«شش شهریور ۹۹ فرهاد مجیدی در پوست خودش نمیگنجید. مشتهایش را گره بود و صعود به فینال جام حذفی را جشن میگرفت؛ آن هم بعد از شکست دادن پرسپولیس قهرمان لیگ. پرسپولیس بازی باخته را با دو گل بشار رسن و علی علیپور برده بود ولی نتوانست از سرمایهاش برای چند دقیقه دفاع کند، بازی به تساوی کشیده شد و در پنالتیها اوساگونا و احمد نوراللهی بد عمل کردند و تیم باخت. یحیی در نشست مطبوعاتی حرفهای غیر منتظرهای زد: «احساس کردیم تیم حریف مصونیت دارد و کارت نمیگیرد»، «به کسانی که دوست داشتند استقلال برنده شود تبریک میگویم. یکی از آنها هم دوستی است که اینجا ایستاده. (در محل نشست خبری) برای تمام افرادی که تصمیم گرفتند چنین کاری کنند متأسفم. برای کسانی که تلاش کردند این تیم به قهرمانی جام حذفی برسد تبریک میگویم. نمیدانم شب چطور راحت میخوابند؟»
بعد در اینستاگرام پستی گذاشت که خلاصهاش این بود: «نمیخواستند ما قهرمان شویم»، «داور علیه ما سوت زد»، «یک خبرنگار تمرکز ما را به هم زد» و ... دقایقی بعد البته آن را حذف کرد. این حرفها حتی به کام هواداران پرسپولیس هم تلخ آمد و بسیاری از آنها گفتند و نوشتند که این ادبیات بازتولید همان ادبیات رقیبان بود که قهرمانیهای سریالی پرسپولیس در لیگ را به حمایت وزیر و داوران و دستهای پنهان ربط میدادند و حالا فرق ما با آنها چیست که به جای نقد عملکرد خود، همان بهانهها را ردیف کنیم؟
آن شکست پل صعود پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان شد. یک شوک دردناک که آنها را از تصور همیشه برنده بودن خارج کرد. جام حذفی را از دست دادند اما تا فینال لیگ قهرمانان جانانه پیش رفتند و یحیی گلمحمدی نهتنها از بعد فنی بلکه از لحاظ شخصیتی یک بار اعتبارش را به رخ همه کشید. او بعد از شکست در فینال لیگ قهرمانان در حالی که میتوانست به عادت ایرانی که به VAR لعنت بفرستد، یقه داور را بچسبد، AFC را متهم به توطئه کند و از کیفیت توپ و وزش باد ایراد بگیرد، آرام و فروتنانه از هواداران عذرخواهی کرد و گفت: تیمش دوباره با قدرت برمیگردد.
یک رفتار موقرانه و مدرن مشابه مربیان طراز اول دنیا. بدون بهانهجویی، بدون متهم کردن سایهها، بدون این که بخواهد بازیکنانی که با دو خطای ناشیانه تیم را به مهلکه بردند سرزنش کند. این همان چیزی بود که از او انتظار داشتیم. زمانی که فوتبال بازی میکرد هم محجوب، باهوش، فروتن و فداکار بود. وقتی مربی شد هم او را خلاق، کمحرف اما پر از ایده، نوگرا و سختکوش دیدیم و حالا با تجربه و پخته.
یحیی گلمحمدی بعد از آن شکست در جام حذفی بدترین تلاطمها را تجربه کرد. حرفهای سخیف سرپرست وقت باشگاه را شنید اما سکوت کرد، جدایی آزاردهنده علی علیپور، شجاع خلیلزاده و مهدی ترابی را تحمل کرد، با محرومیت گزنده عیسی آل کثیر ساخت، وقتی احسان پهلوان و وحید امیری هم محروم شدند باز سعی نکرد داد و هوار راه بیندازد. سرش را پایین انداخت، بازیکنان جدید را جایگزین کرد، نقدهای بیرحمانه را تحمل کرد و تیم را تا فینال لیگ قهرمانان برد. از بازیکنانی که در فینال آسیا بازی کردند حامد لک، سعید آقایی، میلاد سرلک، آرمان رمضانی و علی شجاعی تعداد بازیهایشان با پرسپولیس به زحمت دو رقمی میشود.
این تیم نامش پرسپولیس است اما عملاً شباهت زیادی به تیم شش ماه قبل ندارد و دست به پوستاندازی زده است. اتفاقی که هر مربی را قبل از ورود به تورنمنتی این همه حساس میترساند. فراموش نکنیم که این نامها اولین بازیشان را تنها مدت کوتاهی بعد از پیوستن به پرسپولیس در مرحله گروهی و حذفی لیگ قهرمانان آسیا برگزار کردند! شجاعت یحیی و البته بهانه نیاوردنش را باید تحسین کرد. او حالا باید رفتن بشار رسن را تحمل کند که قلب تپنده تیم بود.
رفتار پرسپولیسیها بعد از فینال و پذیرش شکست بدون بهانهجویی آموزنده است. آنها در طول سه ماه گذشته اتفاقات تلخ زیادی را تجربه کردند اما بازیکنان و کادر فنی بر خلاف سرپرست سابق این تیم در رسانهها حاشیهای نساختند. بخشی از این اتفاق محصول رفتار درست و حرفهای «علیرضا اشرف» مدیر رسانهای تیم است. یک روزنامهنگار متین که از زمان پیوستن به تیم بسیاری از حواشی غیر ضروری را از تیم حذف کرد یا به مدیریت آن پرداخت. اهل کُریخواندن سخیف نیست و گاهی اگر واکنشی نشان میدهد به نظر زیر فشار و هجمه هواداران دو آتشه است که مدیر رسانهای و مدیر روابط عمومی رفتار و گفتاری همپای بوقچی طلب دارند. این آرامش پرسپولیس بعد از پیروزی و شکست قابل تحسین است. حفظ آن البته که کار دشواری است؛ بهویژه وقتی رقیبان در شبکههای اجتماعی تند و تلخ میتازند اما آرامش کادر فنی و بازیکنان و تمرکز آنها روی زمین و توپ قطعاً دستاوردهای با ارزشتری از حاشیه ساختن و پاسخ دندانشکن ولی بیحاصل دارد.»
ایران ورزشی