به گزارش ایران اکونومیست نوروز شهر تهران به عنوان پایتخت سیاسی، اقتصادی و... کشور از یک هیاهو خاصی برخوردار است و آیین نوروز ۱۳ روز از اول بهار را در بر میگیرد.
اما در این روزهای شلوغ نوروز بررسی آداب و رسوم تهرانی های قدیم خالی از لطف نیست، اینکه بدانیم تهرانی های قدیم چه بازی هایی برای پر کردن اوقات فراغتشان در نوروز انجام می دادند.
چوگان
براساس اطلاعاتی که ستاد گردشگری شهرداری تهران منتشر کرده، چوگان" یک بازی سنتی سوار بر اسب است که در برخی اوقات همراه با موسیقی، نمایش و روایتگری برگزار میشود. در بازی چوگان، دو تیم در مقابل یکدیگر قرار گرفته و هدف، وارد کردن توپ (گوی) توسط یک عصای چوبی (چوگان) در دروازه تیم مقابل میباشد. این بازی غالبا در یک محوطه باز به نام "میدان" انجام میشود. بازی دارای چند مرحله (چوکه) است که تعداد آنها در مناطق مختلف، متفاوت است.
بازی چوگان در شکل سنتی خود، همراه با رژه سوارکاران، اجرای موسیقی محلی، نمایش و روایتگری اعم از نقالی و مرشدخوانی اجرا میشود، نوازندگان، نمایشگران و روایتگران نقش مهمی در هویت بخشی و کارکردهای فرهنگی این بازی دارند. از آنجا که برای انجام این بازی نیاز به وجود زمین مسطح، چندین اسب مخصوص چوگان و همچنین حضور بازیکنان ماهر می باشد، لذا همیشه قابل اجرا نیست و غالبا در ایام نوروز، عروسی های محلی و جشنهای فصلی برگزار میشود.
چوگان در ایران، تاریخی بالغ بر ۲۰۰۰ سال دارد و در ابتدا به منظور آموزش مهارت های مبارزه و جنگاوری در مناطق مختلف ایران اجرا می شد که به مرور زمان با افزودن هنرهای موسیقایی و نمایشی به یک بازی شادی بخش تبدیل شد که بازیکنان مهارت سوارکاری، تکنیکهای حرکتهای ناگهانی و هماهنگیهای تیمی و همچنین پرتاب توپ را به نمایش میگذارند و هنرمندان نیز با اجرای هنر خود خلاقیتهای فردی خود را به نمایش میگذارند.
تهران به دلیل داشتن سه زمین استاندارد چوگان، فدارسیون چوگان، فروشگاهها و کارگاههای ساخت ابزار چوگان و همچنین بیشترین بازیکن حرفه ای در کشور، مرکز این بازی ارزشمند و هویت بخش در ایران است.
تخم مرغ بازی
از آغاز مراسم چهارشنبه سوری عدهای از جوانان خصوصا پسرها مشغول تخم مرغ بازی میشوند. تخم مرغ بازی یکی ازسرگرمیهای بسیار متداول در ایام نوروز است شاید به این دلیل که در میان بسیاری از اقوام ساکن تهران، هنوز هم مادربزرگها تخم مرغ به کوچکترها عیدی میدهند.
در این بازی دو بازیکن در مقابل هم قرار میگیرند و درحالیکه هر یک تخم مرغی در دست دارند با هم قرار میگذارند که: «سربه سر و تا به تا» یعنی اینکه سرها و انتهای تخم مرغهایشان را به هم بکوبند. یا «سر به سر» یعنی فقط سر تخممرغ هایشان را به هم بکوبند و یا برعکس. یا «تک به تک» یعنی دو پهلوی تخم مرغهای خود را به هم بکوبند.
پس از شرط کردن یکی از موارد بالا بر سر اینکه کدام نفر «بنشیند» یعنی تخم مرغ خود را در دست ثابت نگه دارد تا نفر دوم تخم مرغ خود را بر نقطه تعیین شده تخم مرغ حریف بکوبد، گفتگو در میگیرد. درنهایت تخم مرغ آن کسی که سالم مانده بعنوان برنده، تخم مرغ شکستۀ حریف خود را از او میگیرد.
غول بیابانی؛
نام نمایشی عامیانه که در بعضی از نقاط ایران در ایام نوروز معمول بوده است. در این نمایش، عدهای با انجام حرکات مضحک، مردم را سرگرم میساختند. این نمایش معمولاً با موسیقی همراه بود که به آهنگ ضرب، شعر زیر را خوانده و از مردم پول میگرفتند:من غول بیابانم... سرگشته و حیرانم
غول بیابانی یا غولک، یکی از افراد گروه نوروزیخوان محسوب میشد که پوشاکی مضحک بر تن داشته و با حرکات مسخره و خندهآور، به اجرای نمایش میپرداخت. او گاهی با آتشبازی نیز مردم را سرگرم میکرد.
الک دولک؛
الک دولک بازی که تا این اواخر هم به وسیله کودکان محلات تهران بازی میشد، بازی جالبی بود که بچههای محل و حتی بزرگسالان خود را به آن مشغول میکردند، این بازی در تهران اجرایی می شد که جنبه سرگرمی، ورزشی دارد. در ابتدا بازیکنان به دو گروه تقسیم میشوند. گروه شروع کننده، دو عدد آجر را بهطوریکه بتوان چوب کوچکتر را روی آن قرار داد و فضای میانه آن خالی باشد میچینند. سپس یکی از افراد گروه، چوب بزرگتر را زیر چوب کوچکتر قرار داده و با پرتاب کردن آن به بالا، ضربه ای به آن وارد میکند.
گروه دوم نیز که از قبل در فاصلهای دورتر از گروه اول قرار گرفتهاند، درصدد گرفتن چوب کوچک در هوا هستند. اگر موفق به انجام آن شوند، کلیه افراد گروه اول سوخته و بازنده محسوب میشوند و اگر موفق به انجام این کار نشوند، نوبت به نفر بعدی از گروه اول میرسد که این حرکت را انجام دهد.
البته اگر گروه دوم، چوب کوچکتر را در هوا مهار کنند، جای افراد دو گروه عوض خواهد شد و بازی از نو آغاز میشود. در این بازی اگر تعدد نفرات دو گروه با هم برابر نباشد، در انتخاب افراد و تشکیل گروه، طوری چیدمان صورت میگیرد که دو تیم از لحاظ قدرت و توانایی- در مهارت و قدرت جسمانی- نسبتاً برابر شوند. اصطلاح ویژهی آن «یکبار در شکم» است. به همین منظور به یکی از افراد تیمی که نفرات کمتری دارد اجازه دوبار پرتاب داده شده تا کمبود نفرات تیم او جبران گردد.
قسمت دیگر الک دولک «سردستی» است که مخصوص اطفال و کودکان است. در این بازی الک را با دست به هوا پرتاب کرده، با دولک به آن میزنند. این بازی در شهرها و نواحی مختلف به نامهای گوناگون نامیده میشود.
بقچه گردانک؛
این بازی دسته جمعی در محلات تهران اجرا می شد که افراد به دور دایره ای نشسته و دیده بر نفرات مقابل میدوزند. استاد بقچه ای را که دستمال یا البسه در آن نهاده شده به یکی از بازیگران داده و او با در دست گرفتن آن به دور حلقه میدود. در همین هنگام بقچه را در پشت یکی از نفرات نهاده و با گردش در جایگاه خود مینشیند. آن فرد که بقچه در پشت او قرار داده شده باید به سرعت برخاسته و عمل فرد قبلی را تکرار کند.
این روند همین گونه ادامه مییابد تا فردی متوجه حضور بقچه در پشت خود نشده باشد که در این صورت بازنده بوده و باید همزمان با برداشتن بقچه و کولی دادن نفر قبلی به دور حلقه و به تعداد معین شده در ابتدای بازی، بپردازد. او مجاز است در حین کولی دادن بقچه را پشت فردی بر زمین گذارد و روند بازی همچنان ادامه می یابد. گاهی نیز بازندگان در آخر بازی به کولی دادن برندگان می پردازند.
صوت و جنگ بازی؛
در این نوع بازی که مخصوص پسران است، ابتدا بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. سپس محوطه ای به طول پنجاه تا هشتاد متر و عرض سی تا پنجاه متر را در نظر گرفته و خطکشی میکنند.
پس از یارگیری و قرعه کشی برای شروع بازی، گروهی که در قرعه کشی برنده شده در یک سمت میدان که توپ و چوب در آنجا قرار گرفته و گروه بازنده در سوی مقابل میدان بهطور منفرد و جدای از همدیگر، قرار میگیرند. نفرات گروه برنده به نوبت به وسیله چوب، توپ را پرتاب میکنند. افراد گروه بازنده، سعی میکنند توپ را در هوا بگیرند. در صورت موفقیت جای گروه ها عوض شده و بازی ادامه مییابد. همچنین اگر توپ به خارج از محدوده مشخص شده پرتاب شود نیز جای گروه ها در بازی عوض میشود. اما اگر گروه مقابل نتوانند توپ را در هوا بگیرند، می بایست گروه مقابل را کول کرده و در میدان بگردانند.
شیطون و فرشته؛
در این بازی تهرانی ها، ابتدا یک نفر به عنوان سرگروه، فردی از بازیکنان را به قید قرعه، به عنوان شیطان انتخاب میکند. پس از آن نام میوهای را بر روی یکی از اعضای گروه میگذارد، بدون اینکه شیطان از آن نام مطلع باشد.
سپس از شیطان میخواهد که نام میوه را حدس بزند. شیطان یک به یک نام میوه ها را ادا کرده و در صورت حدس صحیح، بازیگر مورد نظر از آنجا فرار کرده و خود را به سرگروه میرساند.
چنانچه موفق به این کار شود، برنده بازی میباشد. اگر در بین راه در دام شیطان گرفتار شود بازنده محسوب شده و جای خود را با شیطان عوض خواهد کرد. بازی نیز به همین ترتیب ادامه پیدا میکند.