«شیوع ویروس کرونا باعث شد بسیاری از باشگاههای بزرگ جهان در سیاستهای اقتصادیشان تجدید نظر کنند. کاهش چشمگیر درآمدها، راهی غیر از کاستن از هزینهها باقی نمیگذاشت. این یعنی باشگاهها باید مخارج را پایین میآوردند تا همچنان زنده و سر پا باقی بمانند. در نتیجه علاوه بر این که بسیاری از بازیکنان راضی به کاهش داوطلبانه رقم قراردادشان شدند، تیمهای اروپایی نیز دست از جاهطلبیهای نقلوانتقالاتی کشیدند.
امسال بازار جابهجاییها در فوتبال اروپا سرد بوده و کارشناسان پیشبینی میکنند نقلوانتقالات بدون بمب را پشت سر خواهیم گذاشت. در ایران اما دقیقا اتفاقی وارونه رخ داده. به این معنی که بازیکنان درخواستهای نامتعارف مالی دارند و عجیب این که باشگاهها نیز با کمی چکشکاری، تن به پذیرش این تقاضاها میدهند. در حال حاضر روند نقلوانتقالات در ایران با سرعت چشمگیری در جریان است؛ اصلا انگار کرونایی در کار نیست و همه چیز طبق روال سابق ادامه دارد. این که چرا در ایران شاهد سیاست اقتصادی متضاد با دنیای فوتبال هستیم، دست کم سه دلیل دارد:
دلیل اول. افزایش قیمت ارز، افزایش هزینههای زندگی را به دنبال آورده است. بازیکن فوتبال دریافتیاش را با قیمت دلار مقایسه میکند و انتظار دارد دستمزدش به اندازه قبل ارزش داشته باشد. به علاوه نرخ تورم هم در یک سال گذشته بالا بوده و این مساله به خوبی در نمادهایی مثل بازار مسکن و خودرو ملموس است. در نتیجه بازیکنی که سال گذشته قرارداد دو میلیاردی بسته بود، امسال به کمتر از پنج یا شش میلیارد تومان قانع نیست. بازیکنان ملی و متوسط به بالا هم که رسما انتظار قرارداد بالای ۱۰ میلیارد تومان دارند. خیلی از اینها پول دریافتی از باشگاه را با هزینه لازم برای ارتقای مدل خودرویشان میسنجند و به بازار خط میدهند!
دلیل دوم. ممنوعیت جذب بازیکن خارجی باعث شده است باشگاهها چارهای جز نازکشی از بازیکنان داخلی نداشته باشند. اخیرا بازیکن شناختهشده یکی از دو تیم سرخابی، برای تمدید قرارداد به باشگاه پیشنهاد ۱۰ میلیارد تومانی داده و با سماجت هم پای آن ایستاده است. حتی با نرخ فعلی ارز هم چنین دستمزدی بیش از ۴۰۰ هزار دلار خواهد شد؛ رقمی که شاید با نیمی از آن بتوان یک بازیکن خوب خارجی در همین پست خرید. با این حال تصویب مقررات انحصارگرایانه همیشه چنین آفتهایی به همراه دارد. برخی ناظران و نزدیکان روند مذاکرات شهادت میدهند که عبارت «خارجی هم که نمیتوانید بخرید» ترجیعبند چانهزنی نیمی از بازیکنان ایرانی است و به کمک آن، رقم دستمزدشان را افزایش میدهند!
دلیل سوم. عامل اصلی این داستان اما، ذات غیر تجاری فوتبال ایران است. اروپاییها در شرایط کرونا ناچار به تعدیل هزینهها هستند تا تراز مالیشان مثبت باقی بماند اما در فوتبال ایران اصولا ترازی وجود ندارد که بخواهد مثبت باشد یا نباشد! اینجا مثلا باشگاه سپاهان برای جذب بازیکن از همان محلی تامین اعتبار میکند که قبل از کرونا میکرده و بعد از کرونا هم خواهد کرد. در صد درصد باشگاههای ایرانی اصلا اصراری به بازگشت هزینهها نیست. بنابراین دلیلی برای عدم جذب بازیکن هفت یا هشت میلیاردی وجود ندارد. سیاستگذاری اقتصادی، مربوط به فوتبال تجاری با ضرورت سوددهی است؛ بنابراین در فوتبال سراسر زیان ایران این حرفها محلی از اعراب ندارد.»
دنیای اقتصاد