وی ادامه داد: اگر چالشهای عدم دستیابی به صلح عادلانه را دستهبندی کنیم، در دو بعد میتوانیم به این چالشها بپردازیم. یکی فقدان درک مشترک از مفاهیمی مانند صلح، حق و عدالت است که امروز هر کسی برحسب تشخیص خود تعریفی از صلح، حق و عدالت ارائه میدهد و وقتی در سطح دولتها این مقوله را ارزیابی میکنیم، عنصر مهم تعیینکننده در تعریف صلح جهانی، منافع ملی است. امروز این واژه را زیاد میشنویم و دولتها با آن به منافع ملی استناد میکنند و حتی در سازمانهای بینالمللی نیز زیاد از آن صحبت میشود.
کدخدایی تصریح کرد: وقتی تعریف منافع ملی را به دولتها و کنشگران جامعه جهانی واسپاری میکنیم، طبیعتاً مفاهیم انسانی حول همین محور تعریف میشود و طبیعی است که منافع ملی بدون ارائه تعریف مشخص، ابزاری در دست صاحبان زور میشود و به همین علت در سه محور مصر، بحرین و سوریه میبینیم صلح و عدالت تعاریف متفاوتی دارد و سازمانهای بینالمللی با نگاه زورمدارانه با این سه کشور برخورد میکند.
وی تعریف صلح براساس منفعت دولتها را بر اساس نگاه منفعتمحور برخی دولتها دانست و تاکید کرد: اصل برابری کشورها در منشور سازمان ملل نقل میشود که امتیاز ویژهای برای برخی دولتهای معدود با نام حق وتو در نظر گرفته شده است و برخی صاحبنظران معتقدند که شورای امنیت نمیتواند فراتر از اختیارات منشور عمل کند و تئوری نامحدود بودن اختیارات شورای امنیت ناقض همه اصول پذیرفتهشده است و همین رفتار و فقدان درک مشترک از بسیاری از حقوق بینالملل باعث شده سازمانهای بینالمللی که عنوان جهانی را با خود یدک میکشند، نتوانند در عرصههای جهانی و بینالمللی موثر باشند.
کدخدایی خاطرنشان کرد: تا زمانی که احساس بیطرفی، انصاف و عدالت نشود، نمیتوان از وجود ارتباط موثر بین دو کشور سخن گفت. حال آنکه سازمان ملل عبارت صلح مثبت را به کار میبرد که منظورش ارتباط موثر بین کشورهاست و در این شرایط به تعبیر سازمان ملل صلح مثبت و به تعبیر دین ما صلح عادلانه محقق نمیشود.
وی افزود: در تحقق صلح عادلانه این سازمانهای جهانی نمیتوانند گام بردارند چرا که یک نگاه سیاستمحور و نگاه به منافع برخی کشورها در این سازمانها حاکم است و در ICG و ICC دیوان بینالمللی کیفری نیز همین مورد را مشاهده میکنید و فکر میکنم اگر محورها را به عنوان راهکار مدنظر داشته باشیم، شاید کمکی برای نیل به اهداف بینالمللی کرده باشیم.
معاون اجرایی و امور انتخابات شورای نگهبان با بیان اینکه باید تکلیف خود را با تعریف صلح مشخص کنیم، خاطرنشان کرد: اینکه هر وقت حقی از مردم یک کشور سلب شد ،بگوییم مربوط به گذشتگان است و نمیتوان به آن پرداخت و اگر منابع و ثروتهای یک جامعه به غارت برود و بخواهیم که مردم آنجا ساکت باشند، صلح و یا صلح مثبت نیست، چرا که زمانی که یک کشور منابع کشور دیگری را غارت میکند، رابطه بین این دو کشور نمیتواند موثر باشد.
وی راهکارهای تحقق صلح را در جهان 2 مورد دانست و گفت: راهکار اول بازگشت به یک تعریف از صلح است و راهکار دوم رفتار بیطرفانه دولتها در وقایع. چرا که اگر صلح، آرامش و وجود ارتباط موثر بین دو کشور را مطرح میکنیم، نباید برخورد دوگانه داشته باشیم و زمانی که صحبت از ملاله دختر پاکستانی میکنیم، چرا هیچ اشارهای به کودکان سوری نمیشود که نه تنها از تحصیل، بلکه از زندگی نیز محروم میشوند و تا زمانی که این تعاریفها به کشورها واگذار شود، شاهد آن هستیم کشوری که قدرت دارد، اعمال زور میکند.