محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در پستی اینستاگرامی در سحرگاه ۱۹ ماه مبارک رمضان نوشت:
«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیم (حشر:60)
پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان بر ما سبقت گرفتند، ببخش و در دلهایمان کینهای نسبت به اهل ایمان قرار مده که تو رئوف و مهربانی
فرا رسیدن ایام شهادت مولای متقیان را تسلیت عرض میکنم. همو که بقول مولانا
من چو تیغم پر گهرهای وصال
زنده گردانم نه کشته در قتال
یک هفته ای است که در پی پخش برداشت و تحلیل تلخ این دانشجوی روابط خارجی از یک برهه تاریخی— آن هم صرفا برای انتقال صادقانه تجربیات به مسئولین آینده و بدون هیچگونه قصدی برای انتشار وسیع و یا حتی محدود آن— احساسات پاک عاشقان شهید والامقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و خانواده آن شهید و به خصوص شیر دخترش زینب خانم –که برایم همچون فرزندان خودم عزیز است — جریحهدار شده است. برخی هم تلاش کردهاند از این شرایط ناگوار وسیلهای برای برهم زدن همدلی میان آحاد مردم دلاور این مرز و بوم و یا ابزاری برای اهداف کوتاه سیاسی بسازند.
از همه بزرگوارانی که در این روزها — با علم به عشق و همراهی دیرینم با شهید سلیمانی—با حمایت و روشنگریهای خود بنده را مرهون لطفشان قرار دادهاند سپاسگزارم.
لازم است تأکید کنم که عرایض بنده—که هیچ ادعایی جز صداقت بر قطعیت آن ندارم—ذرهای از عظمت شهید سلیمانی و نقش بیبدیل او در بازآفرینی امنیت ایران، منطقه و جهان نمیکاهد. ولی اگر میدانستم جملهای از آن عرایض انتشار عمومی پیدا میکند، حتما همچون گذشته آن را بر زبان نمیآوردم. نه برای اینکه مردم را محرم نمیدانم، بلکه از آن جهت که در جهان به هم پیوسته کنونی که انتخاب مخاطب را ناممکن ساخته و در آشفتهبازار سیاست، اغیار را محرم نمیشمارم.
هر چه داریم از این مردم است و همانگونه که برادرم شهید حاج قاسم جانش را فدای این مردم نمود، من هم اگر آبرویی دارم آنرا با افتخار فدای همین مردم می کنم که
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
در سحرگاه ضربت خوردن شاه مردان و به هنگام اعمال شب قدر، همه کسانی که به باور خودم به من تهمت و افترا زده بودند را بخشیدم. امیدوارم مردم بزرگوار ایران و همه عاشقان سردار و به ویژه خانواده بزرگوار سلیمانی عزیز نیز بنده را ببخشایند.
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
التماس دعا»