آشنایی با طبیعت فرزندان در دوران رشد میتواند یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین دغدغههای والدین باشد. درک چگونگی نگاه فرزند شما به جهان، آموزش مهارتهای جدید به فرزندان و راهنمایی کردن آنها هنگام بروز احساسات و تغییرات بزرگ جدید، همه بخشی از وظایف والدین بودن است، اما کار سادهای نیست. محیطی، ژنتیکی و فرهنگی همه میتوانند بر رشد کودک و سرعت پیشرفت آنها از یک مرحله به مرحله بعدی تأثیر بگذارند. برای کودکان دشوار است که آنچه را که میگذرانند توضیح دهند و کمتر قادر به تجزیه و تحلیل احساساتشان هستند. این همان جایی است که روانشناسی کودک میتواند به شما در ارائه اطلاعات بسیار مهم و با ارزش کمک کند. وبسایت پزشکی Western Washigton Medical Group اطلاعات ارزشمندی را در خصوص روانشناسی کودک ارائه داده که میتواند راهنمای مفیدی برای والدین و خانودهها باشد.
روانشناسی کودک چیست؟ روانشناسی کودک، مطالعه ناخودآگاه و رشد آگاهی کودک است. روانشناسان کودک مشاهده میکنند که چگونه کودک با والدینش، خود و جهان ارتباط برقرار میکند و به این ترتیب پیشرفت و رشد ذهنی او را شناسایی و درک میکنند. روانشناسی کودک از نظر کلی بحث تازه و مستقلی است که درباره هوشیاری و بیداری روان کودک و تأثیر آن در رشد و نمو تدریجی او گفتگو میکند؛ و به ما میآموزد این موجود کوچک و ناتوان که یک روز یک قطعه گوشت و پوست ناتوان بوده چگونه رفتار و کردار خود را در این جهان وسیع آموخته و با چه شرایطی به دوران جوانی رسیده است. پرورش تدریجی روان کودک با آنچه که مربوط به رشد و پیشرفت اعضاء بدنی و مراحل بلوغ اوست کاملاً متفاوت و جدا از هم هستند و این دو مرحله مستقل دارای شرایط مخصوصی است که هر دو به موازات هم پیش میروند و از یکدیگر کمک میگیرند از آن گذشته برای شناختن مراحل روانی کودک کافی نیست که کودک را از زمان به دنیا آمدن مورد مطالعه قرار دهیم، زیرا قبل از به دنیا آمدن در زمانیکه نطفه او بسته میشود در آن محیط تنگ و تاریک بدون آنکه ما بدانیم عوامل و شرایطی وجود دارد که اساس زندگی او پایهگذاری میشود و از این نتیجه میگیریم که از یک نقطهنظر تئوری روانشناسی کودک بایستی از زمان قبل از تولد مورد بررسی قرار گیرد؛ بنابراین روانشناسان کودک در حالی که پیشروی روان او را مطالعه میکنند باید بدانند اساس هستی این کودک با چه شرایطی پایهگذاری شده و بعد از تولید محیط و اطرافیان چه تأثیری در او باقی گذاشتهاند. کسیکه روان کودک را مورد مطالعه قرار میدهند از عواملی که باعث پیدایش این خصوصیات شده باید آگاهی کامل داشته باشد.
چرا روانشناسی کودک مهم است؟ همه میخواهند فرزندشان رشد سالمی داشته باشد، اما همیشه معلوم نیست که آیا رفتار کودک نشانه یک مرحله عادی از رشد است یا نشانهای از ناهنجاری. روانشناسان کودک میتوانند در درک تفاوت میان این دو به شما کمک کنند. شناخت الگوهای روانشناختی طبیعی و غیرطبیعی کودک میتواند به والدین کمک کند تا بهترین برقراری ارتباط با فرزند خود را داشته باشند، مکانیسمهای مدیریت احساسات را به فرزند خود آموزش دهند و به آنها در هر مرحله جدیدی از رشد و پیشرفت کمک کنند.
روانشناسان کودک همچنین میتوانند رفتارهای ناهنجار را زود تشخیص دهند، به تشخیص ریشهای مسائل رفتاری متداول مانند موضوعات یادگیری، بیش فعالی یا اضطراب کمک کنند و به کودکان کمک کنند تا در برابر ناهنجاریهایی از این دست شخصاً اقداماتی را انجام دهند و در مهار آنها مشارکت داشته باشند. روانشناسان کودک همچنین میتوانند به جلوگیری، ارزیابی و تشخیص تأخیرهای رشد یا ناهنجاریهای رشدی مانند اوتیسم کمک کنند.
درک موضوع روانشناسی کودک والدین معمولا میتوانند تواناییهای فرزندان خود را تعیین و تفسیر کنند. اگر شما فرزند خود و تواناییهای او را درک نکنید، نمیتوانید در رشد استعدادهای او هیچ کمکی کنید. گاهی اوقات این عدم درک مفید است، اما در اکثر مواقع به ضرر دو طرف تمام میشود. نقش پدر و مادر در روانشناسی کودک بسیار حائز اهمیت است. عدم اگاهی والدین از استعدادهای کودک میتواند منجر به تصمیم گیریهای اشتباه شود و آینده درخشان او را کم رنگ کند. در یکی از پژوهشهایی که دکتر برندا وولینگ (مدیر و استاد پژوهشی دانشگاه میشیگان) انجام داده، به این نتیجه رسیده که: «مدت زمانی که والدین برای کودک صرف میکنند، به طرز عجیبی در او تاثیر میگذارد به همین دلیل اموزش و اگاهی سازی والدین در تربیت فرزندان بسیار حائز اهمیت بوده و باید جدی گرفته شود».
۳ خطای رفتاری والدین در تربیت کودکان موضوعات اساسی روانشناسی کودک رشد جسمی (فیزیکی) رشد جسمی در کودکان به طور معمول دنبالهای قابل پیش بینی از وقایع است. فرزند شما طبق آن ترتیب سر خود را نگه میدارد، میچرخد، میخزد، راه میرود و میدود. روانشناسی کودک میتواند در رعایت رشد جسمی کودک کمک کند و در صورت وجود ناهنجاریهایی که میتواند نشان دهنده بی نظمیهای رشد باشد، راه حلهایی کارساز را ارائه دهد. روانشناسان کودک رشد فرزند شما را به ویژه در دورههای عطف مورد توجه قرار میدهند تا کودک شما از نظر جسمی به طور عادی در حال رشد باشد. اختلال و تأخیرهای اساسی در رشد جسمی کودک ممکن است، سایر موضوعات اساسی در زمینه رشد از جمله سلامت روانی او را تحت تأثیر قرار دهد.
رشد ذهنی درک علم پزشکی از رشد ذهنی کودک طی سالهای اخیر تغییرات بسیاری کرده است. اکنون میدانیم که حتی نوزادان تازه متولد شده نیز از محیط اطراف خود آگاه هستند و به آن واکنش نشان میدهند، حتی قبل از این که زبانی برای بیان آن داشته باشند. رشد ذهنی به یادگیری فکری و فرآیندهای تفکر کودک اشاره دارد. این شامل مشاهده و درک دنیای اطراف آن ها، یادگیری زبان، حافظه، تصمیم گیری، حل مسائل، نحوه استفاده کودک از تخیل خود و نحوه استفاده کودک از استدلال، است. همه این عوامل تحت تأثیر ژنتیک و محیط به کودک منتقل میشود.
رشد عاطفی (اجتماعی) رشد عاطفی و اجتماعی عمیقاً در هم تنیده است. رشد عاطفی به نحوه احساس، درک و بیان احساسات کودک اشاره دارد. رشد عاطفی در کودکان کوچکتر از طریق بیان احساسات اساسی مانند ترس، شادی، عصبانیت و غم بیان میشود. با رشد کودک احساسات پیچیده تری مانند اعتماد به نفس، امید، گناه و غرور پدیدار میشود. رشد عاطفی همچنین شامل توانایی کودک در احساس و درک احساسات افراد دیگر از طریق همدلی میشود. یادگیری تنظیم و بیان مناسب احساسات برای بسیاری از کودکان دشوار است. کمک به کودکان در درک زودرس احساساتشان میتواند تأثیر قدرتمندی در رشد عاطفی فعلی و آینده آنها داشته باشد. یک روانشناس کودک میتواند به کودک شما کمک کند احساسات خود را به روشی سالم و مثبت بیان کند.
رشد عاطفی، رشد اجتماعی را بسیار آگاهانه میکند. این درست است، زیرا روشی که کودک با استفاده از آن احساس، درک و ابراز احساسات میکند، تأثیر مستقیمی در نحوه تعامل او با افراد دیگر دارد. رشد اجتماعی در مورد چگونگی رشد ارزش ها، آگاهیها و مهارتهای اجتماعی لازم برای ارتباط با افراد و اطرافیان کودک است. روابط اولیه کودک میتواند تأثیر زیادی در رشد مهارتهای اجتماعی متناسب با سن داشته باشد. اعتماد، دوستی، مدیریت درگیری و احترام به اقتدار، نمونههایی از توسعه اجتماعی است.
فضاهای تأثیرگذار در روانشناسی کودک فضای اجتماعی کودک از بدو تولد خود را در محیطی اجتماعی مییابد. او از همان دوران نوزادی در تعامل با اعضای خانواده خود و اطرافیان است و به همین صورت که در حال رشد است در معرض گروههای اجتماعی متفاوتی همچون افراد همسال، محیط آموزش (مهد کودک و یا مدرسه) و جامعه قرار میگیرد. هر یک از این محیطها تأثیر قابل توجهای بر میزان یادگیری، تفکر و رشد کودک دارد.
فضای فرهنگی محیط اجتماعی که کودک در آن رشد میکند به طور طبیعی مبتنی بر آداب و رسوم، عادات، آیین ها، طرز تفکر و شیوههای خاص زندگی است. کودک نیز از همان بدو تولد در معرض چنین فضایی است و نسبت به آن واکنش نشان میدهد. به عبارت بهتر چنین فضایی تأثیر زیادی بر باورها و طرز تفکر کودک دارند و آن را شکل میدهند. فضای فرهنگی نقش مهمی در شکل دهی نگرش کودک دارد.
فضای اقتصادی اقتصاد رابطه مستقیمی با توان خانواده و جامعه در فراهم کردن شرایط مناسب برای رشد کودکان دارد. میزان درآمد یک خانواده تأثیر مستقیمی با برقرای شرایط مناسب رشد و از جمله امکان آموزش و تحصیل دارد. جامعه نیز در شرایط اقتصادی مناسب است که میتواند فاکتورهای لازم برای افزایش کیفیت رشد را فراهم کند. در کل فضای اقتصادی تأثیر مستقیمی بر رشد کودک دارد.
موضوعات اساسی روانشناسی کودک روانشناسی کودک موضوعات مختلف و گوناگونی را شامل میشود، اما به طور خلاصه میتوان برخی از آنها را برشمرد؛
رشد روانشناسی کودک زیر شاخهای از روانشناسی رشد میباشد. رشد یک فرایند چند بعدی است. در این روانشناسی، رشد کودک از جنبههای مختلف مورد ارزیابی قرار میگیرد. در روانشناسی کودک هدف بررسی ابعاد مختلف رشد از جمله رشد جسمی، رشد زبانی، رشد عاطفی، رشد شناختی، رشد اجتماعی، رشد شخصیتی میباشد. در صورتی که در پرورش کودک به تمام ابعاد رشدی توجه شود، والدین و افرادی که با کودک در ارتباط میباشند بهتر میتوانند کودک را درک کنند و رفتار صحیحی با او خواهند داشت. هدف روانشناسی کودک تکامل شخصیت متعالی او میباشد.
نیازها باید در هر مرحله نیازهای معینی مورد توجه قرار گیرد تا انسان احساس امنیت، رضایت، عشق، خشنودی یا خلاقیت کند. تا زمانی که نیازهای ابتدایی انسان یعنی سلامت روحی و جسمی ارضا نگردد نمیتوان به نیازهای متعالیتر مانند استقلال، مسئولیت یا خود شکوفایی پرداخت. کودکان دارای نیازهای (Needs) متعددی هستند و در سنین مختلف یکی یا چند مورد از این نیازها در مقایسه با سایر نیاز در اولویت میباشد. برای مثال، در مرحله نوزادی (صفر تا دو سالگی) نیازهای جسمانی در اولویت قرار دارد. در حالیکه در دوران نوجوانی (سنین بعد از ۱۲ سالگی) نیاز به استقلال فردی در اولویت میباشد. برای اینکه فرزندتان در محیط خود با دیگران و درون خودش احساس آسایش داشته باشد، نیازهایش باید با ترتیب زیر تامین گردد.
نیازهای جسمانی: نیازهای اولیه و اساسی مانند غذا، نوشیدنی، خواب و سرپناه، نیازهایی هستند که برای ادامه بقا ضرورت دارند و تا زمانی که برآورنده نشوند بقیه نیازها در اولویت قرار نمیگیرند.
نیازهای امنیتی: فرزند شما به حفاظت ابتدایی در برابر طبیعت، به منطقهای امن، با ثبات و احساس امنیت در برابر آسیبهای جسمی و روحی نیاز دارد.
نیازهای روحی: برای اینکه فرزندتان بتواند در محیط اطراف خود احساس آسایش داشته باشد باید احساس کند شما او را دوست دارید، در این صورت میتواند متعلق به گروه اجتماعی شود. این نیازها شامل وابستگی، تعلق خاطر، عشق و عاطفه میباشند.
نیازهای ارزشی: برای تقویت عزت نفس، باید فرزندتان در یک گروه به رسمیت شناخته شود. باید به گروهی تشکیل شده از بچههای دیگر ملحق شود و برای ارضا شدن نیازهای ارزشی و احساس رضایت و آسودگی واقعی باید احساس کند که واقعا پذیرفته و تایید شده است.
نیازهای شناختی: فرزند شما احتیاج به کسب دانش، یادگیری، شناخت و گسترش درک خود و دیگران دارد با این کار تواناییها و مهارتهای ذهنی خود را تقویت مینماید.
خود شکوفایی: خود شکوفایی از طریق شناخت خود و استعدادها و مهارتها کسب میگردد. فرزند شما به خود شکوفایی یا شناخت واقعی خود احتیاج دارد.
تربیت از آنجائیکه انسان موجود پیچیدهای میباشد شناخت روح و روان او مشکل میباشد. به همین جهت در روانشناسی کودک به پرورش روحی و شخصیتی انسان از اوان دوران زندگی در سنین مختلف میپردازد. برای پرورش جنبه روحی فرد نیاز به شناخت درباره جنبههای شخصیتی انسان میباشد. والدین باید بدانند چطور با فرزندشان ارتباط برقرار کرده و تعامل داشته باشند و این نیازمند مطالعه درباره روانشناسی کودک میباشد.
روان
برخی شرایط برای کودکان مانند شرایط خانوادگی، ژنتیک برای کودکان مشکلات روانی و رفتاری ایجاد میکند. روانشناسی کودک به بررسی این مشکلات در کودکان و نحوه برخورد والدین و اطرافیان میپردازد. رفتار صحیح افراد در مشکلات کودکان بسیار موثر و مهم میباشد. این مشکلات شامل اختلالات یادگیری، اوتیسم، اختلالات توجه، اختلالات دفعی میباشد.
دختران و پسرانمان را چطور تربیت کنیم؟ چند نکته مهم در روانشناسی کودک
پرحرفی: یکی از مهمترین علتهای پر حرفی در کودکان، حس کنجکاوی، نیاز به جلب توجه و گاه ترس است. باید توجه داشت که این امر همیشه به معنای یک اختلال نیست، ولی درصورتی که کودک بیش از حد معمول پر حرفی میکند باید به دنبال ریشههای آن بود. کم حرفی کودک نیز گاه ممکن است ریشه در یک مشکل داشته باشد.
سرزنش و نصیحت: هیچ وقت از جملاتی عام همچون «همیشه خرابکاری میکنی» برای سرزنش کودکان استفاده نکنید. کلمه همیشه در ذهن کودک باقی میماند و ممکن است به یک باور در ذهن او بدل شود. نصیحت کودک را نیز به صورت مستقیم انجام ندهید چرا که نه تنها تاثیر گذار نخواهد بود بلکه باعث شکاف در ارتباط با کودک خواهد شد.
کنترل خشم: ودکان در هر سنی میتوانند مشکلات مدیریت خشم را تجربه کنند. برخورد با کودکانی که مشکلات مدیریت خشم مانند تنور را تجربه میکنند، میتواند برای بزرگسالان بسیار مشکل ساز باشد. این که آیا این اتفاق در خانه رخ میدهد، یا اگر کودکان در مدرسه این کار را انجام میدهند، باید استراتژیهایی به کار گرفته شود تا بتوانند عصبانیت خود را تغییر مسیر دهند یا به آنها کمک کنند تا درک کنند که چرا آنچه انجام میدهند از منظری غیر از خود اشتباه است.
تنبیه: کودکی که به طور دائم تنبیه بدنی میشود به خاطر ضعف عملکرد و ناتوانی در انجام کارهایش به تدریج اعتمادبنفس خود را از دست میدهد و شهامت انجام کارهای بزرگ را ندارد. همچنین فریاد کشیدن بر سر کودکان را نیز کنار بگذارید، این امر ترسی پنهان در درون کودک ایجاد میکند که ممکن است اختلالات روانی بدون دلیل را به وجود بیاورد.
کودکان کاملاً مطیع: این امر شاید عجیب به نظر برسد، اما به دنبال فرزند کاملاً مطیع و حرف گوش کن نباشید. کودکی که کاملاً مطیع باشد و همه حرفهای شما را گوش میکند، فردا در اجتماع به حرف دیگران هم گوش خواهد داد. کودکی که نه گفتن را نیاموخته است چگونه نه گفتن به سیگار و مواد مخدر را ابراز کند؟
انتخاب: بسیاری از پدر مادرها معمولاً دوست دارند رویاهای خود را برای کودکانشان در نظر بگیرند. مثلاً دوست او را یک نابغه در عرصههای مختلف یا یک قهرمان ببینند. شاید این آرزوها برای فرزندان طبیعی باشد، اما باید به کودکان خود حق انتخاب بدهید و به او بیاموزید که انتخابهای خود را داشته باشد و چنانچه این اینتخابها را غیر منطقی به صورت عام تشخیص دهید (و نه فقط برای خودتان)، عواقب این انتخاب نادرست را برای او توضیح دهید. انتخاب کردن و نحوه صحیح آن را از همان ابتدا به کودکان خود بیاموزید.
مقایسه: کودکان متفاوتند و تواناییهای متفاوتی دارند بنابراین مقایسه کردن آنها با یک دیگر از اساس کاری اشتباه است. اینکه کودکی دیرتر راه میرود، دیرتر نقاشی کردن را یاد میگیرند و یا دیرتر در کارهای خانه مشارکت میکند به معنای مشکل داشتن او نیست. مقایسه کودکان با یک دیگر نه تنها به والدین اضطراب و نگرانی بیهوده میدهد، بلکه نشان از ذهن مقایسه گر گوینده است.