امروزه علم روانشناسی ثابت کرده است که تاثیر افکار بر زندگی افراد بیشتر از آن چیزی است که انسان ها تصور می کنند. لیلا ماهر روانشناس در مورد اهمیت مراقبت از افکار گفت: اندیشه انسان اشاره به این توانایی دارد که ما میتوانیم اشیا، افراد و وقایع را در غیاب آنها تجسم کنیم و تغییراتی در آنها اعمال کنیم. افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی میشود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد، شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان میدهد.
ماهر گفت: بر اساس این دسته بندی، افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل میشود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای میگذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم میسازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در دام استرس و فشار روانی گرفتار میشوند و یا حداقل به راحتی خود را میتوانند از چنین شرایطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن، سالم بودن و واقع بین بودن دور میزنند.
افکار منفی، تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند و اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی میشوند. این افکار چسبندگی فوقالعادهای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد میکنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد.
روانشناسان شناختی نظیر لیلا ماهر معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها، اختلالات ارتباطی، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است.
چگونه افکار منفی را از بین ببریم و به آرامش برسیم؟
ماهر ادامه داد: از بین بردن افکار منفی رویدادی نیست که خود به خود اتفاق بیفتد بلکه نیازمند آگاهی و تمرین بسیار است چراکه بخش اعظم افکار ما به طور خودکار به ذهن خطور میکنند و در واقع ما نسبت به بسیاری از آنها آگاهی چندانی نداریم. من در ادامه به چند راهکار علمی اشاره کرده ام که به شما کمک میکند تا بتوانید تحریفهای شناختی خود را کاهش دهید و بر افکار منفی غلبه کنید.
قدم اول شناسایی افکار و ثبت آنها
اولین قدم برای تغییر شیوه نگرش و نحوه تفکر این است که افکار منفی خود را بشناسیم و بدانیم بیشتر در چه موقعیتهایی سراغ ما میآیند. آگاهی از این مسئله به ما کمک میکند تا بتوانیم هنگام قرار گرفتن در این موقعیتها نسبت به افکار خود هشیارتر باشیم و کمتر تحت تأثیر آنها قرار بگیریم.
برای شناسایی افکار خود از روش کشیدن جدول سه ستونه استفاده کنید. در یک ستون یک موقعیت که باعث رنجش و ناراحتی شما شده را یادداشت کنید و در بخش دیگر تلاش کنید تا به یاد بیاورید آن لحظه چه چیزی از ذهن شما عبور میکرد. در آخرین بخش لازم است احساس خاصی را که در آن لحظه داشتید بنویسید.
آنچه در این مرحله بسیار اهمیت دارد این است که بتوانید تفاوت بین افکار و احساسات را تشخیص دهید و آنها را با یکدیگر اشتباه نگیرید. احساسات همان هیجانات غم، شادی، نفرت، خوشحالی، خشم، عشق و مواردی از این دست هستند. اما افکار در واقع صدای ذهن ما و آنچه از ذهن عبور میکنند را شامل میشوند.
اگر بتوانید این بخش از فرایند مبارزه با افکار منفی را به کمک یک روان شناس متخصص در حیطه شناختی رفتاری پیش ببرید میتوانید اطلاعات بیشتری کسب کنید و با مهارت بیشتری عمل نمایید. همچنین روانشناس خطاهای شما در انجام این تکلیف را شناسایی کرده و با بازخورد دادن در مورد آنها میتواند به شما کمک کند تا در مسیر صحیحتری گام بردارید.
پیدا کردن افکار منفی غالب بر ذهن
در طول روز ممکن است هزاران فکر از ذهن ما عبور کند و بسیاری از آنها محتوای منفی داشته باشد. اما اگر شما افکار خود را یادداشت کنید متوجه میشوید که برخی از اینها بیش از سایرین تکرار میشوند و بیش از همه در شما هیجانات منفی نظیر خشم و غم را برمیانگیزند. این مسئله به شما کمک میکند تا بتوانید میان افکار منفی خود به نوعی اولویت بندی دست یابید و بفهمید باید از کجا شروع کنید و چه چیزهایی را اول تغییر دهید.
پیدا کردن جایگزین و تغییر زاویه دید
روانشناسان شناختی معتقدند ریشه تمام هیجانات و اعمال ما را افکارمان تشکیل میدهند. برای مثال در این زمینه از یک مثال معروف استفاده میکنند. آنها میگویند تصور کنید نیمه شب در خانه ناگهان از بیرون اتاق صدای شکستن بشنوید اگر آن لحظه از ذهنتان عبور کند که نکند دزد وارد خانه شده، در پی آن به احتمال زیاد هیجان ترس را تجربه خواهید کرد و در نتیجه دست به عملی برای دفع خطر خواهید زد.
ماهر ادامه داد: حال اگر به جای فکر کردن به دزد فکر میکردید که گربهای از پنجره خانه وارد شده و این صدا ناشی از شکستن گلدان است آیا باز هم دچار همان احساس ترس و وحشت میشوید؟ آیا اقدامی که انجام میدهید همان اقدامی خواهد بود که در مواجهه با یک دزد انجام میدهید؟ مسلما خیر.
از این مثال نتیجه میگیریم که احساسات و هیجانات منفی ما ناشی از افکار و باورهای ما هستند. با نگاه کردن به جدولی که نوشتید از خود بپرسید چند درصد به این افکار معتقدید؟ چقدر احتمال دارد که اتفاقات به گونه دیگری رقم خورده باشد. تلاش کنید تا ببینید آیا میتوانید افکار دیگری را جایگزین افکار فعلی پیدا کنید یا خیر.
پاکسازی افکار منفی با کمک افراد متخصص
ماهر گفت: انجام همه این مراحلی که گفته شده تنها برای افرادی قابل اجراست که افکار منفی آنها کاملاً بر ذهنشان مسلط نشده و به نوعی اختلال نظیر افسردگی یا اختلالات اضطرابی دچار نشدهاند چرا که مبتلایان به اختلالات روانی نوعی سوگیری ذهنی شدید نسبت به موارد منفی پیدا میکنند که ذهنشان قابلیت خود اصلاحی را تا حد زیادی از دست میدهد. کمک گرفتن از روانشناس میتواند در بهبود شرایط این افراد کمک کند.