دادگاه عالی ورزش (CAS) مکانی است که به عنوان بالاترین نهاد قضایی ورزشی به آن مراجعه میشود اما در ایران سالهاست که رویه متفاوت شده و اهدافی غیراز منافع فوتبال ایران، دلیل مراجعه به این دادگاه شده است.
وقتی رای یک پرونده قضایی صادر میشود، کسی که احساس میکند حقش را نتوانسته بگیرد، سعی میکند با استدلالهای قانونی جدید، در مرجعی بالاتر پرونده را پیگیری کند تا شاید رای به سودش صارد شود اما باید ادله مورد قبول دادگاه را فراهم کند. عقل حکم میکند که با توجه به هزینههای دادرسی در مرجع بالاتر، اگر واقعا ادله مستدل فراهم شده و انتظار میرود که نظر دادگاه را تغییر دهد، به مرجع بالاتر مراجعه شود اما بررسی پروندههای فوتبال ایران نشان میدهد که داستان در ایران کمی متفاوت است.
در پروندههای بینالمللی، وقتی باشگاههای ایرانی محکوم میشوند، با علم به اینکه این محکومیت قانونی بوده، صرفا برای خرید زمان، پرونده را به CAS میبرند تا شاید چند ماه از ضربالاجل پرداخت پول در امان باشند. این کار شاید در ظاهر کار بدی تلقی نشود اما وقتی میدانیم که باشگاه مذکور با علم به اینکه باز هم محکوم خواهد شد و صرفا برای خرید زمان به CAS رفته و هزینههای زیادی به خاطر این موضوع متحمل شده، کمی باید به خرد مدیران باشگاه شک کرد.
البته در طی کردن راه دادگاه CAS صرفا به محکومیت از سوی بازیکن و مربی خارجی بسنده نمیشود؛ بررسی پروندهها نشان میدهد که عملا بر سر هر موضوعی، فوتبال ایران پروندهای در CAS دارد. از ۳ بر صفر شدن یک بازی بر اساس قوانین فوتبال ایران گرفته تا همین مورد آخیر که اعتراض باشگاه استقلال به خاطر حذف از آسیا بود. شاید حکم ۳ بر صفر یک بازی برای یک باشگاه بسیار سنگین باشد یا حذف استقلال از آسیا برای این باشگاه قابل تحمل نباشد اما وقتی میدانیم که ادله جدیدی برای اثبات اینکه در حق ما ظلم شده نداریم، به راستی چرا باید میلیاردها تومان خرج کنیم و به CAS برویم؟ آیا بهتر نیست به جای مراجعه به دادگاه عالی ورزش و استخدام وکلای خارجی، سعی کنیم با درس گرفتن از این پروندهها، ایرادهای حقوقی را برطرف کنیم تا در آینده باز هم در مراجع پایینتر از CAS محکوم نشویم؟
ایسنا