آقاي محمود احمدينژاد، رييسجمهور پيشين ايران از ابتداي دولت خود، با طرح
ابراز ترديد و انکار جدي در اصل بودونبود هولوکاست، ميدان جديد وسيعي را
در اين موضوع ايجاد کرد. از آن زمان با هر متر و مقياسي که به اصل موضوع و
هزينهها و فوايد افتادن در ورطه انکار هولوکاست که بنگريم، در مييابيم که
منافع ملي ايران تا چه حد از طرح شتابزده، عوامگرايانه و غيرعالمانه اين
بحث ضربه خورده و در پيش چشم سياستورزان، رسانههاي عمومي و افکار عمومي
جهان، مواضع ضدصهيونيستي و حمايت از فلسطينيها، ايران و ايرانيان را به
ناحق به «يهودستيزي» و «آنتيسميتيزم» تغيير شکل داده است.
اخيرا
برخي از فعالان رسانهاي اصولگرا، موضع محمدجواد ظريف در شماتت تلويحي
انکار هولوکاست را مورد انتقاد قرار دادهاند. اين ناخرسندي منحصر به اين
طيف از اصولگرايان نيست، مقامات اسراييل، جنگطلبان اروپايي و
نومحافظهکاران آمريکايي نيز به اظهارات ظريف واکنش تند نشان دادهاند.
چرا؟ چون منافع آنان حکم ميکند که ايران سياست نادرست هشتساله انکار
هولوکاست خود را ادامه دهد و آنان نيز همچنان به اين بهانه ايران را منزوي
کرده و با تخطئه اين مساله، مطالبات و مواضع برحق و قانوني ايران را نيز
تحتالشعاع قرار داده و ناديده بگيرند.
منکران هولوکاست، بدون توجه
به استنادات و مدارک تاريخي و انکار منابع گسترده موجود و با اتکا به
مواضع اقليتي از محققان و مورخان اصرار دارند تا اصل موضوع را زير سوال
ببرند.
برخي طوري قلم ميزنند و به نوشتههاي پيشين خود استناد
ميکنند که گويي مورخي کاربلد و منحصر در تاريخ يهود و تحولات سده بيستم
اروپا و منابع و اسناد اصيل آن هستند. ظاهرا هدف افرادي چون رييسجمهور
پيشين و منتقدان کنوني ظريف در طرح انکار هولوکاست، به چالش کشيدن واقعيت
آزادي بيان در برخي از کشورهاي غربي در ممنوعيت انکار هولوکاست بوده است.
به
فرض که واقعا چنين هدفي در سر بوده، نتيجه هشتسال سياست انکار هولوکاست،
منزويکردن رسانهاي ايران و تبديل تبليغاتي ايران از چالشگر صهيونيست و
اسراييل، به يهودستيز در جهان و تضعيف مواضع جهاني ايران بوده است.
بهخوبي
به ياد ميآورم که در آستانه تشکيل همايش بررسي هولوکاست که به دستور
رييسجمهور پيشين، به ميزباني وزارت امور خارجه و با حضور شماري از افراد
شناختهشده و بدنام نژادپرست، خارجيستيز، ضديهود و حتي رهبران فرقه
کوکلوسکلان در ايران در حال برگزاري بود، مقالهاي به پيشنهاد يکي از
رسانههاي رسمي ايران نوشتم و ضمن اهميت و لزوم توجه به سوءاستفاده اسراييل
از موضوع انکار هولوکاست و رسميت بخشيدن و دولتي کردن اين سياست در ايران
انتقاد کردم. اين مقاله ولو با حذف و سانسور نيز در ايران مجال انتشار پيدا
نکرد.
در آن مقاله صريح متذکر شدم که هولوکاست و سياستهاي
يهودستيزانه آلمان نازي يک واقعيت تاريخي است و نبايد در آن ترديد کرد. اين
بحث جدي که تعداد واقعي قربانيان اين سياستها چند نفر بوده و مورخان
يهودي در ارقام ارايهشده اغراق ميکنند، تغييري در اصل فاجعه و ضرورت
اخلاقي و وجداني محکوم کردن آن ايجاد نخواهد کرد.
موضع منطقي ما در
اين مورد همان موضع شماري از انديشمندان يهودي مخالف اسراييل از قبيل
نورمن فينکلشتاين ميتواند باشد. فينکلشتاين که والدين و برخي ديگر از
اقوامش از قربانيان يا نجاتيافتگان فجايع عصر هيتلر هستند، در آثار متعدد
خود، از جمله، صنعت هولوکاست، که به فارسي نيز ترجمه و منتشر شده، ضمن
تاکيد بر اصالت وقوع فاجعه و ضرورت همدردي بيقيد و شرط جهانيان با آن،
تاکيد کرد که اسراييل از موضوع هولوکاست، سوءاستفاده ميکند تا سياستهاي
ضدانساني و سرکوبگرانه خود عليه فلسطينيان را پوشش دهد.
در همان
هنگام، طی سفري به ايران، درست در زمان برگزاري آن همايش عجيب و ضدايراني،
در ديداري با يکي از ذينفوذان معتدل اصولگرا، در منزل ايشان، با حضور دوست
مشترکي که اکنون از مشاوران ويژه آقاي حسن روحاني، رييسجمهور جديد ايران
است، ديدم که اين چهره اصولگرا اتفاقا در حال مطالعه ترجمه کتاب «صنعت
هولوکاست» است.
به ايشان موضوع مقاله توقيفشده خودم و ضرورت
مواجهه با چنين سياستهاي نابخردانه انکار هولوکاست را متذکر شدم. ايشان
موضوع را پذيرفتند، ولي متاسفانه مصالح زودگذر سياسي روز، مانع طرح اين
مکنون قلبي ايشان در مخالفت با سياست ضدايراني دولت گذشته شد.
در
برخي مطالب منتشرشده اخير، منتقدان اصولگراي ظريف به نوشتههاي چند محقق
کوچک و بزرگ غربي در انکار هولوکاست اشاره کردهاند، حال که دهها برابر از
اين محققان در تاييد وجود موضوع نوشتهاند. اينکه بگرديم در بين هزاران
مورخ در يک موضوع چند نفر را پيدا کنيم که برخلاف بقيه، مويد ادعاي ما
باشند کار چندان علمي و حرفهایي نيست.
ضمن آنکه ايشان از نفي
هولوکاست به پاشنهآشيل اسراييل ياد کردهاند، در حالي که تجربه روزگار
هشتساله سپريشده، متاسفانه نشان داده که اين موضوع به پاشنهآشيل جدي
ايران در چالشهاي جهاني تبديل شده است. در نتيجه، دست و زبان مخالفان
سياستهاي آمريکا و اسراييل در دفاع از مواضع ايران کوتاه و کوتاهتر شده
است. امیدواریم با مواضع اصولي اتخاذشده از سوي دولت جديد، اين شرايط به
سود ايران تغيير کند، ولو آنکه منتقدان جهاني و داخلي را خوش نيايد.
منبع : روزنامه شرق