يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۴ - 2025 September 14 - ۲۰ ربیع الاول ۱۴۴۷
برچسب ها
# اقتصاد
۰۷ مهر ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۴
نگاه به «خیانت» در سینما و تلویزیون؛

«کلاه پهلوی» و صراحت در نمایش روابط خائنانه!

در سریال «کلاه پهلوی» روابط عاشقانه و در واقع خائنانه افراد به وسیله دیالوگ‌ها، نوع نگاه‌ها، فاصله فیزیکی و ... به صراحت به تصویر کشیده می‌شود.
کد خبر: ۳۹۶۲۲

به گزارش ایران اکونومیست,  با اکران فیلم سینمایی پل چوبی، شش فیلم تحریمی حوزه هنری که برخی از آنها برای مدتی توقیف بودند اکران شدند و به همین مناسبت جشنی از سوی فیلمسازان این فیلم‌ها برگزار شد. بهانه اصلی ارشاد و حوزه هنری برای توقیف و تحریم این فیلم‌ها پرداختن به مساله خیانت بود و این توضیحات فیلمسازان که نحوه نگاه به خیانت باید مساله باشد نه صرف پرداختن به موضوع خیانت، چاره‌ساز نبود.


به هر صورت، این فیلم‌ها با تمام اما و اگرها و نقطه‌ نظرات مثبت و منفی که پیرامون آنها بود اکران شدند. اما این روزها اتفاقات جالبی نه در سینما بلکه در تلویزیون می‌افتد که اتفاقا حساسیت چندانی را موجب نشده است و همه به راحتی از کنار آن می‌گذرند. این روزها شاهد پخش قسمت‌های پایانی سریال کلاه پهلوی هستیم که به روایت دوره پهلوی اول و ماجراهای سیاسی و فرهنگی آن زمان می‌پردازد.


سریالی که چند رابطه خائنانه را به صورت موازی روایت می‌کند


این سریال برای نمایش عواقب بی حجابی اجباری و تاثیرات فرهنگی مدرنیزاسیون مورد نظر رضا خان مسایلی مانند خیانت همسران به یکدیگر را مطرح می‌کند که نحوه به تصویر کشیدن آنها نه تنها در تلویزیون بلکه در سینما نیز سابقه ندارد. در قسمت‌های اخیر کلاه پهلوی شاهد خیانت مه‌لقا به صمصام، ژان به زرین‌تاج، فرخ به شادی، عالیه به کریم، در مقطعی کریم به عالیه و همچنین روابط عاطفی شادی و امیر بودیم. این حجم گسترده از خیانت و نگاه سمپاتیک به آن که معمولا هم داستان آنها به صورت موازی در تمام قسمت‌های اخیر روایت می‌شود جای تعجب دارد.


هر چند این ادعا مطرح می‌شود که دلیل نمایش این معضلات اخلاقی، نشان دادن فساد حاکم بر مجموعه‌ای است که سلطه و تجدد پهلوی را پذیرفته‌اند و با این تغییرات فرهنگی هم‌رأی شده‌اند، اما چیزی که در اینجا اهمیت دارد نحوه نمایش این فساد است. در کلاه پهلوی روابط عاشقانه و در واقع خائنانه افراد به وسیله دیالوگ‌ها، نوع نگاه‌ها، فاصله فیزیکی و ... به صراحت به تصویر کشیده می‌شود و دیالوگ‌هایی که رد و بدل می‌شود کاملا گویای اتفاقاتی است که میان کاراکترها می‌افتد.


وقتی قبح خیانت ریخته می‌شود


از سوی دیگر، تعداد کاراکترهایی که در این سریال درگیر مساله خیانت هستند بسیار زیاد است و مشخص نیست به چه دلیل فیلمساز این حجم گسترده از خیانت را که در فرهنگ کشور ما هنوز هم تابو محسوب می‌شود از طریق تلویزیون روانه خانه‌های مردم می‌کند. این صراحت و تعدد کاراکترهای درگیر خیانت به همراه نمایش جزئیات رفتار آنها نه تنها واکنش منفی مخاطب را نسبت به خیانت برنمی‌انگیزد بلکه به تدریج در او یک نوع احساس همذات‌پنداری و حق دادن به کاراکتر مورد نظر را بیدار می‌کند. به این ترتیب، قبح این اعمال به تدریج ریخته می‌شود و کلاه پهلوی به نتیجه‌ای معکوس با هدف خود می‌رسد.


تفاوت سینما و تلویزیون


همه این اتفاقات در حالی می‌افتد که تلویزیون دارای مخاطب میلیونی از شمال شهر تهران تا روستاهای دور افتاده است و یک عرصه عمومی است که تمام اعضای خانواده در کنار هم به تماشای سریال‌ها می‌پردازند و طبیعتا بچه‌ها نیز مخاطب آن محسوب می‌شوند و نمایش چنین صحنه‌های غیر اخلاقی اما خوش رنگ و لعابی برای آنها نتیجه سوء خواهد داشت. 


این در حالی است که سینما در مقایسه با تلویزیون مخاطب بسیار کمتری دارد و همچنین مخاطب با قصد قبلی و معمولا آگاهی از تم اصلی فیلم برای تماشای آن به سینما می‌رود و می‌تواند در انتخاب فیلم‌ها و افرادی که با او برای تماشای فیلم می‌روند گزینشی عمل کند و در واقع، قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری بیشتری دارد. علاوه بر این، هیچ یک از شش فیلم تحریمی فوق‌الذکر این میزان از صراحت و البته، تعدد کاراکترهای خائن را در طرح مساله خیانت نداشتند و اکثر آنها نیز با نگاهی غیر سمپاتیک به خیانت پرداخته‌ بودند.


سیاست‌گذاری‌های چندگانه و اعمال سلیقه‌های شخصی


این تفاوت‌های عجیب در نوع نمایش خط قرمزها در سینما و تلویزیون - معمولا بیشتر انتقادات به سمت سینما بود اما این بار برعکس شده است – نشان از سیاست‌گذاری‌های چندگانه و اعمال سلیقه‌های شخصی گسترده در مجموعه مدیریت فرهنگی کشور دارد که نتیجه آن سردرگمی هنرمندان و فیلمسازان و همچنین مخاطبان و بی‌اعتمادی آنها به این سیاست‌گذاری‌های فرهنگی است. 

آخرین اخبار