پرونده اين مرد نجار كه تصور ميكرد دوستش با همسرش رابطهاي دارد ديروز در اختيار قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت تا متهم پاي ميز محاكمه برود. ماموران پليس اسفند سال گذشته جسد مردي جوان را كنار اتوبان تهران –قم پيدا كردند. آثار ضرب و جرح روي بدن مقتول وجود نداشت اما جنازه به آتش كشيده شده و صورتش كاملا از بين رفته بود.
بنابراين فرضيه قتل با انگيزه انتقامگيري در ذهن كارآگاهان شكل گرفت. ماموران بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني و بررسي پرونده افراد مفقود شده، متوجه شدند زني اعلام كرده شوهرش با مشخصاتي شبيه به جسد ناپديد شده است. زن جوان كه سارا نام دارد به پليس آگاهي فراخوانده شد. وقتي عكسهاي گرفتهشده از جسد به اين زن نشان داده شد، او تاييد كرد جنازه متعلق به شوهرش است.
با اين حال بازپرس پرونده از او خواست براي اطمينان بيشتر به پزشكي قانوني مراجعه كند. زن جوان بعد از حضور در پزشكي قانوني باز هم همان جمله را بر زبان آورد و توضيح داد روز حادثه شوهرش مازيار قرار بود با يكي از دوستانش كه اتفاقا مستاجرشان هم بود براي نقد كردن يك چك به كرج برود و اصلا نميداند او در جاده قم چه ميكرد.
نيما -مرد مستاجر-به دستور بازپرس بازداشت شد. او كه تنها مظنون پرونده بود ادعا كرد مازيار را مقابل خانهاش پياده كرد و نميداند او در جاده قم چه كار داشت. اين مرد گفت: ما براي نقد كردن يك چك با هم به كرج رفتيم اما مازيار در راه حالش بد شد و از من خواست او را به خانهاش برسانم من نميدانم چه اتفاقي براي او افتاده است. نيما در حالي داشتن هرگونه اطلاع از قتل مازيار را انكار ميكرد كه ماموران خودرو مقتول را مقابل خانه اين مرد پيدا كرده بودند.
در نهايت با انجام بازجوييهاي فني-پليسي معلوم شد نيما دوستش را قرباني يك انتقامجويي ناموسي كرده است. اين مرد در اعترافاتش گفت: مدتي بود نسبت به رابطه مازيار با زنم شك كرده بودم و فكر ميكردم مازيار ميخواهد همسرم را از من بگيرد.
همسرم زير بار نميرفت و ميگفت چنين اتفاقي نيفتاده اما من ميديدم مازيار به بهانههاي مختلف به منزل ما ميآيد و بعضي وقتها وقتي من نيستم به خانهام سر ميزد. چند روز قبل از حادثه بود كه مازيار به مغازه آمد البته من مغازه را از مازيار اجاره كردهبودم و آن روز مازيار به بهانه اينكه ميخواهد به من سر بزند آمده بود، وقتي رفتم برايش چاي بياورم متوجه شدم رفتار مشكوكي دارد و به نظرم رسيد به گوشي تلفن همراهم دست زده است. گوشيام را برداشتم و فهميدم مازيار شماره همسرم را از گوشي من برداشته است.
او ميخواست به زنم زنگ بزند و با او رابطه برقرار كند. همان لحظه بود كه تصميم گرفتم مازيار را بكشم. به خانه رفتم و آبميوه مسموم درست كردم و مقدار زيادي داروي خوابآور در آن ريختم، به همسرم گفتم به آن دست نزند. بعد با مازيار تماس گرفتم. او گفت ميخواهد براي نقد كردن چكي به كرج برود، من هم گفتم دنبالم بيايد چون من هم ميخواهم به كرج بروم.
متهم به قتل ادامه داد: «وقتي مازيار آمد آبميوه مسموم را برداشتم و يك آبميوه هم براي خودم خريدم. آبميوه مسموم را به مازيار دادم و آبميوه سالم را خودم خوردم. كمي كه گذشت مازيار سرگيجه گرفت. حالش خيلي بد شد و از من خواست پشت فرمان بنشينم. من هم قبول كردم چند دقيقه بعد مازيار كاملا بيهوش شد. مازيار روي صندلي شاگرد بود. به پمپبنزين رفتم و يك گالن بنزين خريدم، بعد مازيار را به اطراف اتوبان قم بردم، او را بيرون انداختم و بنزين را رويش ريختم و جسدش را آتش زدم. ميخواستم صورتش را بسوزانم تا شناسايي نشود. فكر هم نميكردم جسد پيدا شود چون محل رها شدن جنازه منطقهاي بياباني بود.
با اعترافات متهم صحنه قتل بازسازي و آخرين دفاعيات در مرحله بازپرسي از او گرفتهشد و بازپرس پرونده قرار مجرميت را صادر كرد.
با صدور كيفرخواست عليه متهم از سوي دادستاني تهران پرونده براي رسيدگي به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران صادر شد و متهم به زودي در اين شعبه محاكمه ميشود.