«احتمالا تنها رکن فوتبال ایران که به معنای واقعی کلمه «حرفهای» شده، پرداخت دستمزد به بازیکنان و مربیان است! به این ترتیب در ایران هم مثل خیلی از کشورهای دنیا، فوتبالیستها دهها برابر بیش از مردم عادی دستمزد دریافت میکنند.
در بقیه شئونات اما خبری از حرفهایگری به معنای واقعی کلمه نیست. نه امکانات سختافزاری موجود در فوتبال ایران همانی است که باید باشد و نه از درایت مدیریتی خبر چندانی هست. وقتی ۲۰ سال بعد از حرفهایشدن فوتبال ایران هنوز در لیگ برتر مشکل زمین چمن و روشنایی داریم، مشخص است که چقدر عقب هستیم. همه داستان اما همین نیست. برخی ریزهکاریهای فرهنگی هم در فوتبال ایران رعایت نمیشود که سخت عذابآور و اعصابخردکن است. یکی از آنها «آداب جدایی» است.
جدایی بین باشگاه و بازیکن امری بسیار رایج و اجتنابناپذیر در جهان فوتبال است. با این حال مهم این است که آداب وداع رعایت شود. هر اتفاقی که در طول همکاری رخ داده باشد، طرفین سعی میکنند با خاطره خوش و در کمال احترام از یکدیگر جدا شوند. به عنوان مثال از هر منظری به حضور علیرضا جهانبخش در برایتون انگلستان نگاه کنید! ستاره ملیپوش ایرانی خرید خوبی برای تیم انگلیسی نبود. آنها علیرضا را گران خریدند، از حضور او سود فنی چندانی نبردند و نهایتا بسیار ارزانتر فروختند. با این حال زمان قطعیشدن حضور جهانبخش در فاینورد هلند، باشگاه برایتون در پیامی بسیار پرمهر از بازیکن ایرانی تشکر کرد. حالا باشگاههای ما چطور با جدایی بازیکنان برخورد میکنند؟ خارجیها که همهشان طلبکار میشوند و شکایت میکنند، داخلیها هم با جنگ و دعوا و اعصابخردی و تهدید به افشاگری به تیم جدید میپیوندند.
آن طرف داستان هم همین است. در اروپا بازیکن هم زمانی که از باشگاه جدا میشود، هر چقدر سختی کشیده باشد سعی میکند احترام تیم و هوادارانش را نگه دارد. در تورین هیچکس رونالدو را نمیخواست اما او بعد از پیوستن به منچستریونایتد در پیامی از این باشگاه قدردانی کرد. در ایران اما شهریار مغانلو بعد از آن که در پرسپولیس احیا شد، هنگام پیوستن به سپاهان تمامی تصاویرش با پیراهن سرخها را پاک کرد. چرا؟ این قدرنشناسی با کدام فلسفه رخ میدهد؟ مگر لیونل مسی و سرخیو راموس عکسهایشان با پیراهن بارسا و رئال مادرید را پاک کردند؟ کاش اگر آداب همزیستی را نیاموختیم، حداقل مهارت خداحافظی را یاد بگیریم.»
دنیای اقتصاد