«نقلوانتقالات زمستانی در فوتبال ایران با یک جابهجایی بزرگ آغاز شد. بر این اساس مهدی ترابی که قراردادش را با العربی قطر فسخ کرده بود، به عنوان بازیکن آزاد با قراردادی یک سال و نیمه به جمع سرخپوشان پایتخت بازگشت. نکته آزاردهنده این انتقال، استقبال از بازیکنی است که در زمان نامناسب و به شکل ناشایست از باشگاه جدا شد. ترابی اولین جدا شده قرمزها در پایان فصل گذشته بود. او در یک غافلگیری محض با استفاده زیرکانه از یکی از بندهای قراردادش در حالی به طور رایگان از پرسپولیس جدا شد که این تیم در آستانه حضور در لیگ قهرمانان آسیا بود. این مدل جدایی به مذاق هواداران خوش نیامد و بسیاری از این بازیکن انتقاد کردند اما حالا بازگشت او با استقبال نسبی مواجه شده است؛ آن چه بیشتر جنبه نیاز فنی دارد تا این که دلی و احساسی باشد. پرسپولیس از نظر بنیه نفری نسبت به سالیان گذشته تضعیف شده و هواداران امیدوارند بازگشت بازیکن باکیفیتی مثل ترابی این شرایط را بهبود ببخشد. در غیر این صورت هنوز شمار هوادارانی که ترابی را نبخشیدهاند و رفتارش را فراموش نکردهاند کم نیست.
نکته اینجاست که جدایی بازیکنان کلیدی و بعد بازگشت آنها به تیمهای ایرانی طی سالهای گذشته، هزینه این رفتارها را تا حد زیادی پایین آورده است. در همین پرسپولیس جلال حسینی پیش از آغاز لیگ چهاردهم دست علی دایی را در حنا گذاشت و به الاهلی قطر رفت اما در بازگشت به این تیم نقش ستون موفقیتهای سرخپوشان را به دست آورد. وحید امیری و محمدحسین کنعانیزادگان هم از دیگر بازیکنانی بودند که به شکل بدی از پرسپولیس جدا شدند اما بعدا به این تیم بازگشتند. جالب است که یکی از نخستین پیامهای خوشامدگویی به ترابی را خود کنعانی منتشر کرده؛ بازیکنی که بعد از پایان سربازیاش در ملوان راهی استقلال شد و شروع کرد به گذاشتن چهار قلب آبی برای هواداران، اما پشیمان شد و برگشت! دیگرانی هم بودند مثل فرشاد احمدزاده و سروش رفیعی که رفتند، برگشتند و چون نتوانستند کیفیت و جایگاه سابق را به دست بیاورند، این بار به اراده و ابتکار باشگاه در مسیر خروج قرار گرفتند. از همه اینها بدتر اما داستان مهدی طارمی است که بعد از فاجعه عقد قرارداد پنهانی با ریزهاسپور ترکیه، بازگشتی غیر مجاز به پرسپولیس را تجربه کرد و سایر بازیکنان در تمرین به مناسبت ورودش تونل افتخار تشکیل دادند!
گفتیم که نیاز فنی تیمها باعث میشود هواداران در قبال این قبیل رفتارهای نامناسب مدارا به خرج بدهند و کمتر سخت بگیرند؛ حتی در استقلال هم بازیکنی مثل فرهاد مجیدی بارها رفت و برگشت. با این حال کاش اقتصاد فوتبال ایران آن قدر قوی و بزرگ بود که حداقل پرهوادارترین باشگاههایش به همین راحتی بازیکنان کلیدیشان را از دست ندهند. اگر شجاع خلیلزاده نرفته بود به قطر که دستمزد بالاتری بگیرد، شاید الان پرسپولیس قهرمان آسیا بود و چهارونیم میلیون دلار بیشتر به دست میآورد. متاسفانه ما اصرار داریم که فوتبالمان را به شکل آماتور و بدون درآمدهای مشروع و رایج جهانی اداره کنیم؛ در نتیجه بازیکنان سر بزنگاهها میروند دنبال پر کردن جیبهایشان و خیالشان جمع است که وقتی برگشتند فرش قرمز زیر پایشان پهن خواهد شد. همین الان این استقبال گرم و باشکوه از مهدی ترابی باعث میشود بازیکنان دیگری هم به پیمودن راه او بیندیشند. ترابی بعدی از همین حالا تصمیمش را گرفته؛ فقط فعلا ما او را نمیشناسیم. اسمش بعدا معلوم خواهد شد!»
دنیای اقتصاد