به گزارش ایران اکونومیست به نقل از افكار، وی که میگوید میزان داراییاش به ۲۵ هزار میلیارد تومان می رسد، در مصاحبه با نشریه آسمان تصریح کرد: وقتی خدمت سربازیام تمام شد آقای نوربخش ۴-۵ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کند.
آن وقتها دلار رسمی ۳۰۰ تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه میگفتند ارزش دلار میخواهد هزار تومان شود. مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. آقای نوربخش به من گفت بیا ایران مجموعههایی که دلار به بازار تزریق میکند تا قیمت بالا نرود و ۴-۵ نفر بودند کارکن به من اعتماد پیدا کرده بود.
او با بیان اینکه سربازیاش را به طور اتفاقی نزد مرحوم نوربخش در بانک مرکزی ]دوره سازندگی[ گذرانده، میافزاید: برای تحویل ارزی که قرار بود به منظور کنترل بازار توزیع کنیم برای هر کس سقفی تعیین شده بود. سقف بقیه بالا بود ۵۰ میلیون دلار و ۱۰۰ میلیون دلار... سقف اعتباری من ۲۰ میلیون دلار بود.
میدانستند که من عصرها کار خرید و فروش ارز انجام میدهم. چون من در دوران خدمت سربازیام در بانک، صبحها میآمدم و میگفتم که مثلاً امروز فلان کار را کردم، اینقدر کاسبی کردم. به هنگام رانندگی وقتی آقای نوربخش را میآوردم، ازکارهایم میپرسیدند. من هم تعریف میکردم که به طور مثال در بازار مغازه گرفتیم. اینطور شد. آنطور شد. خلاصه در ماشین کارهایم را توضیح میدادم.
وی در پاسخ این سؤال که اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتید تا قیمت دلار کنترل شود چقدر بود؟ میگوید: ۱۷ میلیون دلار. اولین کارمزدی هم که گرفتم ۱۷ میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم.
زنجانی درباره اینکه چند وقت یکبار از بانک مرکزی دلار میگرفت، میگوید: هر روز میگرفتم. دلارها را در بانک مرکزی میگرفتم و در بازار میفروختم و پول ریالیاش را به بانک واریز میکردم.
زنجانی گفت: حدود ۶-۷ ماه این کار را انجام دادم. وقتی این کار را انجام میدادم با شرکتهای مختلفی که در کار ارز ورود داشتند آشنا شده بودم. مداوم به من زنگ میزدند که بیا فلان کار را انجام بدهیم. کسانی که بیرون از کشور هم ارز داشتند زیاد با من تماس میگرفتند.
این میلیاردر در پاسخ سؤال آسمان مبنی بر اینکه بعد از فوت مرحوم نوربخش و بانک مرکزی چکار کردید؟ گفت: آن موقع بررسی کرده بودم و متوجه شده بودم که در بین کسانی که پولهای زیادی میآورند «سالامبور» فروشها ]کسانی که پوست گوسفند میفروشند[، ارزهای زیادی به داخل کشور میآورند. از ۱۰ میلیون دلار گرفته تا ۳۰ میلیون دلار. آنها پوست گوسفند را جمع میکردند و به خارج از کشور میبردند. در ترکیه و ایتالیا میفروختند و پولش را به داخل کشور میآوردند.
آن زمان با یکی از این «سالامبور»فروشها آشنا شدم. گفتم این کار چطور است. گفت: شما چرا کار ارزی میکنید. بیا در کار سالامبور. کار خوبی است. استخدام بانک مرکزی نبودم. در دفتر میرداماد بودم که آمدم کار سالامبور فروشی را به صورت قوی با ۸۰۰ میلیون تومان منابع مالی شروع کردم.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه درباره عکسهای مشترکش با هاشمی، خاتمی و روحانی که در رسانهها منتشر شده گفت: من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم و برای ۱۰-۱۵ سال پیش است.
زنجانی میافزاید: من چهار پنج دوره صادرکننده نمونه شدم و به هنگام دریافت جایزهام این عکسها را گرفتهام. تاحال سه چهار بار آقای هاشمی را از نزدیک دیدهام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم بیشتر از ۸ سال است که عکس آقای هاشمی در اتاقم است.
وی که صاحب چندین بانک و مؤسسه اعتباری در مالزی و تاجیکستان و ترکیه است، همچنین با اشاره به ارتباطات خود با وزارتخانههایی نظیر نفت برای دور زدن تحریم و فروش نفت گفت: من تاکنون حدود ۲۴ میلیون بشکه نفت فروختهام و به قیمت روز با مهلت پرداخت ۶۰ روزه و ۹۰ روزه در تاریخهای مقرر پولش وصول و به حساب شرکت نفت واریز شده است.
زنجانی در پاسخ این سؤال که موضوع بدهی ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری شما به وزارت نفت به کجا رسیده است؟ گفت: ۲میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار نیست. در حسابهای مربوط به وزارت نفت در بانک First Islamic یک میلیارد و دویست میلیون یورو یک پول است. این برای همان مشتریای است که من گرفتم ریختم به حساب و آن مشتری الان طلبکار است. ۲۴۰ میلیون دلار یک پول دیگر است که برای بانک است و من گرفتم و ریختم در حساب شرکت نفت.
به نظر میرسد صرفنظر از نوع ارتباطات گذشته نامبرده با مدعیان اصلاحطلبی و هیاهوی یک سویه برخی رسانههای اصلاحطلب علیه وی، ضرورت دارد دستگاه قضایی و کمیسیون انرژي مجلس موضوع مورد مناقشه را بررسی کند و گزارش شفاف و روشنی در این باره ارائه کند.
به نظر مي آيد آقاي مهندس، دكتر، تاجر سالامبور فروش راننده، كارآفرين بابك خان از همه ايرانيها طلبكار است پس من هم يك كارمندم لطفا" از بيمه اي كه حقوقم كسر مي كنيد بي زحمت بدهي مرا با ايشان صاف كنيد چون مملكت را از ورشكستگي نجات داده است رو كه نيست سنگ پا قزوينه آخه اين ساخمانهاي وسيع ومتعدد مستقر در تهران كه پيگير عدالت گم شده اند وقوه قضائيه كجا هستند تا اين بچه پرو مال مردم خوار را سر جايش بنشانند
این چرت و پرت ها چیه، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است