بازی بعدی پرسپولیس مقابل النصر عربستان بود و ناگهان اعلام شد که «آل کثیر» به دلیل «اقدام نژادپرستانه»، 6 ماه محروم شده است. حالا قسم و آیه از عیسی که من به عشق برادرزادهام که چشمهایش این شکلی است آن کار را کردهام و عدم پذیرش از AFC. به هر حال بازی بعدی با تیمی از «آل سعود» بود و «آل کثیر» هم بازیکنی کلیدی به شمار میآمد. خشم یا هر چیز دیگری، فوتبالدوستان و عاشقان پرسپولیس را از مشهور و غیرمشهور دست به کار کرد و نتیجه آن شد که بسیاری شروع کردند به «ترویج ادبیات عربستیزانه» و گروهی هم دست به «تکثیر» آل کثیر زدند و عکسهایی با چشمهای بادامیشده منتشر کردند!
***
با اینکه در متون و باورهای بسیاری از مردم، ایران، چهارراه تمدن و مسیر اتصال غرب و شرق جهان به یکدیگر بوده است، اما شاید توصیف «توماس مور» - حقوقدان و سیاستمدار برجسته انگلیس در قرن شانزدهم - از ایران به حقیقت نزدیکتر باشد که میگوید: «این قوم ... کم و بیش در حلقهای از کوهها زندگی میکنند، به آنچه خود تولید میکنند خرسندند و با مردم داد و ستد چندانی ندارند، بر اساس عرف سیاسی خود در پی گسترش مرزهایشان نیستند و کوهها ... آنها را از هجوم بیگانه در امان میدارند، با کسی سر جنگ ندارند ...»
به همان نسبتی که ایرانیان در حصار کوهها از جنگ ابا داشتهاند و در برابر جنگ هم حفظ شدهاند، سالهای سال است که استانداردهای فرهنگی ما هم اغلب در درون همین حصارها تعریف شده است، نه بر اساس آنچه رسانههای لیبرال جریان اصلی تلاش میکنند به عنوان «جریان روز» جا بیندازند. مردم در مورد ترک و لر و کرد و گیلک و عرب و ... جوک میگویند و شوخی میکنند. ممکن است این جوکها شامل توهینهای قومی باشد و البته که قطعا مذموم است اما مردم ایران یکدیگر را یا حتی دیگرانی خارج از مرزهای سرزمینی این کشور را به دلایل قومی، نژادی و مذهبی نمیکشند. کسبه ای که به اقلیتهای دینی تعلق دارند ناچار نیستند کسب و کار خودشان را در محلههای منحصرا اقلیتنشین راه بیندازند و دور محلههای مختلف شهرهای ما دیوار و خط زرد وجود ندارد. گاهی در برخی شهرها و محلهها با برخی مهاجران به خوبی مردم دیگر در شهرها و محلههای دیگر رفتار نشده است اما خشونتهایی که رخ داده مقطعی بودهاند و به رویه تبدیل نشدهاند. قطعا این خشونتها محکومند و غیر قابل دفاع و باید اصلاح شوند اما در بیمارستانها از پذیرش مهاجران خودداری نمیکنند و در سیستم حمل و نقل عمومی، مردم به اینکه کسی که روی صندلی نشسته کارت اقامت به همراه دارد یا نه، کاری ندارند!
بیرون ایران اما رسانهها به ایران و مردم ایران آنطور که توماس مور به ما نگاه کرده، نگاه نمیکنند. وقتی «جریان» علیه تفکرات نژادپرستانه به راه میافتد، رسانهها تلاش میکنند با ذرهبین، مو را از ماست بیرون بکشند و گفتار و رفتارهایی که نشانهای از برتریجویی قومی و نژادی را دارند، بزرگنمایی کنند تا بدون در نظر گرفتن سابقه موضوعاتی مانند نژادپرستی، مسائل را جهانی نشان دهند و مردم را به دو گروه ستمگر و تحت ستم تقلیل دهند. نتیجه چنین رویکردی حساسشدن تمام نهادهای بینالمللی به هر آن چیزی است که بتوان از آن برداشتی دوگانه داشت. در نتیجه این نگاه است که محرومیت در مرزهای ایران، تبعیض قومیتی خوانده میشود و این مساله که در قلب ایران هم اوضاع بهتر از مناطق مرزی نیست، کسی را قانع نخواهد کرد و در حالی که فوتبالیستهایی از تمام شهرهای ایران و با هر لهجه و گویشی در تیمی متعلق به منطقه جغرافیایی غیر از منطقهای که به دنیا آمدهاند بازی میکنند و تشویق میشوند، یکباره در فوتبال ایران همه «کاشف نژادپرستی» میشوند.
با این مقدمه نسبتا طولانی می شود به سراغ جنجال اخیر بر سر شادی پس از گل عیسی آل کثیر رفت. در یک روز عادی در یک جامعه نژادپرست، فارس را مجوس و شیعه را رافضی مینامند و حق حمله به دیگران را برای خودشان محفوظ میدانند اما در جامعه ایران، کسی آل کثیر را به دلیل «عرب» بودن تحقیر نمیکند، تیموریان را به دلیل «ارمنی» بودن از سر میز غذا بلند نمیکند و وریا غفوری را به دلیل «سنی» بودن نمیآزارد.
با این حال شناختی که ما از خودمان داریم و روایتی که برای معرفی خودمان استفاده میکنیم، همه ماجرا نیست. کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) شادی بعد از گل آل کثیر را توهین نژادی تلقی میکند و او را محکوم و محروم میکند. حرکت آل کثیر، رفتاری نژادپرستانه برای توهین به قومیت خاوری، هزارههای ساکن ایران، مردم ترکمن و ... نبود اما حساسیتهای بیرون ایران خودشان را به ما تحمیل میکنند! کنفدراسیون فوتبال آسیا، رفتار آل کثیر را توهین نژادی تلقی میکند و توضیحدادن در این مورد مشکلی را حل نمیکند.
چطور میتوانستیم از این محرومیت جلوگیری کنیم؟ کافی بود در خانواده کسی باشد که به ما بگوید مردم بیرون از خانه همه دقیقا مثل ما فکر نمیکنند. آدمهای مشهور، چهرههای عمومی، شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و هر کسی که ممکن است روزی در تلویزیون و خیابان شناخته شوند، بیش از آب و نان و سقف بالای سرشان به مشاور رسانهای احتیاج دارند. کار مشاوران رسانهای تنها این نیست که روزنامهنگاران را دست به سر کنند و حسابهای اینستاگرام را مدیریت کنند. کار آنها این است که به افرادی که برایشان کار میکنند تذکر دهند که تکتک عبارتها و رفتارهایشان در رسانهها چطور قضاوت میشود، چطور بازتاب پیدا میکند و به چه عواقبی ختم میشود. باشگاهی به بزرگی پرسپولیس هنوز از چنین منطق سادهای برخوردار نیست. البته که بعید است عموم سیاستمداران، چهرههای عمومی، فرهنگی و هنری، ورزشکاران و ... هم از این منطق ساده برخودار باشند؛ در نتیجه معلوم نیست تا کی باید هزینه تکرار این اشتباهات را در عرصه عمومی پرداخت کنیم.
اوضاع البته بدتر از این هم میشود. چندی پیش بعد از اینکه یک ضربه اشتباه توپ «نواک جوکویچ» مرد شماره یک تنیس جهان با داور خط بازی یکچهارم نهایی در اوپن آمریکا برخورد کرد و باعث آسیبدیدگی داور شد، شاهد یک رفتار رسانهای درست از او بودیم که میتوان آن را الگو قرار داد. چند ساعت بعد از برخورد اشتباه، جوکویچ در یک پست اینستاگرامی بدون توضیح و بهانه از داوری که باعث صدمه به او شده بود، اوپن آمریکا، هواداران و خانوادهاش بابت اشتباهی که کرده بود عذرخواهی کرد و گفت تلاش میکند از این ماجرا درس بگیرد تا انسان بهتری باشد. اینجا اما به محض اعلام محرومیت آل کثیر، از چهرههای شناختهشده مطبوعاتی و عمومی گرفته تا کاربران عادی شروع کردند به تندی با «اعراب» و مساله محرومیت آل کثیر را به نفوذ عربستان در کنفدراسیون کشیدند و بعد از پیروزی پرسپولیس، از هیچ توهینی به «عربیت» کوتاهی نکردند! گروه دیگری هم با تکرار رفتاری که از طرف کنفدراسیون نژادپرستانه علامتگذاری شده بود، با بهانه «حمایت از آل کثیر» خوراکی برای تاکید بیشتر بر تصویر «ایرانیان نژادپرست» در اخیار دیگران قرار دادند؛ بدون توجه به اینکه حتی اگر، اگر و اگر، در ماجرای محرومیت آل کثیر نشانههایی از نفوذ عربستان در کنفدراسیون وجود داشته باشد، باز هم باید توجه داشت که ممکن است برخی از مردم جهان، واقعا رفتار آل کثیر و کسانی که به حمایت از او برخاستهاند را نژادپرستانه بدانند و احترام به حساسیتهای آنهاست که از ما مردم بهتری میسازد، نه لجبازی و اصرار بر تغییر مسیر رودخانه.