به گزارش پایگاه خبری پایش بازاربهرام شهریاری کارشناس صنعت خودور در مصاحبه با خبرنگارپایش بازار در خصوص وضعیت این روزهای بازار خودرو و عرضه آن در بورس گفت: افزایش قیمت نهادهای تولید و رد پیشنهاد تعیین قمیت در حاشیه بازار کارشناسان وفعالان صنعت خودرو وقطعه سازی کشور را بر آن داشت تا با توجه به فروش نهادهای تولید در بورس کالا پیشنهاد بدهند که خودرو نیز به عنوان کالای نهایی در بورس کالا عرضه شود.موضوعی که پیش از تقدیم طرح تحول صنعت و بازار خودروی کشوراز سوی کمیسیون صنعت ومعدن به هیات رئیسه مجلس از سوی رئیس شورای رقابت رضا شیوا به دلیل عدم تعادل عرضه وتقاضا رد شد.با این حال اعضای کمیسیون صنعت ومعدن مجلس یازدهم این طرح را برای بررسی آماده کرده اند.این موضوع را با بهرام شهریاری کارشناس صنعت خودرو در میان گذاشتیم .اینکه آیا عرضه خودرو در بورس کالا امکان پذیر یا خیر؟ایا می تواند باعث کشف قیمت واقعی شود ؟آیا انتشا اوراق سلف خودرو مشکلات مالی خودروسازان را برطرف خواهد کرد؟مشکلات این طرح چیست وبه چه زیرساخت هایی نیاز دارد؟از جمله بحث هایی بود که در گفت وگو با این فعال قطعه ساز مطرح شد.
* با توجه به فاصله قیمتی کارخانه وبازارخودرو،پیشنهادی که در این میان مطرح می شود عرضه خودرو دربورس کالا است،این کار چه تاثیری می تواند بر صنعت خودروداشته باشد؟
بازار بورس از یک لحاظ ممکن است مفید باشد و آن هم این است که مثلا دست واسطهها را کوتاهتر کند. اما یکی از نکات مهم در این قضیه، تناسب عرضه و تقاضاست. آنچه که دارد به وقوع میپیوندد، پارادوکسی است که الان در آن گیر کردهاند. از یک طرف اگر قیمت خودرو و قیمت قطعات بالا نرود، عملا خودروسازان و قطعهسازان دیگر نمیتوانند با آن قیمت تولید کنند. از طرفی دیگر اگر قیمت بالا برود، آنقدر قدرت خرید آمده پایین که نمیتوانند بفروشند یعنی با این قیمتها به چه کسی بفروشند ؟ بنابراین اینجا یک پارادوکسی است که در آن گیر کردهاند. به نظر من هنوز خیلی جای کار وجود دارد که بتوانند قیمت را از این که هست، پایینتر بیاورند. طی سالیان گذشته هرگاه بحث کاهش قیمت پیدا شد، فشار را روی دوش قطعه ساز انداخته اند. یعنی قطعهسازان را مدام بیشتر چلاندند و قیمتهایشان را پایینتر و پایینتر آوردند تا اینکه الان دیگر عملا نمیتوانند کاری کنند، در صورتی که هنوز در خودروسازیها اتفاق چندانی نیفتاده است. من نکتهای که بارها مطرح کردم و باز هم میگویم، این است که قیمت خودرو از یکسری پارامترها و یکسری عوامل تشکیل میشود، اینها را بیاییم فکر کنیم که چه چیزهایی هست و چگونه میشود جلوگیری از افزایش آن کرد .
این پرسش از این جهت مطرح می شود که مواد اولیه داخلی مانند فولاد، آلومینیوم ،مس وپتروشمی دارد در بورس کالا با آن فرمولی که دارند، قیمتگذاری میشود. در این شرایط با توجه به اینکه قیمتگذاری شورای رقابت هم مانع از افزایش یا کاهش قیمت در بازار آزاد نشده است و هم مصرف کننده وهم تولیدکننده ناراضی هستندآیا اینجا بورس کالا بهعنوان جایگزین میتواند عمل کند؟
عوامل موثر در قیمت تمامشده را برشمردیم و به مواد اولیه نیز اشاره شد. نکته بعدی که اثرگذار است، تیراژ تولید است .بالاترین میزان تولید خودرو در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی است که ما یک میلیون و ۶۵۰ هزار دستگاه تولید داشتیم. امروز تولید خودروبنابه دلایلی به یک میلیون دستگاه خودرو نمیرسد، زیر ۸۰۰-۷۰۰ هزار تا است، . در صورتی که ما ظرفیت را به یک میلیون و ۶۵۰ هزار دستگاه رساندیم .معنیاش این است که هزینههای ثابت و هزینههای بالاسری دارد به تیراژ پایینتری تقسیم شده و قیمت را به آن تعدادی که دارد تولید میشود تامین می کند. نکته بعدی، هزینههای مالی است. هزینه سنگینی که بابت تامین مالی حساب درگردش از بانک ها استقراض می کنند. همینطور قطعهسازان وامهایی که میگیرند، روی قیمت تمامشدهشان قطعات تحمیل میشود. در نتیجه از جهات مختلف دارند بهرههایی را میدهند که بخش قابل توجهی از قیمت خودرو را به خودش مشغول کرده است. حالا این چه عاملی باعث شده که به اینجا برسد، خودش داستان مجزا دارد، یعنی اینکه مثلا خودروسازان بخشی از سرمایه در گردش را در سرمایه ثابت معطوف کردهاند و باعث شده که رکود ایجاد شود. مثل پلنتهایی که در کشورهای دیگر زدند، سایتهایی مختلفی که زدند و همچنین غیراقتصادی عملکردن در بخشی از حوزهها که باعث شده است که بخشی از سرمایه در گردششان بخوابد. یا در مورد قطعهسازان به دلیل قوانین بانکی که وجود دارد و عدم حمایت درست، این است که خیلی از قطعهسازان مجبور میشوند بروند وامهای سرمایه در گردش بگیرند، ولی در سرمایه ثابت استفاده کنند، یعنی اگر مثلا میخواهد برود ماشینی تعویض کند یاماشینی بخرد، خطاش را تغییر وضعیت بدهد و یا قالب و تجهیزاتی بسازد، اینها آمدهاند از سرمایه در گردش کوتاهمدت استفاده کردهاند، چون بانکها بلندمدت به آنها ندادهاند . در نتیجه این هم باز یکی از علتهایی میشود که سرمایه در گردش بخوابد و در سرمایه ثابت حبس شود. نکته دیگری که باز میتوانم به آن اشاره کنم، دستمزد است. دستمزد گرچه در کشور ما پایین است، ولی در این میان دو عامل بسیار مهم داریم؛ یکی بهره وری است که میدانید در واحدهای بخش خصوصی کمتر این دیده میشود . در بخش خصوصی اگر کار نکند، در واقع ادامه فعالیت نمیتواند بدهد، اما در بخشهای دولتی که بیشتر خودروسازان هستند، چه اتفاقی دارد میافتد؟ اینکه تعداد زیادی کارکنانی داردکه مازاد بر نیازند و اینها تحمیلشده به بهره وری هستند. در دوران مدیریتهای مختلف که مدام به اینها افزوده شدهاند و هزینههای سنگینی را دارد. گرچه خود شاخص دستمزد و حقوق پایین است، ولی تعداد کارکنان انقدر در خودروسازیها مازاد است که باعث شده هزینه دستمزد هم بالا محاسبه شود. این که دارم میگویم که در ساختار خودروسازی تغییری صورت نگرفته که بخواهند در کاهش قیمت خودرو موثر باشد که بخواهند محصول نهایی رادر بحث بورس عرضه کنند به همین دلیل است. آنچه که مهم است، این است که اگر روند تغییر نکند، بازار بورس میآید یک بخشی از این قضیه را کمک میکند، یعنی دست واسطه را کوتاهتر میکند واما قیمت تمامشده که خودروساز میخواهد بر اساس آن خودرو را بفروشد، بالاست و توجهی به آن نمیشود.
البته در خصوص قیمت بالا بحث کشش بازار در بورس کالا مطرح است. اگر کارخانه قیمت را بالا بگذارد، طبیعتا خریدرای نخواهد داشت و مجبور است قیمت را بیاورد پایین تا به آن نقطه تعادلی برسد. اما پیش از آن نیاز مالی خودروساز مطرح است تا بتواند میزان تولید را بالا ببرد. فکر میکنید با انتشار اوراق قرضه، با سررسید و سود مشخص، تا چه حد میتوانند منابع مالی را پوشش داده و مشکل را برطرف کند؟
از نظر من اوراق قرضه مثل این میماند که شما اسکناس بدون پشتوانه چاپ کنید. سهام شرکتها در بورس عرضه میشود که از طریق سرمایههای سرگردان جذب وبه سوی تولید هدایت شود. اما بازار بورس ایران در حال حاضراینگونه نیست، عملا آنچه مشاهده می شود بحث حبابی بودن این بازار است و شوکی هم اخیرا به آن وارد شد یک بخش زیادی را ترسانده و من فکر میکنم در روند آتی بورس هم تاثیر بگذارد، اینکه دارد این بازار نیازهای تولید را بیشتر تامین میکند، خیلی در گردشهای نقدینگی تولید نرفته است؛ الان شاخص بورس همینطور روز به روز رفته بالا و این باید تاثیر مستقیم در تولید بگذارد، یعنی حداقل اینکه وقتی این بازار دارد اینطوری افزایش پیدا میکند، باید بخش نقدینگی خودروسازان را تا الان تامین میکرده است؛ کار زیاد سختی هم نیست. یک بررسی کنیم ببینیم قبل از اینکه این بورس بیفتد روی غلطک و بخواهد شاخصهایش مدام بالا برود، چه قدربوده است و امروز چقدر است ؛ میزان سهام عرضهشده و معاملهشده را هم بررسی کنید، بعد ببینید حجم نقدینگی چقدر بوده که باید به سوی تولید میرفته است ؛ این حجم الان کجاست؟ آثارش چه بوده است؟ آیا خودروسازان توانستهاند بخشی از بدهیهایشان به قطعهسازان را بدهند؟ خیر. آیا عاملی شده که بتوانند مثلا روی تامین مواد اولیه تاثیر بگذارد؟ خیر. تاثیرش کجاست؟ نکتهای که وجود دارد، این است که تلقی ما از بورس چیز دیگری است، ولی عملا داریم یک کار دیگری میکنیم.
در بورس کالا، شفافیت و نظارت وجود دارد و در واقع خودروساز میتواند با تعیین یک محصول و سررسید مشخص، نرخ سود مشخص، اقدام به عرضه اوراق سلف خودرو کند تا بتواند آن مبنا را که برای تولید نیاز دارد را از محل سرمایه سرگردان جامعه جمع کند.این طور فکر نمی کنید؟
آیا تا امروز از روزی که بورس شروع به روند رشد فزاینده پیدا کرده و افزایش ارزش سهام خودروسازها بهطور مشخص را شاهد بوده ایم ( به بقیه جاهای دیگر اشاره نمیکنم و شرکتهای پتروشیمی و غیره را نیز کاری ندارم. )این دو خودروساز بزرگ را قیمتهایشان را بررسی کنیم و ببینیم قبل از رویکرد اخیر بورس قیمت سهامشان چقدر بوده و امروز چقدر است؛ این تراکنشهای مبالغی که آمده و رفته، افزایش قیمتهایی که این سهام پیدا کرده، کجا رفته اند؟
– یعنی معتقدید پیشنیاز عرضه خودرو در بورس کالا یا هر چیزی، شفافیت و مشخصشدن تکلیف پولهایی است که الان وارد بورس شده است؟
یکی این است. تا شما میبینی شاخص بورس دارد میآید پایین یا بعد از ساعت معاملات که مثلا شاخص دارد منفی میشود، بلافاصله در ساعت پایانی یا حتی بعد از ساعت، یکسری عرضه و تقاضا صورت می گیرد تا دوباره بورس منفی نشود و تصاعد داشته باشد. این یعنی تصنعی دارد این اتفاق میافتد، یعنی با قدرت خریدی که دست دولت است، این رونق را حبابی نگه داشتهاند. از همه اینها بگذریم؛ من میگویم در بازار بورس شما فرض کن کل کالای تولیدشده توسط خودروسازان بیاید در بورس عرضه شود. چه کسانی میخواهند بخرند و بفروشند؟ دوباره همان دلالها در آنجا میخواهند خرید و فروش کنند. آیا میتوانند انقدر عرضه کنند که متقاضیان را از شر این دلالها خلاص کنند؟ نخیر، نمیتوانند.
– اگر دوباره برای شروع با شرایط فعلی، آن شرایطی که مثلا الان برای ثبتنام قرعهکشی لحاظ شود چطور؟ یعنی کسی خودرو نداشته باشد، به نامش نباشد و…؟
بازار آزاد اقتصادی با دستور و با آییننامه و بخشنامه و با محدودیت نمیتواند کار کند. اولا دنیا به سمت قیمت هدف رفته است. چرا؟ چون رقابت وجود دارد. فلان کمپانی در فلان کشور دارد نگاه میکند که در کشورهای دیگر رقیبش قیمتی که دارد عرضه میکند چقدر است، میرود در طراحی انقدر کار میکند، انقدر هزینه میکند که بتواند قیمت تمامشدهاش را بیاورد پایینتر، کیفیتش را ببرد بالاتر تا بتواند عرضه کند. یا میرود شرایط فروش را انقدر تسهیل میکند تا بتواند بفروشد. شما امروز در کشورهای اروپایی یا آمریکا فرقی نمیکند، میخواهید ماشین بخرید. با حداقل پولی که در جیبت است میتوانید بلافاصله خودرو بخرید، بقیهاش هم قسطی میشود. در کشور ما چنین چیزی رخ نمیدهد و شما نمیتوانی چنین کاری کنید. یک نمونه بارزش زمانی بود که به خاطر اینکه یک مدت تبلیغ شد که خودرو نخرید، خودرو نخرید. دولت یک تسهیلی ایجاد کرد و یک وامی داد، ظرف کمتر از ۴۸ ساعت تمام انبارها خالی شد، یعنی بالای صد و خردهای هزار خودرو بلافاصله فروخته شد. این یعنی قدرت خرید پایین بوده و اگر قدرت خرید به مردم بدهند، مردم میتوانند خرید کنند. بنابراین من میگویم در بازار بورس این قدرت خرید را به مردم نمیدهند. خودروسازها از محل عرضه سهامشان باید بتوانند در بورس سرمایهشان را انقدر تامین کنند که کالایشان و شرایط فروش کالایشان را اینقدر تسهیل کنند که بازارشان را پیدا کنند. حالا در کشور با توجه به شرایط اقتصادی اینطور نیست.
به چه دلیل ؟
به خاطر اینکه انحصار وجود دارد. انحصار هم در این است که خودروسازان محدودند و هم واردات خودرو ممنوع است و بعد نوسان قیمت ارز، اینها باعث میشود که انحصار ایجاد شود. حالا این نوسان در جاهای دیگر هم اثر خودش را دارد، در خودروسازی هم دارد، این یک بحث جدا است. حالا یک اتفاق دیگری هم که میتواند بیفتد، چیست؟ مگر نمیگویید مصداق عرضه و تقاضا؟ هر وقت خودروسازی دید قیمت برایش نمیصرفد، عرضه را کم میکند در بازار کالا، تقاضا را زیاد میکند، قیمت میکشد بالا و بعد با قیمت بالاتر میفروشد. همان رانت دوباره به یک شکل دیگر دست خودش میافتد. کما اینکه اگر یادتان باشد، یک زمانی این آقای مدیر عامل سابق ایران خودرو، همین آقای یکهزارع آمد یک چنین بحثی را در سیاستگذاری خودرو مطرح کرد و گفت قیمت شناور بگذارید، ما پنج درصد زیر قیمت بازار میفروشیم، این هم مصوب شد. هرگاه میدیدند قیمت پایین است، عرضه را کم میکردند، قیمت در بازار آزاد بالا میرفت، بعد اینها میگفتند ما پنج درصد زیر قیمت بازار آزاد میدهیم و دوباره میفروختند. در واقع به یک شکلی قیمت را نامحسوس بالا میبردند. این در آنجا هم دوباره رخ خواهد داد.
– یعنی شما معتقدید دربورس کالا اگر خودرو به صورت فیزیکی عرضه میشود، نمیتواند چندان کمک کند به وضعیت فعلی؟
من معتقدم عواملی که یک اقتصاد را پویا و روان میکند، با تغییر یک پارامتر اصلاح نمیشود، باید تمام مناسبات با همدیگر همخوان تغییر کند تا بتواند به نتیجه برسد.
پایش بازار