چند روز پیش سرگئی ایوانف، رئیس دفتر پوتین در کنفرانسی در
مرکز بین المللی مطالعات استراتژیک در استکهلم اعلام
کرد کشورش بر صلح پایبند است اما در صورتی که بشار اسد تقلب کند، روسها
نیز موضعشان را تغییر خواهند داد؛ اظهارنظری که در رسانهها به شائبۀ
تغییر موضع روسیه در بحران سوریه دامن زد. اهمیت این اظهارنظر زمانی
برجستهتر میشود که در توافق ژنو، بند 7 منشور سازمان ملل نیز گنجانده شده
است.
با این حال بسیاری از کارشناسان و ناظران با توجه به استقبال
بازیگران تأثیرگذار در بحران سوریه به برگزاری کنفرانس ژنو2 این موضع روسها
را تنها اهرمی برای القای اطمینان به طرف غربی میدانند و بر این باورند
که بحران سوریه به سمت یکسره شدن و راه حل دیپلماتیک در حرکت است.
خبرگزاری
خبرآنلاین در گفتگو با محمود شوری، مدیر گروه مطالعات اوراسیا، کارشناس
مسائل روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز در مرکز مطالعات استراتژیک آخرین تحولات
سوریه را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید:
یکی
از مقامات روسی چند روز پیش اعلام کرده بود در صورتی که سوریه از توافق
ژنو تخطی کند، احتمال تغییر موضع روسیه در قبال بحران سوریه وجود دارد. با
توجه به اینکه در توافقنامۀ ژنو بند 7 منشور سازمان ملل گنجانده شده، تا
چه میزان احتمال این چرخش وجود دارد؟براساس توافقی که میان
آمریکا و روسیه صورت گرفته، روسها این مسئله را پذیرفته اند در صورتی که
سوریه در چهارچوب این توافق عمل نکند و عملاً قصد کتمان بخشی از تسلیحات
شیمیایی خود را داشته باشد، در چهارچوب بند 7 منشور سازمان ملل با سوریه
برخورد کنند.
این توافقی کلی است که بین آمریکا و روسیه صورت گرفته اما
این بدان معنا نیست که روسها دیدگاه خود را تغییر داده اند و یا اینکه
احتمال چرخش نظر آنها وجود دارد. این بند در واقع نوعی تضمین برای اینکه
آمریکاییها وارد بازی شوند و توافق را با جدیت دنبال کنند.
با
توجه به همکاری دمشق با بازرسان سازمان ملل برمبنای توافق صورت گرفته، آیا
می توان گفت که توازن به نفع دولت سوریه تغییر کرده است؛ آیا می توان گفت
که ابتکار روسها بحران سوریه را یکسره کرد؟ آیا آمریکا این مسئله را
پذیرفته است؟پیشنهادی که روسها ارائه دادند مبتنی بر بازی
برد- برد بود؛ در این بازی هم روسها منافعی داشتند و هم غرب. پیشنهادی که
روسیه مطرح کرد، اگرچه یک پیروزی دیپلماتیک برای روسیه محسوب میشود و
توانست منطقه را از لبۀ جنگ دیگری بازگرداند اما این مسئله هم برای روسیه
منافع زیادی داشت و هم برای غرب.
این مسئله اعتباری دیپلماتیک برای
روسیه است و عملاً روسیه را به کشوری تبدیل کرد که توانست در یک بحران مهم
بین المللی نقش مهم و مثبتی را ایفا کند، اما من فکر می کنم که شاید این
نوعی کمک بزرگ به آمریکایی ها هم بوده و آنها را از مخمصه ای که در آن
گرفتار شده بودند به نحوی نجات داد.
آنچه مشخص است اینکه آمریکاییها
با توجه به قید و شرط هایی که از ابتدا برای دولت بشار اسد گذاشته بودند
عملاً به سمتی حرکت کرده بودند که یا باید دست به مداخلۀ نظامی در سوریه می
زدند که این برخلاف افکار عمومی بود و یا اینکه به نحوی امتیاز بزرگی را
به دولت بشار اسد و حامیان بین المللی آن می زدند؛ آمریکاییها خیلی به این
دو مسئله علاقمند نبودند.
من فکر می کنم پیشنهاد روسیه به نحوی
آمریکاییها را از این گرفتاری خارج کرد و آنها توانستند با ادعای اینکه
بُرد دیپلماتیکی بدست آوردند و توانستند تسلیحات شیمیایی را تحت کنترل و
نظارت بین المللی قرار دهند؛ فعلاً به شکل آبرومندانه ای خود را از تعهدی
که ایجاد کرده بودند، رها کرده و شانه خالی کنند. میتوان گفت با این
اقدام، عملاً آنها وارد بازی بی پایان و مبهمی که جنگ در بر داشت، نشدند.
آیا می توان گفت مسکو و واشنگتن به این توافق رسیدند که تا سال 2014 زمان انتخابات ریاست جمهور سوریه صبر کنند؟ اینکه
در این مورد توافق کرده باشند، نمی توان در این مورد اظهارنظر کرد، اما
آنچه مشخص است اینکه آمریکا و روسیه ساز و کاری را تعبیه کردند که می تواند
در چهارچوب اجلاس ژنو 2 پیگیری شود؛ یعنی همان ساز و کار دیپلماتیک. به
نحوی که هر تصمیمی که در چهارچوب اجلاس گرفته شود، می تواند مورد توافق
طرفین باشد.
اما در نگاهی واقع بینانه به نظر می رسد که هم روسها و هم
آمریکایی ها می دانند که خیلی نمی توانند در مورد حذف بشار اسد در شرایط
فعلی فکر کنند و به همین دلیل باید به مکانیسمی بیندیشند که به نحوی بحران
را به شکل سیاسی حل و فصل کند.
منتظربودن تا زمان انتخابات 2014 شاید
بهترین گزینه ای باشد که برای هر دو طرف وجود دارد؛ هرچند که آمریکایی ها
با توجه به ادعاییها که تاکنون کردند؛ اعم از رفتن هرچه سریعتر بشار اسد و
یا استفاده از سلاح های شیمیایی به عنوان خط قرمز خود را در فشار هنجاری
قرار داده اند؛ اما به نظر می رسد برگزاری انتخابات در سوریه نهایتاً
بهترین راه حلی است که همۀ طرفین موثر در بحران را می تواند راضی کند.
البته این مسئله ممکن است برای جریان های افراطی در سوریه و یا نیروهای
مخالف خوشایند نباشد و خواست آنها را تأمین نکند و عملاً آنها مهمترین مانع
رسیدن به چنین توافقی میان قدرتهای درگیر در سوریه باشند.
به نظر می رسد در شرایط عادی منتظرماندن برای انتخابات 2014 برای آمریکا، روسیه و سایر طرفهای درگیر بهترین گزینه باشد.
طبق
اخبار ظاهرا گروههای مخالف پذیرفته اند که در اجلاس ژنو 2 شرکت کنند، در
صورتی که این امر محقق شود، سوریه به راه حل دیپلماتیک نزدیک شده است.
با
توجه به حضور هیئت ایرانی در مجمع عمومی سازمان ملل و احتمال گشوده شدن
فصل تازه در روابط ایران و غرب به موضع روسها در قبال این مسئله بپردازیم.
نگاه بسیار بدبینانه نزد ایرانیان نسبت به روسیه وجود دارد. این فرضیه وجود
دارد که روسها بیشترین ضربه را به ایران زده اند و همواره مانع بر سر
رابطه ایران و غرب بوده اند. آیا این فرضیه در شرایط فعلی منطقی است؟ اگر
فصلی تازه در روابط ایران و غرب گشوده شود، آیا روسیه از این مسئله منتفع
می شوند یا متضرر؟بدبینیای که نسبت به روسیه وجود دارد،
بُعدی تاریخی دارد اما این احساس به زمانی بازمی گردد که ایران یک کشور
ضعیف و عملاً آلت دست قدرتهای بزرگ بود؛ در شرایط امروز که جمهوری اسلامی
ایران، قدرتی منطقه ای است و نقش تعیین کننده ای در سیاست های منطقه ای
دارد، نگرانی از نوع بازی روسها در قبال ایران خیلی منطقی به نظر نمی رسد؛
چنین تصوراتی به نظر من منفعلانه است که خود را تا این اندازه آلت دست
سیاست های روسیه بدانیم و تصور کنیم که روسها هر کاری که می خواهند با ما
انجام می دهند.
این تصور در شرایط امروز ایران، تصور درستی نیست؛ ایران
هم اکنون قدرت منطقه ای مهمی است که می تواند بازی برابری در سطح منطقه با
روسها داشته باشد. این موضوعی است که روسها این موضع را درک کرده و آن را
پذیرفته اند.
پوتین در دورۀ جدیدی با ریاست جمهوری آقای روحانی بیش از
پیش این مسئله را دریافته که ایران قدرتی است که باید جدی گرفته شود. نوع
نگاه روسها از زمان انتخاب آقای روحانی به ایران جدیتری است. ما باید از
این فرصت استفاده کنیم برای اینکه بتوانیم رابطۀ برابری را با روسها داشته
باشیم.
گذشت آن زمانی که گفته میشد ایران کارت بازی روسها بوده و
روسها با ایران بازی می کنند؛ هم اکنون در شرایط هستیم که می توانیم با یک
همکاری مشترک دیپلماتیک در مسئلۀ مهمی مثل سوریه نقش تعیین کننده ایفا کنیم
و به نظر می رسد در شرایط جدید این فرصت بیشتر فراهم شود.
روسها نسبت به روابط آمریکا با غرب در کل چه واکنشی خواهند داشت؟به
نظرم در شرایط امروز ایران این مسئله ای نیست که بتواند نقش تعیین کننده
ای داشته باشد. روسها قدرت ایران را به رسمیت شناختند و پذیرفتند که با
ایران بازی برابری داشته باشد.
در مورد نوع روابط ایران و غرب در شرایط
موجود باید گفت هرچند از اینکه ایران رابطه خیلی عادی و خوبی با غرب داشته
باشد، چندان برای روسها خوشایند و مثبت نیست؛ اما با توجه به اینکه ایران
دیگر کشوری نیست که به مهرۀ غرب در منطقه تبدیل شود، روسها بدان واقفند و
به همین دلیل احتمالاً نگران این نیستند که همکاری مثبت ایران و آمریکا
عملاً ضربه ای به منافع روسها در منطقه بزند. ایران به عنوان یک کشور
قدرتمند می تواند روابط خود را با هر کشور دیگری داشته باشد، کمااینکه
روسیه به عنوان یک کشور قدرتمند روابط خوبی با غرب، ایران، چین و... دارد و
این رویکرد ما را نگران نمی کند که روسها روابط خوبی با غرب دارند. همین
طور روابط خوب ما با غرب نباید برای روسها نگران کننده باشد؛ ضمن اینکه
بهبود روابط ایران و غرب نباید برای روسها خیلی نگران کننده باشد. ضمن
اینکه در بهبود روابط ما با غرب نیز ظرفیتها و پتانسیلهایی است که روسها
می توانند از آنها برای تثبیت شرایط منطقهای حداقل به نفع خودشان استفاده
کنند.