خبر اول این بود که یکی از اعضای شورای پول و اعتبار تغییر در بسته پولی سیاستی بانک مرکزی را زمزمه کرد و متذکر شد که با اخذ نخستین گزارش بانک مرکزی از نتایج اجرای مصوبات سال گذشته، شورا در صورت لزوم تغییراتی در سبد سیاستی اعمال خواهد کرد. اعلام این مطلب در شرایطی است که هنوز مرکب دستور تغییر نرخها خشک نشده است و این اظهار نظر، نه تنها زودهنگام بلکه مسالهساز نیز میباشد؛ چرا که در شرایط فعلی اقتصاد کشور که بودجه هنوز در جریان رسیدگی است و سیاستهای مالی دولت مجوز اعمال و اجرا دریافت نکرده و هر سیاست پولی به منظور هماهنگی با سیاستهای مالی محتاج تعیین تکلیف بسیاری از موارد است، این قبیل اظهارات جز سردر گمی حاصلی ندارد. هر چند نظر یک عضو شورا نمیتواند در برگیرنده آراي همه اعضا باشد؛ ولی به هر حال میتواند در صاحبان نقدینه، موجبات تردید در نحوه نگهداری وجوه را ایجاد کند.
خبر دوم توقف انتشار ایرانچک است که ظاهرا هیات تطبیق مصوبات دولت با قوانین، که مستقر در مجلس است، متوجه تناقضاتی قانونی شده و رای به توقف انتشار ایرانچکها دادهاند. به نظر میرسد نظر این هیات بدون توجه به واقعیتهای امروز اقتصاد ایران اتخاذ شده است و البته هیات میتوانست در کنار توقف انتشار قبلا از دولت بخواهد تا راهکارهای جایگزین را اعلام و سپس همزمان با توقف انتشار، اجرای آن راهکارها را توصیه کند.
تصمیمی که در زمینه توقف انتشار گرفته شده است، جریان مبادلات پولی را مختل میکند. در شرایط امروز که روند سطح قیمتها در مورد اکثر کالاها افزایشی است و این شرایط ایجاب میکند که همه با جیبهای پر پول به دنبال خرید اندک مایحتاج خود بروند و برخی اسکناسها نظیر 5 هزار ریالی یا به عبارتی 500 تومانی به پول پشیز تبدیل و از اسکناس به سکه مبدل شده است و این روند میرود که اسکناس ده هزار ریالی یا هزار تومانی را نیز به شکل سکه درآورد، حذف ایرانچک که نقش یک اسکناس درشت را در مبادلات ايفا ميكند، جای تامل دارد. در جامعهای که حجم نقدینگی به بالای سیصدو پنجاه هزار میلیارد تومان رسیده و خودپردازها که روزانه بيش از دویست هزار تومان به مشتریان خود وجه نقد نمیدهند و همواره بخشی از آن نیز سه اسکناس ایرانچک پنجاه هزار تومانی است، حذف این اسکناس درشت منجر به استفاده از اسکناسهای دیگر خواهد شد که بانک مرکزی برای تامین آن چارهای جز چاپ اسکناس جدید ندارد؛ آن هم در شرایطی که هزینه تولید اسکناس در ایران بسیار بالا بوده و شیوه نگهداری آن توسط مردم بسیار آسیبپذیر است. اما همه اینها به کنار، چطور بانک مرکزی به مسائلی با این درجه از اهمیت از خود واکنشی نشان نمیدهد؟ آیا این تحولات نشانی از سردرگمی در سیاستهای پولی نیست؟