روابط ایران و شوروی (روسیه فعلی) بعد از روی کارآمدن پهلوی دوم با تحولات گستردهای مواجه شد.
رابطه دو کشور از یکسو تاثیر پذیرفته از رقابت میان آمریکا و شوروی و وابستگی شاه به غرب و از سویی دیگر ناشی از نگاه همراه با بدبینی ایرانیان نسبت به اقدامات شوروی و گذشته سیاسی آن در کشور بود.
این نگاه ادامه داشت تا اینکه با مرگ استالین در سال ۳۲ خورشیدی، رهبران جدید شوروی در پی سیاستهای نوینی برآمدند و بدین ترتیب برگ جدیدی از روابط میان روسیه و ایران آغاز شد. طبق این شرایط، سیاست انتظار و سکوت، جای خود را به سیاست همزیستی مسالمت آمیز و بهبود روابط داد.
بر این اساس، اولین قدم اساسی در این زمینه یک سال بعد و در زمینه اقتصادی برداشته شد و طی سفر برخی از مقامات شوروی به ایران، موافقتنامههایی در زمینه اقتصادی و بازرگانی شکل گرفت و در نتیجه آن، اختلافات دو کشور بر سر موضوعاتی، چون مسائل مرزی و ادعای ایران مبنی بر استرداد طلاهای ایران حل و فصل گردید.
به دنبال یکی از همین سفرها بود که موافقتنامه بازرگانی بین ایران و شوروی، حجم مبادلات بین دو کشور را به یکمیلیارد ریال در سال افزایش داد.
این مراودات در زمان نخستوزیری علی امینی، در زمینه نظامی و خرید تسلیحاتی نیز دامنه دار شد و اهمیت زیادی یافت. اهمیت این موضوع از آنجا بود که بسیاری از نیازها و خریدهای نظامی ایران تا پیش از آن از سوی بلوک غرب و آمریکا تأمین میشد که این امر در راستای تقویت بنیه دفاعی کشور در برابر کمونیسم بود.
فروش تجهیزات نظامی به ایران، نشانه مناسبی از اعتماد شوروی به ایران و علاقهمندی برای توسعه روابط در زمینه های گوناگون بود. در مقابل نیز محمدرضا پهلوی این اطمینان را به شوروی داد که دولت ایران پایگاه موشکی دراختیار هیچ کشوری قرار نخواهد داد.
پس از انقلاب اسلامی نیز به ویژه در سی سال گذشته ایران و روسیه تحت شرایط خاص بینالمللی قرارگرفته و با فشارها و تهدیدات غرب مواجه بودند، بهطوریکه رابطهای که بین دو کشور شکل گرفت تاثیرپذیرفته از احساس تهدیدها و نیاز به همکاری بوده است. از این رو تفکر حاکم بر روسیه فعلی مایل نیست که ایران نقطه ورود نفوذ غرب در محیط ژئواستراتژیک خود در منطقه غرب آسیا باشد.
به گفته حسن لاسجردی کارشناس مسائل سیاسی «عصر اتحادها و ائتلافهای راهبردی به معنای سنتی آن در جهان کنونی گذشته و کشورها دیگر مثل دوران جنگ سرد در قالب بلوکبندیهای سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی جایگاه خود را در سیاست بینالملل تعریف نمیکنند و بهنوعی جهان در حال منطقهایشدن است. در این دوران، تقویت روابط دوجانبه یا چندجانبه بین کشورها در یک منطقه خاص با توجه به اتصالات جغرافیایی و تاریخی در قالب تأمین منافع ژئوپلیتیک کشورها در صحنه سیاست منطقهای و جهانی، اهمیت بیشتری مییابد. در ادامه این نظریه، روسیه نیز به عنوان یکی از قدرتهای جهانی، به ایران از دید یک قدرت منطقهای نگاه میکند که میتواند در غرب آسیا قدرت نمایی و نقشآفرینی کند.».
اما آنچه مشخص است به سه دلیل زیر، روسیه خواهان یک ایران قوی در همسایگی خود است.
به گفته محمود شوری، معاون موسسه مطالعاتی ایراس و کارشناس مسائل اوراسیا دو کشور ایران و روسیه باتوجه به نگاهی که در سیاست خارجی خود دارند میتوانند فرصتهایی را چه در سطح منطقهای و چه در سطح بینالمللی برای هم بهوجود آورند. ممکن است همکاری اقتصادی روسیه با ترکیه و عربستان منافع زیادی برای روسیه درپی داشته باشد، اما این کشورها در حوزه معادلات راهبردی نمیتوانند به اندازه ایران برای روسیه تاثیرگذار و تعیین کننده باشند.
یکی از این حوزهها اما، نقش محوری خلیج فارس در معادلات بینالملل روسیه است. دسترسی به آبهای گرم از دیرباز تاکنون آرزوی دیرینه این کشور بوده و این کشور در پی آن است تا به تقویت حضور در آبهای بین المللی در کنار آمریکا، انگلیس و فرانسه بپردازد.
در این بین نقش محوری ایران به عنوان همسایه جنوبی روسیه که به آبهای آزاد و گرم خلیج فارس و دریای مکران تسلط دارد برجسته است. چنانکه میبینم دو کشور رزمایشهای نظامی سه گانه به همراه چین در خلیج فارس برگزار میکنند.»
صبح روز جمعه اول بهمن امسال، امیر دریادار دوم مصطفی تاجالدینی فرمانده منطقه سوم دریایی نبوت از برگزاری مانوری سه روزه با عنوان "رزمایش مرکب کمربند امنیت دریایی ۲۰۲۲ " در فضایی به وسعت ۱۷ هزار کیلومتر و با شرکت چین و روسیه خبر داد.
در این رزمایش ۱۱ یگان نیروی دریایی و سه یگان نیروی دریایی سپاه پاسداران شرکت داشته و همچنین سه یگان از روسیه و دو یگان نیروی دریایی چین نیز حضور داشتند.
به گفته امیر تاج الدینی « هدف از برگزاری این مانور "تقویت امنیت تجارت دریایی بین المللی، مقابله با دزدی دریایی و تروریسم دریایی، تبادل اطلاعات در حوزه امداد و نجات دریایی و تبادل تجربیات عملیاتی و تاکتیکی" میان سه کشور ایران، روسیه و چین بود.»
روسیه به دلیل وجود جمعیت قابل توجه مسلمان در جنوب خاکش، در مسائل سیاسی امنیتی منطقهای و جهانی، از جمله مسئله سوریه و تروریست هایی که از این کشور به جنگ سوریه رفتند، همچنین مواجهه با گسترش نفوذ آمریکا و غرب در مناطق نفوذ سنتی خود، با ایران اشتراکات نظر فراوانی دارد.
روسیه با جمعیت ۱۵ تا ۲۳ میلیونی از مسلمانان ساکن در شهرهای حاشیه دریای خزر، دارای ظرفیتهای فراوانی برای همکاری با همسایه مسلمان خود ایران است. یکی از این مناطق «چچن» یکی از جمهوریهای خودمختار روسیه است. در طول ۹ سال جنگ در سوریه، افرادی از این منطقه و سایر مناطق مسلمان نشین روسیه با گرایشهای وهابی در قالب گروههای تروریستی و تکفیری به این کشور عازم شدند.
به گفته "حسام شعیب" تحلیلگر سیاسی سوری «در سالهای ابتدایی جنگ سوریه گروههای چچنی که از کشورهای قفقاز برای جنگ با ارتش و ملت سوریه به این کشور سرازیر شدند و زیر نظر سازمانهای اطلاعاتی بین المللی به ویژه ترکیه با دلارهای نفتی رژیم آل سعود به ارتکاب اقدامات جنایتکارانه و خشونت آمیز علیه ملت و ارتش سوریه دست زدند.»
محمدعلی بصیری کارشناس مسائل بینالملل در این باره میگوید « نا امن شدن ایران باعث ناامن شدن غرب آسیا میشود. درنتیجه در کنار بحران اکراین باعث به وجود آمدن چالشی جدید برای روسیه در کنار حضور ناتو و آمریکا خواهد شد. علاوه بر آن روسیه سرمایه گذاری های کلانی در منطقه قفقاز انجام داده که ناامنی ایران این سرمایه گذاری ها را به خطر خواهد انداخت.
از این رو، می توان گفت امنیت روسیه به ایران گره خورده و روسیه با هدف تامین امنیت منطقه غرب آسیا هم که شده، مواضعی همسو با ایران اتخاذ کرد. مواضعی که پیش از این نمونه آن را در بحران سوریه با سفر سردار شهید سلیمانی به مسکو برای دیدار با پوتین رئیسجمهوری این کشور و متقاعد کردن پوتین برای حضور در جنگ سوریه دیدیم. در بحث مقابله با تهدیدات غرب نیز ایران ظرفیت هایی دارد که برای روسیه بسیار حائز اهمیت است و روس ها کمک های استراتژیک قابل توجهی در سال های گذشته به ایران انجام دادند.
به عنوان مثال ما در مقطعی که نیاز داشتیم ظرفیت ها و توانمندی های هسته ای خود را به نقطه قابل قبولی برسانیم و یا در بخش همکاری های نظامی با فروش و در اختیار گذاشتن تسلیحات نظامی نمونه هایی هستند که روسیه به ایران کمک کرده تا ظرفیت های خودش را به حد قابل قبولی برساند.»
نگاه روسیه به ماند سایر کشورها براساس منافع اقتصادی است اما در این بین برخی از کشورها هستند که مسکو ارزش بیشتری برای آنها قائل است. از جمله ایران، که روسیه به آن نگاه راهبردی دارد. مجاورت جغرافیایی و اتصال حمل و نقلی کریدور شمال-جنوب، بر همافزایی و بنیه اقتصادی این دو کشور افزوده است.
۹ بهمن امسال، رستم ژیگانشین نماینده بازرگانی فدراسیون روسیه در ایران اعلام کرد که حجم تجارت این کشور با جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۲۱ یک رکورد تاریخی ثبت کرده و به حدود چهار میلیارد دلار رسیده است.
محمود شوری میگوید «ایران به دلیل قرارگیری در یک منطقه بسیار مهم (غرب آسیا) دارای ظرفیتهای بالفعل ژئوپلتیکی است که آن را از سایر کشورهای همسایه خود متمایز کرده و ایران را به یک قدرت منطقهای مبدل ساخته است. البته جای تعجب است که با تمام ظرفیتهای بالقوه اقتصادی، اتصال جغرافیایی و امتیازات ژئوپلیتیک در حوزه اتصال حمل و نقلی، حجم تبادلات اقتصادی دو کشور تا همین چند سال گذشته کمتر از چهارمیلیارد دلار است.
کافی است، کریدور شمال-جنوب که از شهرهای تاریخی منطقه قفقاز میگذرد و به خلیج فارس و هند میرسد، در روابط دو کشور فعال شود تا حجم تبادلات اقتصادی دو کشور در حوزه حمل کالاها و انرژی از این مقدار فراتر رود.»
به گفته نماینده تجاری روسیه، «یکی از عوامل کلیدی افزایش مبادلات تجاری تهران و مسکو، توافق موقت ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) بود که از ۲۷ اکتبر ۲۰۱۹ لازم الاجرا شد.»
نزدیکی به قدرتهای بزرگ، همیشه در طول تاریخ برای افکار عمومی ایرانیان نگران کننده بوده است.
اما مهم این است که آگاه باشیم هر توافق و رابطهای که منجر به گسترش و تعادل در دیپلماسی و تقویت زیرساختهای اقتصادی کشورمان شود، به نفع ایران است.
علاوه بر سه دلیل بالا، دلایل ریز و درشت دیگری نیز وجود دارند که روسیه را متقاعد میکند برای ادامه حیات خود در منطقه غرب آسیا به یک ایران قوی بیندیشد. در این میان، وجود ذهنیتهای تاریخی بین ایران و روسیه یک امر طبیعی بوده و تاریخ روابط بینالملل هم از این برخوردهای تاریخی فراوان به خود دیده است. اما واقعیتها و ضرورتهای موجود و تداوم تعاملات اقتصادی و سیاسی در سطوح منطقهای و بینالمللی، آنها را به سمت مدیریت روابط هدایت میکند که روابط ایران و روسیه نیز از این امر مستثنی نیست.