هفته گذشته ولادیمیر آلکنو سرمربی تیم ملی والیبال ایران فهرست ۲۵ نفر اعزامی به لیگ ملتها را اعلام کرد. در این دوره از مسابقات و با تصمیم فدراسیون بینالمللی هر تیم فقط میتواند با ۲۵ نفر وارد حباب مسابقات شود و تصمیمگیری درباره اینکه از این جمع چند نفر بازیکن و چند نفر مربی باشند، به عهده خود تیمهای شرکتکننده است.
در فهرست مورد نظر آلکنو ۱۷ بازیکن و هشت عضو کادر فنی قرار گرفتهاند. مهمترین انتقادات از سرمربی تیم ملی به خاطر انتخاب محمدرضا تندروان به جای پیمان اکبری به عنوان دستیار ایرانی خود و همینطور خط زن جواد کریمی پاسور جوان تیم ملی بود. البته این انتقادات از هفتههای قبل و زمانی که مشخص شد آلکنو قصد دارد از یک مترجم در کنار خود استفاده کند آغاز شده بود و پس از اعلام فهرست نهایی، اوج گرفت.
در نشست خبری آلکنو هم چند سوال خبرنگاران درباره همین انتقادات بود و آلکنو هم تا حدی به آنها پاسخ داد. اما نکته مهم اینجاست که این انتقادات تا چه حد منطقی است؟ به طور کلی موضوعاتی که این روزها در رسانهها یا از سوی برخی مربیان والیبال ایران مطرح میشود، با رویه جاری در تیمهای بزرگ جهان سازگاری دارد؟
به عنوان مثال در هفتههای اخیر هم رسانهها و هم برخی مربیان و کارشناسان مدعی شدهاند که تیم ملی والیبال باید با ۲ مربی ایرانی به عنوان دستیاران آلکنو در لیگ ملتها و بازیهای المپیک شرکت کند. حتی یکی از خبرنگاران، در نشست خبری روز سهشنبه گفت که بهتر بود به جای اعزام مترجم، سه مربی ایرانی همراه تیم باشد.
بد نیست برای بررسی منطقی و عقلانی بودن این درخواستها، ابتدا قوانین رشته والیبال را بررسی کنیم. در ورزش والیبال فقط پنج نفر امکان نشستن روی نیمکت تیم را دارند. حضور سرمربی و پزشک در هر تیمی قطعی است. در تیم ملی ایران هم که توماسو توتولو دستیار ایتالیایی آلکنو نقش بسیار مهمی دارد و به طور قطع باید روی نیمکت بنشیند. به این ترتیب فقط ۲ جای خالی باقی میماند. یعنی اگر آلکنو به توصیه خبرنگاری که خواستار اعزام سه مربی ایرانی به مسابقات است عمل کند، در واقع یک تماشاگر را همراه خود برده است زیرا مربی سوم جایی غیر از سکو برای نشستن پیدا نخواهد کرد.
آلکنو در نشست خبری خود چند بار به خبرنگاران گفت که دوست ندارد یک مربی را به مسابقات ببرد و او فقط از روی سکو تماشاگر بازی باشد. اگر مربیان ایرانی علاقه دارند شیوه تمرینی و کار این مربی بزرگ را یاد بگیرند، بهترین جا همین تمرینات در تهران است. از لیگ ملتها هم که بگذریم، در المپیک محدودیت اعزام بسیار بیشتر است. در المپیک ریو حتی آنالیزور تیم ملی ایران هم آیدی کارت ورود به دهکده بازیها را نداشت. مشخص نیست منتقدین با چه منطقی به دنبال اعزام مربیان بیشتر هستند.
علی پیشیاره ماساژور تیم ملی است که نه به لیگ ملتها میرود و نه المپیک. پیشیاره به طور معمول علاوه بر ماساژ، بسیاری از کارهای مربوط به تدارکات تیم را هم انجام میدهد. بدون شک حضور او در کنار تیم بسیار مفیدتر از مربیان تماشاگر است. در حالی که ماساژور از فهرست اعزامی خط خورده است، چرا باید ۲ یا ۳ مربی ایرانی که قرار نیست نقش ویژهای در تیم بازی کنند، به لیگ ملتها بروند؟
ایراد بزرگ این مربی روس این است که زبان انگلیسی بلد نیست. بنابراین بدون مترجم مشکلات زیادی برای برقراری ارتباط با بازیکنان دارد. به همین دلیل آلکنو تصمیم گرفت از مانلی کسرایی به عنوان مترجم بهره ببرد. خود او هم در نشست خبری گفت که در طول مسابقات و زمانی که وقت استراحت میگیریم، دیگر مربیان هیچ کاری نمیکنند بلکه همه چیز بین من و بازیکنان میگذرد. در این شرایط اعزام چند مربی ایرانی چه فایدهای برای تیم ملی خواهد داشت؟
فهرست چند تیم بزرگ والیبال جهان را هم که بررسی کنیم، موضوع بهتر روشن میشود. ایتالیا هم در المپیک و هم در لیگ ملتها فقط یک سرمربی و یک مربی دارد. به جای آن این تیم یک پزشک و ۲ فیزیوتراپ را در لیست خود قرار داده است. در لهستان هم در کنار سرمربی فقط یک دستیار حضور خواهد داشت و به جای آن ۲ فیزیوتراپ جای گرفتهاند.
علاوه بر تعداد مربیان، خط خوردن جواد کریمی هم انتقادات زیادی را به دنبال داشت. آلکنو درباره این تصمیم خود گفت که کریمی با اضافهوزن زیادی وارد اردو شد و شرایطی که در شان تیم ملی باشد نداشت. با این وجود یکی از مربیان والیبال ایران در مصاحبهای مدعی شد که نباید تیم ملی با ۲ پاسور وارد مسابقات شود. این ادعا درحالی مطرح شد که در همین لیگ ملتها تیمهای روسیه و ایتالیا هم فقط ۲ پاسور در لیگ ملتها خواهند داشت.
رسیدن به پاسخ این سوال سخت نیست که انتقادات علیه آلکنو چقدر منطقی و فنی است؟ سوالی که باقی میماند این است که منتقدین برای مطرح کردن دیدگاههای خود منافع ملی را در نظر میگیرند؟ یا این کار را به خاطر منافع و غرض شخصی و یا از روی کماطلاعی انجام میدهند؟
محمدحسین آجورلو
ایرنا