«سرمربیان و کاپیتانهای تیمهای ملی جهان و برخی کارشناسان و روزنامهنگاران و البته هواداران، بهترینهای فوتبال در سال ۲۰۲۰ را برای فیفا انتخاب کردند که طبق معمول انتقادهایی را هم دربرداشت. به طور مثال یورگن کلوپ همامتیاز با هانسی فلیک صاحب جایزه بهترین مربی سال شد و این در حالی است که خود کلوپ هم در مصاحبهای گفت تصورش این بوده که جایزه به فلیک برسد. سرمربی بایرنمونیخ ۵ جام برد و کلوپ، لیورپول را پس از ۳۰ سال قهرمان لیگ برتر کرد. یا نویر جایزه بهترین دروازهبان سال را از آن خود کرد ولی جایی در ترکیب تیم منتخب ۱۱ نفره سال نداشت و آلیسون به جای او انتخاب شده بود. یا مگان راپینو، بازیکن ۳۵ساله زن آمریکایی که در سال ۲۰۲۰ حدود ۱۰ ماه بازی نکرده بود، در میان تیم منتخب بانوان سال قرار گرفت!
جایزهها و تیمهای منتخب همیشه همینجوری بودهاند. بخشی از انتخابها تحت تأثیر اسپانسرهاست. فیفا و مجله فرانسفوتبال و یوفا همواره خواسته حامیان مالی را در نظر گرفتهاند. گاهی رفتار متفاوت و ساختارشکنانه باعث رسیدن جایزه به افراد میشود. مثلا یک بار میخواستند جایزه را به یک مدافع بدهند و قرعه به نام کاناوارو افتاد. سال ۲۰۱۰ که اینیستا گل قهرمانی اسپانیا در جام جهانی را زد، جایزه به مسی رسید. دست کم یکی - دو مورد از جوایزی که فرانسفوتبال یا فیفا به مسی و رونالدو دادهاند حق دیگران بوده. سلیقه و تعصب هوادارانه و دوستی با افراد هم در رأیگیریها تأثیر زیادی دارد. به طور مثال احسان حاجصفی، کاپیتان تیم ملی ایران نفرات خود را به ترتیب رونالدو، راموس و دیبروینه انتخاب کرد و برای سرمربی برتر سال به زیدان و کلوپ و فلیکس رأی داد. این یعنی حاج صفی رئالی است. کاپیتان تیم ملی لائوس یا گوام هم میتوانند سلایق شخصی خود را اعمال کنند.
یک بار سرمربی تیم ملی ترکمنستان به علی دایی برای جایزه بهترین بازیکن سال جهان رأی داده بود. برگزارکنندگان مراسم سعی دارند همه را راضی نگه دارند. اگر محمد صلاح قرار نیست جایزه توپ طلا یا د بست را ببرد، جایزه پوشکاش بهترین گل سال را به او میدهند به خاطر یک گل ساده در یک بازی ساده مقابل حریفی ساده و با بغل پا (جایزه پوشکاش امسال به سون هیونگ مین از تاتنهام رسید).
همه اینها نشانگر این است که این جوایز و مراسم کارکرد شو و برنامه سرگرمی را دارد و به درد کلکلهای هواداری میخورد. برای روشن شدن بیشتر موضوع کافی است نگاهی به تیم منتخب بهترین بازیکنان تاریخ بیندازیم؛ جایی که مجله فرانسفوتبال برای جبران انصراف از اهدای توپ طلای ۲۰۲۰ به دلیل کرونا اقدام به انتشار ترکیبی از بهترین بازیکنان تاریخ در هر پست کرد. تیم منتخب فرانسفوتبال یک دروازهبان به نام لئو یاشین دارد، ۳مدافع به نامهای بکنباوئر، مالدینی و کافو، ۲هافبک دفاعی به نام ژاوی و ماتئوس و هفت هشت ده تا مهاجم و وینگر! ژاوی در ترکیب بهترین تیم تاریخ بارسلونا هم به زور قادر به رقابت با گواردیولا یا بوسکتس و دیگران است و خودش و هوادارانش هرگز ادعای حضور او بین ۱۰۰ یا ۲۰۰ بازیکن تاریخ فوتبال را ندارند اما او در ترکیب تیم منتخب جای میگیرد و زیدان بیرون میماند. تیمی که فرانسفوتبال چیده، به آلومینیوم اراک هم میبازد. نمیشود با این همه مهاجم، تیم را به زمین فرستاد. تیمهای منتخب در رسانههای خودمان هم متاثر از همین عواملاند و البته بخشی هم حاصل زدوبندهای پشتپرده و گنجاندن دوستان و حامیان مالی در تیمهای منتخب هفته و سال.
حتی در جوایز سینمایی هم همیشه یا هرگز عدالت رعایت نمیشود. رد پای سیاست، موضوعات اجتماعی، سلیقه و رفیقبازی در همه جوایز دیده میشود. آکادمی اسکار بهتازگی رسما و بدون تعارف اعلام کرده که از این پس (و در واقع از این به قبل هم) فیلمهایی که نقشهای اصلی آن در اختیار دگرباشان، سیاهان، نژادهای دیگر و ... باشد امتیاز بالاتری برای نامزدی و کسب جوایز دریافت میکنند. برخی فیلمهای بزرگ هم سهمیه دارند؛ مثلا چند جایزه به یکی میرسد و چند جایزه به دیگری. در جشنوارههای ایرانی هم فیلمهای ساختهشده توسط نهادهای فرهنگی خاص سهمیه سیمرغ و جایزه دارند. تقریبا مثل دانشآموزانی که پدر و مادرشان برایشان جایزه میخریدند و میدادند مدیر در صف به آنها اهدا کند. توصیه و نتیجه؛ کار خودمان را بکنیم و از فوتبال و سینما لذت ببریم و کاری به جایزهها نداشته باشیم. اینها برای دلخوشی و کلکلهای متعصبانه هواداری است.»
همشهری