برای بررسی آنچه در لیگ قهرمانان آسیا رخ داده و نگاهی به عملکرد تیمهای حاضر در این رقابتها و نمایندگان ایران در این مسابقات، اول باید به مقدمهای درباره شرایط خاص این رقابتها بپردازیم. مقدمهای در وصف شرایط خاصی که شیوع ویروس کرونا برای فوتبال ایجاد کرده است. چرا که در حال حاضر عملکرد تیمها در مسابقات آسیایی را نمیتوانیم بدون توجه به تأثیرگذاری کرونا بر روی همه جریانهای حاکم بر فوتبال تحلیل کنیم.
کرونا بر مدیریت فوتبال تأثیر گذاشته، نحوه برگزاری مسابقات را تغییر داده و مهمتر از همه روحیه بازیکنان را درگیر خود کرده است. همه بازیکنان فوتبال این روزها نگران هستند. نگرانی از ابتلا به بیماری و چهره ورزش این روزها جدا از این نگرانی نیست. همه میدانیم که حین برگزاری مسابقه فوتبال احتمال ابتلا به این بیماری بالاست. چون بازیکنان در حین بازی نمیتوانند از ماسک استفاده کنند و در بسیاری مواقع مثل شادی بعد از گل یا صحنههای کرنر، خواه ناخواه به یکدیگر نزدیک میشوند. رختکن تیمها به گونهای است که بازیکنان در فواصل کمی از یکدیگر لباسهای خود را تعویض میکنند. فواصل راهروها سقف کوتاهی دارد و به طور کلی محیط، محیط کروناخیزی است.
در همین رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا شما دیدید که بعضی از تیمها ۸ بازیکن مبتلا و بعضی حتی ۱۸ بازیکن مبتلا به کرونا داشتند. این اتفاق در تیمهای اروپایی هم رخ میدهد و دیدهایم که بازیکنان بزرگی به کرونا مبتلا شدهاند.
تأثیر برگزاری مسابقات در فواصل ۴۸ ساعته
از جمله تأثیرهای بارز شیوع ویروس کرونا بر لیگ قهرمانان آسیا، برگزاری مسابقات به صورت متمرکز است. همین موضوع باعث شده هر ۴۸ ساعت یکبار تیمها با هم بازی کنند. پشت این موضوع مساله فنی پیچیدهای قرار دارد. تکنولوژی ریکاوری در این شرایط حرف اول را میزند. ریکاوری فن و تخصص در زمینههای مختلفی چون پزشکی، تغذیه و موارد روانی است. در واقع یک مولتی تخصص است.
مهم است که در این مرحله آسیبهای کوچک با تخصص ترمیم شود و خستگی بازی رفع شود. مساله تغذیه در این دوران بسیار مهم میشود و کادر فنی به حجم غذا و ویتامینی که به بازیکنان میرسد، توجه ویژه داشته باشد. در مجموع نگهداری از بازیکنان خیلی مهم میشود.
چرا که هر ۲ بازی، شما ۳ بازیکن را نمیتوانید به صورت صد درصد در اختیار داشته باشید. در چنین شرایطی نیاز به دانش کمپینگ، اهمیت تصمیمات کادر پزشکی، تغذیه و مربیگری بیشتر میشود.
اتفاق دیگری که میافتد این است که در این شرایط اگر ما بازیهای رفت را پیش از عید برگزار کرده بودیم و بعد از چند ماه داریم بازیهای برگشت را برگزار میکنیم. آن هم در شرایطی که هر ۴۸ ساعت یکبار حریفانمان را میبینیم و با آنها بازی داریم.
این فوتبال نبود، «دگر فوتبال» بود
ویژگی مهمی که بازیهای متمرکز به همراه دارند این است که تیمها هر ۴۸ ساعت، با یکدیگر بازی دارند. در اینجا موضوع دیگری مطرح میشود که روی مسابقات و عملکرد تیمها تأثیر مستقیمی دارد.
در شرایط عادی تیمها تمایلی ندارند که دستشان برای حریفان رو شود. شیوه کار هم به این شکل است که تمریناتشان را در ورزشگاههایی میبرند که از چشم خبرنگاران و تحلیلگران دور باشند. هیچکس را هم به تمرینات راه نمیدهند تا اگر قرار است تاکتیکی اضافه کنند، به گوش حریفان نرسد.
وقتی بازیها ۴۸ ساعت یکبار برگزار میشود اما مشکل میشود حرکت یا تاکتیک و تصمیمی مخفی بماند. هرچقدر هم تیمها تلاش کنند، فواصل کوتاه رویارویی تیمها باعث میشود که تاکتیکهای تیمی از مخفی بودن و پیچیده بودن خارج شود. در این شیوه ما خیلی راحت میتوانیم همه تیمهایی را که در این رقابتها با آنها بازی داریم را تحت قالب تیمهای عربی تعریف کنیم.
فوتبال غرب آسیا که به طور کلی ویژه عربهاست را با استفاده از نژاد عرب میتوانیم اینطور تعریف کنیم که آنها معمولاً تکنیک بالایی ندارند و سرعتشان در تکنیک خوب نیست. معمولاً شیوه عملکردشان به این شکل است که اگر سرعت بازی را بالا ببرند، تکنیکشان پایین میآید. بالعکس اگر هم بخواهند بازی را کنترل و روی تکنیکها تمرکز کنند، سرعت بازی را از دست میدهند. سرعت بازی هم که پایین بیاید، بازی قابل پیشبینی میشود.
این اتفاق اما وقتی بازیها ۲ سال یکبار برگزار میشود، دیرتر به چشم میآید. بازیهای مکرر در این مرحله از لیگ قهرمانان آسیا اما رقم خوردن برد و باخت تیمها با استفاده از تکنیک و مسائل فنی را سخت کرده است. چون دست تیمها برای هم رو شده است.
به همین دلیل نتایج رقم خورده یا به حوادث برمیگردد یا تصمیمهای داوری. منظور از حوادث اوتهای بلند است که چون با دست انجام میشود، جزیی از بازی فوتبال به حساب نمیآید که اتفاقاً به همین دلیل هم فیفا در حال بررسی است که شاید تغییری در نحوه پرتاب اوتها ایجاد کند اما فعلاً که به همان شکل قبل در جریان است. کرنرها هم از حوادث تعیین کننده هستند.
بنابراین اگر همه اینها را جمع کنیم به این نتیجه میرسیم که ما در این دوره از رقابتها با پدیدهای به نام «دگر فوتبال» مواجه هستیم.
برای توضیح درباره «دگر فوتبال» اول به توضیح درباره فوتبال واقعی میپردازیم. فوتبال واقعی چیست؟ فوتبال واقعی، فوتبالی است که در حضور ۳۰ هزار تماشاگر برگزار میشود. تماشاگر به ورزشگاه میآید و به واسطه شور و هیجانی که در ورزشگاه به وجود میآورد، عواطف و هورمونهای ترشح شده در بدن بازیکنان تحت تأثیر قرار میگیرد. از وقتی تماشاگران در ورزشگاهها حضور ندارند، بازیکنان هم کمتر از قبل عصبانی میشوند. اگر هم عصبانی شوند، راحتتر قابل کنترل است. چون تستوسترون کمتری در بدن فوتبالیستها ترشح میشود. به تبع همین موضوع بازیکنی نمیخواهد خود را ارائه دهد. تماشاگری حضور ندارد و بازیکنان نتیجه بازی خوبشان را در همان لحظه نمیبینند. گویا عملکرد آنها تأثیر زیادی ندارد. از طرفی بازیکنان در خطر بیماری هم هستند و حضورشان در این بازیها تا حد زیادی به خاطر قراردادی است که دارند و اجباری که بابت دریافت پول به آنها تحمیل میشود. دوستان بازیکن بیمار شدهاند و تیم از هر نظر با مرگ دست به گریبان است. مجموعه همه این عوامل ما را وارد محیط بستهای میکند که با «دگر فوتبال» یا «other football» طرف باشیم.
هر چهار نماینده ایران، تیمهای جدیدی بودند
بعد از توضیح درباره شکل متفاوت مسابقات و شرایط حاکم بر آن، از بُعد فنی به عملکرد نمایندگان ایران در این دوره از مسابقات میپردازیم. وضعیت تیمهای ما در این مرحله از مسابقات چطور بوده است؟
تیم فوتبال پرسپولیس، پیش از حضور در این مرحله از لیگ قهرمانان، خانه تکانی اساسی داشته است. با اینکه مربی این تیم همان مربی است اما همه میدانیم که ترکیب کلی تیمی که وارد مسابقه میشد با تغییری ۴۰ درصدی همراه بوده است.
تیم فوتبال استقلال هم که ۲ روز مانده به سفرش به قطر، «مجید نامجومطلق» را به عنوان سرمربی تیم در این مرحله از مسابقات آسیایی انتخاب کرد. شاید عدهای بگویند، نامجو مطلق پیش از این هم کنار تیم بود، اما این نکته مهم است که حتی اگر فردی ۱۰ سال هم به عنوان دستیار حضور داشته باشد، باز هم تصمیم نهایی را نمیگیرد و حرف آخر را نمیزند. وقتی آن دستیار قرار است در نهایت بگوید که چه بازیکنانی باید بازی کنند و کدام بازیکنان روی نیمکت بنشینند. به همین دلیل مهم نیست دستیارها چند سال در یک تیم هستند، مهم این است که چه کسی ترکیب نهایی تیم را میچیند.
هر کسی که چیدمان را تعیین میکند، نفر اول تیم است که برای استقلال «مجید نامجومطلق»، درست پیش از سفر تیم در این جایگاه قرار گرفت.
۲ تیم دیگر هم شرایط مشابه استقلال را داشتند. «محرم نویدکیا» که در آخرین لحظات پیش از سفر سپاهان به قطر انتخاب شده بود و درباره شهر خودرو، «مهدی رحمتی» کمتر در کنار زمین دیده میشد.
این حجم از تغییرات مفهوم دیگری را در لیگ قهرمانان آسیا تداعی میکند که میتوان آن را در قالب «دگر بازی» یا «other game» بیان کنیم.
بر همین اساس میتوان گفت در این مسابقات از تیمهای منسجم خبری نبود و دیگر اینکه هر چهار تیم حاضر در مسابقات به شکلی تیمهای جدیدی بودند. سه تیم با مربی جدید در مسابقات حاضر شده بودند و یک تیم که با مربی قدیمیاش در مسابقات حاضر شده بود، ترکیبی نو و تازه داشت. به هرحال وقتی شما آلکثیر، پهلوان و سرلک را در ترکیب تیم قرار میدهید، یعنی تغییراتی بنیادی پدید آمده است و تیم جدید است.
فقط کافی است تیمهای عربی را گم نکنیم
اولین حادثهای که در خلال این مرحله از لیگ قهرمانان آسیا رخ داد این بود که ما متوجه شدیم اگر ارتباط فوتبالیمان را با کشورهای غرب آسیا (فوتبال عربی) در اردوهای تدارکاتی و بازیهای دوستانه بیشتر کنیم، به وضوح میبینیم که علیرغم نظر بسیاری کارشناسان، نه تنها از عربها عقب نیفتادهایم که به دلیل هوش ویژه و توان بدنی و سرعت بالای بازیکنانمان، از آنها جلو هم زدهایم.
فوتبال عرب نقاط حساس فوتبال خود را به خارجیها سپرده است. به عنوان مثال قطر مرکز تصمیمگیریهای خود را به ژاوی سپرده است. سایر کشورها هم به همین ترتیب عمل کردهاند. چون نقاط حساس فوتبال به گونهای است که نژاد عرب نمیتواند از آن به نفع خود استفاده کند. عربها چون کُند هستند ما در این زمینه همیشه از آنها جلو میزنیم. بازیکنان تیمهای ایرانی در مغز فوتبال همیشه جلوتر هستند و به همین دلیل است که ما در مرکز زمین برتر هستیم.
در نتیجه اگر ما مسابقات بیشتری با تیمهای عربی برگزار کنیم، توهمی که براساس آن فکر میکنیم تیمهای عربی از ما برتر هستند، برای بازیکنانمان از بین میرود. هر چه فکر میکنیم میبینیم که این تیمها با پول و امکانات توانستهاند از ما جلو بیفتند نه در ذات فوتبال.
این موضوع را آنجا فهمیدیم که وقتی بازی با این تیمها برای نمایندگان ما عادی شد، موفق شدند مقابلشان عملکرد بهتری داشته باشند. حتی سپاهان که به مرحله بالاتر صعود نکرد، در آخرین بازیاش موفق شد حریف را شکست دهد. یا شهر خودرو که هیچ امتیازی نگرفته بود، در بازی آخر امتیاز گرفت. چرا مدام منفی نگاه کنیم؟ بیایید به این فکر کنیم که چه اتفاقی افتاد که پرسپولیس در بازی آخر ۴ گل زد؟ چه اتفاقی رخ داد که استقلال، مسابقهاش را با ۳ گل بُرد؟ چه شد که سپاهان بُرد؟ جواب این است که فوتبال با عربها برایمان عادی شد و بعد نشان دادیم که برتر هستیم. یک قائدی ما برای همه دفاع این تیمها بس است. باید باور کنیم که نیمی از توهم برتری تیمهای عرب نسبت به نمایندگان ما به خاطر تبلیغات آنها و تصویری است که خودشان خواستهاند از خودشان برای ما بسازند.
تیمهای عربی شاید ورزشگاههای بزرگ داشته باشند، بلیتفروشی نکنند و از این طریق بخواهند خودی نشان دهند اما هر چه باشند، از نظر تکنیکی از ما عقب هستند. فقط کافی است با آنها در تماس باشیم و گمشان نکنیم.
لحظه به لحظه بهتر میشویم
سووال این است که چه پیشبینی میتوان از آینده ۲ نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا داشت؟ ما در ادامه راه لحظه به لحظه بهتر میشویم و لحظه به لحظه اعتماد به نفسمان بیشتر میشود. تیمهای عربی در برابر ما دچار گسستگی میشوند.
وقتی نمایندگان ما از کف توانستند بلند شوند. در مرحله بعدی ما دیگر ترسی نداریم. دستاورد ما در این مرحله از مسابقات این بود که اگر به عربها همه جانبه حمله کنیم، تعداد گلهایمان بالا میرود. راه پیروزی نمایندگان ما این است که با یک مهاجم بازی نکنند. با این تیمها باید با سه مهاجم بازی کرد. استقلال وقتی از مطهری، قایدی و دیاباته استفاده میکرد و سراسر حمله میشد، میتوانست حریف را به هم بریزد. این درسی است که باید از این مسابقات بگیریم.
نمایندگان ما سیستمهای تک مهاجم را کنار بگذارند و از سیستم ۴-۳-۳ استفاده کنند. بدانند که مقابل این تیمها سیستم ۴-۲-۳-۱ به درد نمیخورد. نیاز است که به فوتبال غرب آسیا (عربی) حمله کنند. اگر حمله کنند، دست خالی بر نمیگردند.
منبع: روزنامه ایران ورزشی
جلال چراغپور کارشناس فوتبال