شرق نوشت: اتفاقی که برای اکران «گشت ارشاد» افتاد، چقدر به وجهه بازیگری شما ضربه زد؟
این دقیقا همان چیزی است که میخواهم در موردش صحبت کنم. ببینید شما وقتی در یک فیلم بازی میکنید دیگر فقط به نقش خودتان فکر نمیکنید، من الان خودم را یکی از صاحبان این اثر میدانم. شما در ابتدای صحبتمان پرسیدید فیلم سیاسی است یا اجتماعی؟ وقتی برای یک موضوع اجتماعی که ارشاد مردم است نیرو تعیین میشود خودبهخود تبدیل به موضوع سیاسی میشود. میگوییم گشت ارشاد اما این رفتار واقعا ارشادگونه است؟! فیلم «گشت ارشاد» اکران میشود، از خود وزارت ارشاد پروانه ساخت و نمایش میگیرد، در جشنواره فیلم فجر نمایش داده میشود اما برخورد ارشادگونهای با آن نمیشود. مگر فرهنگ چقدر قدرت و تحمل دارد؟ من هنرمند دوامم چقدر است؟ من میتوانم کل زندگیم را جمع کنم، از همه هستی و توانم مایه بگذارم، از خیلی وعده وعیدها بگذرم، از مدیر مربوطه خودم مجوز بگیرم، یک فیلم مستقل بسازم تا حرف مردم و تماشاگرم را بزنم فیلم مورد توجه مردم قرار بگیرد بعد یک نهاد نامشخص فیلم را بکشد پایین. چندبار این اتفاق میتواند برای یک هنرمند بیفتد. اگر قرار است ما خانه سینما نداشته باشیم، صنف وجود نداشته باشد، وزارت ارشاد هم زیر سوال برود پس هنرمند به کجا میتواند اتکا داشته باشد؟ امنیت و آینده او از کجا باید تضمین شود؟
اما در این فیلم بازی کردید و نقش «عطا» در «گشت ارشاد» ریسک بزرگی برای شکستن تصویر قبلی بود.
اصلا سینما و بازیگری چیزی جز ریسک نیست و بیشتر ستارگان سینمای ما با همین ریسکها متولد شدند اما این جسارت اول باید از طرف کارگردان اتفاق بیفتد چون من بازیگر که همیشه از این تفاوت در نقش استقبال میکنم. ولی آیا سینمای ما این فضا را ایجاد میکند؟ آیا همه کارگردانهای ما این ریسک را میپذیرند؟ خب وقتی آقای سهیلی این ریسک را میپذیرد من هم میپذیرم، چرا نپذیرم وقتی میبینم این طنز از جنس من است و من از پس آن بر میآیم.
در مورد پولاد کیمیایی اما داستان این ریسک کمی متفاوت است چون عمر هنری شما همیشه با سینمای مسعود کیمیایی عجین بوده و خیلیها منتظر بودند تا ببینند این اتفاق چه زمان، به چه شکل و با چه فیلمی میافتد. پولاد کیمیایی پس از چند تجربه در سریال و فیلم به چه نتیجهای با خودش رسید که فکر کرد این انتخاب را باید الان و با فیلم «گشت ارشاد» داشته باشد؟
درست میگویید این شکافتن برای من خیلی مهم بود، چون من فضایی را تجربه کردم که در آنجا کارم نتیجه داده و یک قاب تعریف شده و کلیشهای برای خودم ساختم، هر چند که جهان مسعود کیمیایی و قهرمان سینمای کیمیایی بودن خواهناخواه شما را محکوم به پذیرش این کلیشه میکند. اما درباره پیشنهاد آقای سهیلی خوشحال شدم از جسارت ایشان در شکستن تصویر من و خب اولین چیزی که برایم مهم است خود اثر است. وقتی سوژه و داستان «گشت ارشاد» را پسندیدم، بعد به نقش خودم فکر کردم. گشت ارشاد بیرون از همه مسایل حاشیهاش تجربه خیلی خوبی برای من بود. کار کردن با آقای سهیلی را خیلی دوست داشتم، فکر نمیکردم آنقدر راحت و آرام بتوانم با ایشان کار کنم. بهخصوص برای من که در ژانر و فضای دیگری کار کرده بودم، ریسک بزرگی بود.
قبل از «گشت ارشاد» هم پیشنهادهایی داشتید که شخصیتهای متفاوتی با شخصیتهای سینمای کیمیایی داشته و رد کرده باشید؟
تعداد پیشنهادهای رد شده زیاد بوده ولی نمیتوانم اسم بیاورم. از کارگردانهایی که کمتر بازیگری جرات میکند پیشنهادش را رد کند، چون نام کارگردان آنقدر بزرگ است که کفایت میکند یک بازیگر در گوشهای از کار او بازی کند.
دلیل رد کردنتان چه بود؟
کاراکتر اصلا تعریف نشده بود و مشخص نبود که قرار است چه شخصیتی را تعریف کند.
قبل از اینکه فیلم را قبول کنید با پدر مشورت کردید؟
خیر.
ترسیدید منصرفتان کند؟
نه، نه، ببینید ما دو جور مختلف زندگی کردیم و دو عقیده متفاوت داریم. وقتی او در انتخاب من دخالت کند و احیانا اگر کار نتیجه خوبی نداشته باشد او هیچ وقت خودش را نمیبخشد.
فکر میکنید در سینمای مسعود کیمیایی بیشتر فرصت بهدست آوردید یا از دست دادید؟
(بعد از یک مکث طولانی) قهرمان سینمای کیمیایی بودن خودش بزرگترین فرصت است، چون این فرصت آرزوی خیلی از ستارگان سینماست اما برای من در جاهایی هم فرصتهای زیادی را گرفته. قهرمان سینمای کیمیایی شدن برای من راه طولانی و سختی بود از سرب و تجارت و سلطان تا رییس و حکم و محاکمه در خیابان و جرم، رسیدن به این نقطه خیلی سخت بود. من در «جرم» خودم را شایسته سیمرغ میدانستم ولی این اتفاق نیفتاد اما درس بزرگی برای من بود و استقلالم را بیشتر کرد.
یعنی دلیل از دست دادن سیمرغ در فیلم جرم را وابستگی به سینمای پدر میدانید؟
این مساله بیتاثیر نبود.
با تجربهای که از سینمای سهیلی برایتان ایجاد شد، فکر میکنید به سینمای پدر بر خواهید گشت یا نه مسیر جدیدی را در پیش گرفتید؟
من همیشه ریشههایم در سینمای پدر را حفظ خواهم کرد. من همیشه سینمای قهرمانپرور را دوست داشتهام، سینمایی که در آن مردان باقاعده و متعهد وجود دارند. اما احتمالا در فیلم جدیدی که پدر میخواهد کار کند من حضور نخواهم داشت چون نقشی در سناریو نیست که با من همخوانی داشته باشد.