پرورش مربیان جوان و آیندهدار کاری است که کشورهای توسعه یافته همپای پرورش بازیکنان آیندهدار پیش میبرند. در واقع فدراسیونها و تیمهای برتر جهان برای پیشبرد اهداف خود و قدرت نمایی در فوتبال با کمترین هزینه، بازیکنان جوان و در شرف مربیگری را وارد چرخه آموزش میکنند و طی چند سال مربیان ناشناخته را به عنوان مربیان صاحب سبک و مدرن معرفی میکنند.
ظهور مربیانی مانند گواردیولا، زیدان، لمپارد و فلیک که مربیگری را از از تیمهایی در سطح پایینتر یا به عنوان دستیار مربیان بزرگ شروع کردند و در ادامه سرمربی تیمهای بزرگ دنیا شدند، طبق همین چرخه انجام شده است و همگی تحت حمایت فدراسیونها یا تیم های بزرگ جهان قرار گرفتند تا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند.
به همین دلیل است که خیلی از باشگاهها و فدراسیونها در هنگام رویارویی با شکست، برای خروج از این بحران، به مربیان جوان و داشتههای خود در تیمهای پایینتر توجه میکنند و بارها مربیان تیمهای ملی جوانان یا تیمهای جوانان در رده باشگاهی سکان هدایت تیمهای اصلی را در اختیار گرفتند و توانستند با کسب نتایج عالی و موفقیت در تورنمنتهای بزرگ، به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کنند.
اما این موضوع در ایران چطور پیش رفته است؟ آیا تاکنون مربیان تیمهای باشگاهی یا تیمهای ملی توانستند پس از موفقیت در ردههای پایه یا به عنوان دستیار، جای اساتید خود را بگیرند؟ بدون شک پاسخ منفی است.
* چرخه باطل مربیگری در تیمهای ملی
نگاهی به چرخه انتخاب مربیان در تیمهای ملی ایران نشان میدهد هیچ یک از این مربیان بعد از همکاری با فدراسیون فوتبال نتوانستند در ادامه موقعیت شغلی بهتری را به دست بیاورند یا در همان مجموعه مورد استفاده قرار گیرند. در واقع انتخاب یا کنار گذاشتن مربیان در تیمهای ملی پایه فدراسیون فوتبال که از سازوکار مناسب تری نسبت به تیمهای باشگاهی در ایران برخوردار است، نشان میدهد هیچ برنامهای در این زمینه وجود ندارد.
بررسی اسامی مربیان تیمهای ملی مختلف در ۱۰ سال گذشته موید این موضوع است که مربیان ملی برای برنامهها و اهداف کوتاه مدت انتخاب میشوند و به همین دلیل خیلی از مربیان جوان و صاحب نام به دلیل این نگرش نتیجهگرایانه، حاضر به همکاری با فدراسیون فوتبال نیستند کما اینکه سال گذشته هیچ یک از مربیان شاغل در ایران حاضر به قبول هدایت تیم ملی امید نشدند و این فدراسیون به ناچار هدایت تیم ملی را به حمید استیلی واگذار کرد که نتیجهای جز شکست به دنبال نداشت.
در ادامه به بررسی اسامی مربیان تیمهای پایه در ۱۰ سال گذشته خواهیم پرداخت که تقریبا هیچ یک از آنان در تیمهای ملی جایی ندارند و به ندرت برخی توانستند در تیمهای باشگاهی سمتی را به دست بیاورند.
تیم ملی نوجوانان: علی دوستی مهر، حمید علی دوستی، عباس چمنیان و حسین عبدی (هم اکنون).
تیم ملی جوانان: علی دوستی مهر، اکبر محمدی، امیرحسین پیروانی، فرهاد پورغلامی، سیروس پورموسوی، پرویز مظلومی.
تیم ملی امید: غلامحسین پیروانی، هومن افاضلی، علیرضا منصوریان، نلو وینگادا، محمد خاکپور، امیرحسین پیروانی، زلاتکو کرانچار، فرهاد مجیدی، حمید استیلی.
همانطور که مشخص است، هیچ یک از این مربیان در قالب برنامههای سه تا چهار ساله نبودند و با اولین ناکامی از چرخه مربیگری در تیمهای ملی کنار رفتند و به جز چند گزینه معدود، مابقی در رده باشگاهی هم سمتی نداشتند یا به توفیق چندان زیادی نرسیدهاند. به جز این نفرات، اسامی سایر مربیان هم دیده میشوند که در قامت دستیار در تیمهای ملی حضور داشتند اما هیچگاه نتوانستند به معنای واقعی کلمه در فوتبال موفق شوند.
همین چرخه باطل در تیمهای ملی که به عنوان الگویی برای تیمهای باشگاهی قلمداد میشود، باعث شده تنوع مربیان در ایران بسیار کم باشد و فوتبال ایران به این حال و روز بیفتد.
ایسنا