واقعيت اين است كه در چند دهه اخير، به علت اينكه همواره اثرات منفي بيماري
هلندي را داشتيم، پول ملي به صورت مصنوعي تقويت شده بود و صادرات غيرنفتي
توجيه چنداني نداشت، حتي وقتي سخن از صادرات غيرنفتي ميشد، ذهنها متوجه
صادرات پسته و فرش دستباف و از اين قبيل ميشد؛ بنابراین در اين سالها
تجارت خارجي عمدتا به معناي واردات بود و هرگاه صحبت از گمرك ميشود ذهنها
ناخودآگاه معطوف به واردات و مشكلات ورود كالاها ميشود و نه صادرات.
شرايط
فعلي نرخ ارز از يكسو و محدوديتهاي ايجاد شده براي درآمدهاي نفتي از
سوي ديگر، فرصتي مناسب براي توليد، سرمايهگذاري و صادرات است. علاوهبراين
بازار گسترده كشورهاي همسايه در دسترس ما است. اگر دولت بتواند ثبات را در
فضاي اقتصاد كلان كشور حاكم كند، اطمينان و ثبات نسبت به نرخ ارز وجود
داشته باشد و صادرات تسهيل شود، پتانسيلهاي بالايي براي صادرات و ارزآوري
وجود دارد. اينجا است كه نقش مهم و فراموش شده گمرك در تسهيل صادرات
پررنگتر ميشود.
اما بايد دانست كه راه حمايت از توليد اين نيست كه واردات را محدود كنيم.
اين تفكر بعضا وجود دارد كه براي حمايت از توليد داخلي بايد فرآيند واردات
را سختتر كنيم. تجربه سالهاي گذشته نشان داده است كه سختتر كردن واردات
عملا باعث ايجاد رانت براي عدهاي خاص ميشود و آنهايي كه ميخواهند
كالاهاي خود را وارد كنند راه خود را بلد هستند.
با نرخ ارز فعلي، توليد و صادرات از توجيه بالايي برخوردار است. اگر شرايط
توليد و فضاي كسبوكار و فضاي سرمايهگذاري قدري بهبود يابد و
صادركنندگان بتوانند ارز خود را در بازار آزاد عرضه كنند، ايران تبديل به
بهشت سرمايهگذاري و توليد ميشود.