پیش از سال ۱۳۹۷ مداخلات ارزی بانک مرکزی، با حجم زیاد به شکل اسکناس و حواله انجام میپذیرفت که بخش قابل توجهی از آن صرف خروج سرمایه و تامین ارز قاچاق میشد. این مداخلات به خصوص در دورانی که بازار با التهاب مواجه میشد با قیمتی کمتر از نرخ بازار انجام میگرفت. نتیجه آن بود که تقاضایی حجیم برای ارز مداخلهای شکل میگرفت و بانک مرکزی برای رفع شدن آن مجبور به عرضه ارز نامحدود میشد که بعضا در ساعات تعطیلی بازار هم به انجام میرسید. ضمن آن که این گونه مداخله ارزی بدون بیان حجم، قیمت و کارگزارهای دخیل در آن، سیاست مداخله ارزی را به امری کاملا غیرشفاف بدل نموده بود.
"ارز پاشی" اصطلاحی است که دکتر همتی رییس کل بانک مرکزی برای چنین مداخلاتی با این مختصات ویژه که تنها در اقتصاد ایران انجام میشد، به کار برد. این در حالی است که با توجه به اتخاذ رژیم ارزی شناور مدیریت شده توسط اسناد بالادستی، بانک مرکزی برای مدیریت بازار نیازمند ابزار مداخلهای است. این ابزار در همه کشورها با رِژیمهای ارزی مشابه، حتی کشور پیشرفتهای چون سوییس، به کار گرفته میشود. نکته آن جاست که مداخله باید هدفمند، برای محدودسازی نوسانات، بدون ایجاد رانت و شفاف باشد؛ که در حال حاضر این کار در بازار متشکل ارزی و با اجرای سیاست ارزی جدید بانک مرکزی در حال انجام است.
اینکه چگونه میتوان این نوع مداخله کاملا شفاف و هدفمند را ارزپاشی نامید؛ پرسشی است که پاسخ آن را بیشتر باید در عدم آشنایی از ادبیات سیاستگذاری ارزی جستجو کرد. هر چند افت درآمدهای ارزی باعث شده تا برخی گمان برند که بانک مرکزی حاضر به مداخله نیست و در اخبار موجود تشکیک میکنند، اما نباید فراموش کرد که اتفاقا به دلیل شرایط تحریمی، و به گفته مقامات بانک مرکزی، بالاترین ذخیره ارزی اسکناس در حال حاضر موجود است و این قدرتی بیمانند به سیاستگذار ارزی داده تا از طریق بازار متشکل ارزی، تا جای ممکن جلوی نوسانات ارزی را بگیرد. این نیز واقعیتی است که منتقدان به کلی از آن چشم پوشیدهاند.
قدرت و شفافیت بانک مرکزی همراه با هدفی در دسترس، مداخله کنونی در قالب سیاست ارزی جدید را به امری کاملا متفاوت از مداخلات و ارزپاشیهای پیشین بدل نموده که میتوان امید به تحقق هدف آن در راستای ثبات بیشتر بازار، داشت.
ایبِنا