«اول این که آن چه در پنجشنبهشب آرام و دلپذیر ورزشگاه آزادی رخ داد، سریعترین صعود تاریخ تیم ملی به جام جهانی بود و نه آسانترین. آرامش و اطمینان خاطری که در بازی برگشت با عراق داشتیم، با خون دل به دست آمده بود. یادمان نرود که با ویلموتس در آستانه حذف از دور مقدماتی قرار داشتیم. تقریبا با همین ترکیب پر از ستاره و همین لژیونرها، ما با یک سرمربی بیانگیزه و بیکیفیت که انگار فقط با ماموریت گوشبری به ایران آمده بود، فاصلهای با خداحافظی زودهنگام نداشتیم. با استاد ویلموتس در بازی با همین عراق که پنجشنبهشب برای سومین بار در هشت ماه اخیر شکستش دادیم، باختی تلخ را تجربه کرده بودیم. در روزهایی که دراگان اسکوچیچ با کمترین میزان حمایت از سوی فوتبالیها و مردم، که بخشی از آن طبیعی بود و به پیشینه نهچندان موفق او بازمیگشت، تیم ملی را به بحرین برد؛ جایی که با خاطره حذف دردناک تیم دوستداشتنی بلاژویچ در مقدماتی ۲۰۰۲ میتوانست مسلخ ما باشد و نشد. این نکته را هم به یاد بیاورید که فقط کافی بود باشگاه سپاهان با جدایی سرمربی وقتش موافقت کند تا نیمکت تیم ملی جای اسکوچیچ به امیر قلعهنویی برسد؛ مربیای که انتخاب اول فدراسیون برای هدایت تیم ملی بود. توهینهای عجیب علیرضا منصوریان بعد از انتخاب اسکوچیچ را هم به یاد بیاورید تا بیشتر به اهمیت کار بزرگ این کروات آرام و بیادعا پی ببرید که چگونه روی نیمکت داغ تیم ملی نشست و زیر فشار وحشتناک مخالفان پرشمارش ذوب نشد. حالا ماییم و آمار شگفتانگیز سرمربی تیم ملی که ما را زودتر از همه تیمهای آسیایی راهی جام جهانی کرده است.
غیرممکنی وجود ندارد
با مهدی طارمی هیچ غیرممکنی وجود ندارد. مهمترین استعداد فوتبال ایران در یک دهه اخیر، با توانایی شگفتانگیزش و البته روحیه خودویرانگری غریبش بارها فاصله بهشت و جهنم را پیموده است. از همان روزهایی که در پرسپولیس گاهی موقعیتهای ساده را هم بیرون میزد و درست جایی که انتظار نداشتیم توپ را به تور دروازه میدوخت، طارمی با فراز و نشیبهای بسیاری مواجه شده که البته سهم فرازها بیشتر از فرودها بوده است.
آن چه طارمی فراوان دارد استعداد و قریحه فوتبالی است؛ قریحهای نزدیک به نبوغ که باعثشده دروازه بزرگترین تیمهای دنیا را فتح کند و البته در اوج درخشش با بیاعتنایی به جایگاه و موقعیتش خود را به لبه پرتگاه برساند. گاهی اوقات طارمی این کار را فقط در یک بازی انجام داده است. مثل داربی معروف چهار بر دو که طارمی در آن همه کار انجام داد؛ دو گل زد، یک پاس گل داد و با اصرارش در زدن ضربه پنالتی، یک موقعیت فوقالعاده را از دست داد.
ستاره درخشان امروز تیم ملی تا همین چند وقت پیش به خاطر یک توییت بیدلیل، محصول و نشانه آشکار مراقبتنکردن از خود، پشت خط مانده بود. در بازگشت هم به نظر میرسید زمین و زمان دستبهدست یکدیگر دادهاند که میان طارمی و تیم ملی فاصله بیفتد. با پرواز پرماجرا و گیرافتادن در ترکیهای گرفتار برف و بوران و در نهایت رسیدن به اردوی تیم ملی در ساعات اولیه بامداد پنجشنبه، به نظر میرسید او باید در بهترین حالت روی نیمکت بنشیند. اسکوچیچ اما در شب غیبت سردار، طارمی را بدون استراحت و بدون تمرین، فیکس کرد تا گل صعود را او بزند؛ اتفاقی که فقط ممکن است با مهدی طارمی رقم بخورد که در موردش غیرممکنی وجود ندارد.
عابدزادهها خالق بهترین قاب بازی
در ششمین صعود به جام جهانی همچنان یاد و خاطره نخستین صعود بعد از انقلاب با آن تیم رؤیایی ۹۸، با طنین مهمترین ستارهاش زنده ماند؛ جایی که احمدرضا عابدزاده در جایگاه حاضر شد تا به تماشای هنرنمایی پسرش بنشیند. بعد از نزدیک به ربع قرن، ما باز هم با حضور یک عابدزاده درون دروازه، جشن صعود را بر پا کردیم. این که امیررضا عابدزاده بر خلاف پدرش در شب رؤیایی ملبورن، نیازی به خلق حماسه نداشت هم چیزی از جذابیت ماجرا نکاست. امیر عابدزاده حماسه اصلی را قبلا با حضور درخشان در تیمهای کوچک اروپایی (ماریتیمو در پرتغال و پومفرادینا در اسپانیا) رقم زده و آماده و سرحال از لغزش بیرانوند در بازی با لبنان بهره گرفته بود تا در شب آرام و دلپذیر ورزشگاه آزادی، عکاسان برای یافتن زیباترین قاب ششمین صعود به دردسر نیفتند. مصداق بارز جمله معروف ویلیام فاکنر؛ «گذشته هرگز نمیگذرد» با حضور احمدرضا بر چمن آزادی و زانوی ادب امیررضا مقابل پدر رقم خورد. از ملبورن تا آزادی؛ ۲۴سال در یک لحظه به یکدیگر پیوند خورد تا عابدزادهها خالق بهترین قاب دونفره فوتبالی این سالها باشند.»
همشهری