تلازم ندارند، گفت: گسترش سواد و ترویج کتاب‌خوانی به تثبیت زبان نوشتاری کمک می‌کند. اما، زبان فارسی از قضا از جمله زبان‌هایی است که در هزار سال گذشته چندان تحول پیدا نکرده است و تحصیل‌کردگان امروزی آن می‌توانند متون کهن را بخوانند و معنی آنها را تا حدود زیادی دریابند، البته فهم «تاریخ بیهقی» دشوارتر از «کیمیای سعادت» است. در این هزار سال در واژگان فارسی تغییرات زیادی پدید آمده است و اگر بیهقی و سعدی زنده شوند، معنی شمار بزرگی از واژگان و اصطلاحات امروزی ما را درنمی‌یابند. این امر کاملاً طبیعی است زیرا تحولات فرهنگی و اجتماعی که در چند قرن گذشته جامعه‌ ایران را در همه‌ ابعاد تغییر داده است به ناچار در واژگان زبان انعکاس یافته است. اما دستور زبان و واژگان پایه‌ فارسی آنچنان تغییر نکرده است.

او اظهار  کرد: بنیان‌گذاران علم زبان‌شناسی توجهی به نوشتار نداشتند و گفتار را موضوع اصلی پژوهش‌های خودشان قرار دادند. شاید برای  آنکه تصور می‌کردند نوشتار صورت دیداری‌شده‌ گفتار است. درحالی‌که به عقیده‌ تعداد زیادی از دانشمندان نوشتار همان گفتار دیداری‌شده نیست، بلکه خود رسانه‌ای مستقل است و ماهیتی متفاوت دارد. نوشتار باید به افراد آموخته شود و تا خواندن به سنتی مستحکم اجتماعی در ایران تبدیل نشود ما نمی‌توانیم نوشتار خوب داشته باشیم.

او افزود: گفتار و نوشتار اگر هر کدام در صورت نابشان انجام یابند با یکدیگر تفاوت‌های بنیادی خواهند داشت. گفتار عموماً فعالیتی ناخودآگاهانه است، حال آنکه نوشتار عملی آگاهانه و همراه با تأمل و اندیشیدن است. در متونی که ذاتاً نوشتاری‌اند، جمله‌ها طولانی‌تر و از لحاظ دستوری دقیق‌ترند و گستره‌ واژگانی‌شان تا حدود دو برابر گفتار است. البته باید توجه داشته باشیم که ما می‌توانیم نوشتار را به صورت گفتار بیان کنیم. کما اینکه می‌گویند تأثیرگذارترین سخنرانی‌ها سخنرانی‌هایی بوده است که قبلاً نوشته شده بودند. و البته می‌توانیم گفتار را هم عیناً بنویسیم.

طباطبایی در پایان تأکید کرد: در کشور ما سنت کتابخوانی یا خواندن به سنتی قوی و نیرومند تبدیل نشده است. ازاین‌رو، ترویج و تشویق گفتاری‌نویسی به معنی خلط و درهم‌آمیختن دو رسانه‌ گفتار و نوشتار است و اگر پیش برود، سرانجام به وضعیتی شبیه به وضعیت ساکنان برج بابل دچار خواهیم شد.

چرا سپرده به زمین برای ما عجیب نیست؟

امید طبیب‌زاده  در سخنانی به ماجرای داستان «سپرده به زمین» بیژن نجدی در مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند»  اشاره کرد و گفت:  این داستان در یکی از روستاهای شمال ایران می‌گذرد و قهرمانان آن پیرمرد و پیرزنی شمالی‌اند که دیالوگ‌هایشان به فارسی گفتاری است؛ یعنی متن به فارسی معیار رسمی است و دیالوگ‌ها به فارسی گفتاری. چنین چیزی در رمانی انگلیسی‌زبان تعجب‌برانگیز است و مخاطب را به این فکر می‌اندازد که نویسنده قصد داشته چیزی را به او برساند. اما در داستان‌های ما از احمد محمود و صادق چوبک و آل‌احمد تا دولت‌آبادی پرسوناژهای محلی به راحتی با هم به فارسی گفتاری حرف می‌زنند و برای ما عادی است. این نکته دیگری را به ما نشان می‌دهد، اینکه فارسی گفتاری‌ را اگر بگوییم فارسی تهرانی اشکالی ندارد، به شرط اینکه تهران را پایتخت بدانیم. به‌هرروی، اقوام مختلف این گونه‌ گفتاری جدید را به وجود می‌آورند و این فارسی گفتاری به تدریج به فارسی معیار گفتاری تبدیل می‌شود. پس، ما در زبان فارسی دو گونه‌ معیار داریم؛ یکی گونه‌ معیار نوشتاری و دیگری گونه‌ معیار گفتاری. به این پدیده دوزبان‌گونگی می‌گوییم که استفاده از زبان گفتاری در دیالوگ‌ها در رمان‌های فارسی دال بر وجود آن در این زبان است. رسانه‌های ارتباط جمعی مثل رادیو و تلویزیون به گسترش گونه‌ گفتار معیار و دوزبان‌گونگی دامن زدند.

او در ادامه توضیحاتی درباره شکسته‌نویسی داد و موارد شکسته‌نویسی‌، شامل رنگ‌وبوی محلی، الفاظ فضای مجازی، صورت‌های کوتاه‌شده و گونه‌های آزاد را در رمان‌های فارسی و انگلیسی مقایسه کرد. او در بخشی از این سخنان گفت: محمود دولت‌آبادی استاد ایجاد رنگ و بوی محلی است. او یا احمد محمود به ترتیب از کلمات خراسانی یا خوزستانی و اهوازی استفاده می‌کنند تا فضای محلی را برسانند. برای این کار باید از الفاظ شکسته استفاده شود. کسی تا به حال نه در زبان انگلیسی نه در زبان فارسی به اینها اعتراضی نکرده است. دومین مورد شکسته‌نویسی الفاظ در فضای مجازی است. مثلاً you are را به صورت U R  نشان می‌دهند. این وارد فارسی هم شده است. در انگلیسی در رمان‌ها از اینها استفاده می‌شود، در فارسی من هنوز در رمان‌ها چنین چیزی ندیده‌ام. این‌ها به لحاظ شنیداری شکسته نیستند، بلکه به لحاظ بصری شکسته‌اند. در مورد این‌ها در زبان انگلیسی اعتراض‌هایی مشاهده شده است، ولی در فارسی هنوز چنین بحثی ندیده‌ام. مورد سوم، صورت‌های کوتاه‌شده‌ای است که غالباً شکل پیوست‌گونه دارند. مثلاً  you are not به you aren't  یا want to به wanna تبدیل می‌شود. این شکسته رسمی و غیررسمی را نشان می‌دهد و به طبقات اجتماعی یا قومیت‌های مختلف ارجاع ندارد. این در فارسی هم فراوان است. موارد مشابه این در فارسی فراوان است. مثلاً «کارگر هستید» که می‌شود «کارگرین».

طبیب‌زاده تصریح کرد: تا اینجا بین زبان فارسی و انگلیسی تفاوت زیادی وجود ندارد. اما تفاوت اصلی مربوط به گونه‌های آزاد است. مثلاً «تهران» و «تهرون» گونه آزاد هستند، هر دو را به کار می‌بریم و هم‌معنی هستند ولی تفاوت‌های سبکی را نشان می‌دهند. گونه‌های آزاد در انگلیسی عمدتاً ناشی از تفاوت‌های طبقاتی یا قومی و امثال این‌هاست. در فارسی هم «نسخه» را می‌گوییم «نخسه». اینها شکسته‌ اجتماعی محسوب می‌شود نه شکسته‌ای که زبان رسمی را در مقابل زبان غیررسمی بخواهد قرار بدهد. اما گونه‌های آزاد بسیاری در زبان فارسی وجود دارد که در انگلیسی مشابه ندارد. گونه‌های آزادی که در انگلیسی هست و متغیرهای زبانی اجتماعی باعث ظهور آنها نمی‌شود بلکه فقط متغیرهای کنشی (رسمی در مقابل غیررسمی) را باعث می‌شود در فارسی هست مثلاً در فارسی «تهران» می‌شود «تهرون»، «چه» می‌شود «چی»، «چیست» می‌شود «چیه». این به معنی این است که فقط قدری غیررسمی است. این تفاوت مهم بین فارسی و انگلیسی است. این‌گونه الفاظ در انگلیسی بسیار کم است. در حالی‌که در فارسی فراوان است. شکسته‌های انگلیسی غالباً مبین طبقه‌ اجتماعی پرسوناژها هستند، ولی شکسته‌های فارسی قریب به اتفاق نشان می‌دهد یک فارسی گفتاری داریم و یک فارسی نوشتاری. به همین علت نوشته‌ بیژن نجدی برای ما آن‌قدرها عجیب نیست. چراکه دو گونه معیار داریم: معیار گفتاری و معیار نوشتاری.

او خاطرنشان کرد: در فارسی هم ما فروگونه‌های زبانی-اجتماعی داریم، مثل «مردسه» و «نخسه». اما تعداد این‌ها بسیار کم است و بیشتر شکسته‌های ما مبین رسمی در مقابل غیررسمی است. دیگر اینکه گونه‌ گفتاری فارسی مثل گونه‌ نوشتاری گونه‌ معیار است که مختصات خودش را دارد و از این گونه گفتاری در رمان‌ها استفاده می‌شود. دیالوگ «بچه مردم» آل‌احمد، وقتی زن از دیگری نقل قول می‌کند خودبه خود شکسته می‌شود. از همین گونه‌ گفتاری در سخنرانی‌ها، کلاس‌های درس و سخنرانی‌های سیاسی استفاده می‌کنیم بدون اینکه بخواهیم بگوییم به طبقات پایین‌ تعلق داریم، بلکه می‌خواهیم «بگیم» که ما قدری گفتاری حرف می‌زنیم. استفاده از این گونه در دیالوگ‌های فارسی هم مبین همین امر است.

 

زبانی که تایپ می‌شود با زبان شکسته هماهنگ است

علی کافی، عضو شورای واژه‌گزینی فرهنگستان هم  با بیان این‌که به بررسی چگونگی زبان شکسته در جایگاه شاخص زبان محاوره در فضای مجازی پرداخته است و برای این بررسی از گروه‌های خانواده و دوستان یا گروه‌های علمی و جدی مانند گروه‌های دانشگاهی، اخبار یا گروه‌های تجاری و بازرگانی استفاده کرده و به نتایجی رسیده است گفت: در گروه‌های خانوادگی مکالمات و محاوراتی در قالب فرسته/پست هست  که در اینجا موضوع بررسی من نبوده است و فقط به محاوراتی توجه کردم که گونه‌ای از زبان است و نظام آوایی، نظام دستوری و نظام معنایی خاص خودش را دارد. وارد نظام نحوی و معنایی این محاورات هم نشدم. در این میان، آنچه من پربسامد دیدم، دگرگونی و تغییر ضمیرهای متصل بود. مصوت بلند "آ" به "او" تبدیل شده است و  "است" به طور کلی حذف شده و به "ه" تبدیل شده است.

او مشاهدات خود را از شیوه‌ شکسته‌نویسی در گروه‌های مختلفی در رسانه‌های اجتماعی شرح داد و بیان  کرد: من درباره‌ مخاطب‌شناسی به نتیجه‌ای رسیدم. مخاطب‌شناسی ناظر بر این است که چرا نویسنده‌ یک فرسته‌ تصمیم می‌گیرد به زبان معیار  یا شکسته بنویسد. به نظرم، مخاطب گویش‌ور فارسی‌زبان را به‌خوبی می‌شناسد، مثلاً گروه چاقوی زنجان می‌داند که خریدار چاقو همه‌ ایرانیان هستند، شکسته نمی‌نویسد چون می‌داند از اقصی نقاط ایران چاقو می‌خرند. یا گروهی که می‌داند در یک محفل خصوصی از زبان شکسته استفاده کند و در یک محفل عمومی زبان معیار را به کار ببرد. بنابراین، فکر می‌کنم شناخت مخاطب و برقراری ارتباط با اقتضائات محیط برای نویسندگان فرسته‌ها از همه چیز مهم‌تر است و خیلی کاری به صحبت‌های ما ندارند. یکی از دلایل هم چابکی در گفتار و چابکی در نوشتن و تایپ کردن است. آنچه دارد اتفاق می‌افتد این است که زبانی که تایپ می‌شود با زبان شکسته هماهنگ است و در نتیجه، هماهنگی نوشتن با زبان گفتار و چابکی آن منجر به جا افتادن این شکسته‌نویسی می‌شود. اوج قضیه به نظر من آوایی است، مثلاً گرچه در «ناخون» به جای «ناخن» طولانی‌تر شده، تسلط آوا در آن بیشتر است.

کافی در پایان گفت: ما گونه‌های زبانی شامل زبان محاوره‌ای، ادبی و معیار داریم که هرکدام لایه‌هایی دارند: یکی لایه‌ فونتیک، یکی لایه دستوری و دیگری لایه‌ معنایی. ما در اینجا فقط به لایه‌ فونتیک توجه کردیم. معتقدم  گونه‌ زبان محاوره‌ای تهرانی دارد به صورت گونه معیار درمی‌آید و ما به جای مبارزه با این گونه باید درباره‌ آن تحقیق و مطالعه کنیم تا از آن حمایت شود. چراکه این گونه وارد زبان فارسی شده است و اقتضائاتی دارد و در نتیجه نمی‌توان آن را از زبان بیرون کرد. زبان ادبی ما در کنار گونه معیار نتوانستند تأثیری جدی بر هم بگذارند. درواقع، زبان ادبی ما در دستور یا نحو و کوتاه‌نویسی خیلی مؤثر واقع نشده است. من هیچ نگرانی بابت تعداد کلمات محاوره ندارم، بیشتر نگران معنا و نحو آن هستم که باید مواظب آنها باشیم؛ البته می‌دانم آن هم می‌آید و می‌رود و تأثیر آن‌چنانی نخواهد گذاشت.

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار