یک عضو کمیسیون انرژی تاکید میکند که برای هر یک درصد پیشرفت پروژهی بید بلند ۳۰ تا ۳۵ میلیون دلار هزینه صرف شده است. منابع رسمی هم البته هزینهی پروژه را ۳.۵ میلیارد دلار عنوان کردهاند؛ یک ابر پروژه ۶۲۰ هزار میلیارد ریالی! ۶۲۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال! ۶۲۰ جلویش ۱۲ صفر!
مگر یک استان چند بار میتواند فرصت چنین پروژهی بزرگی را تجربه کند؟
این پول دقیقا چقدر بزرگ است؟
کافی است مبلغی که برای پروژهی بیدبلند خلیج فارس صرف شده را با چند عدد دیگر مقایسه کنیم تا متوجه بزرگیاش بشویم:
مجموع یارانهی نقدی که سالانه به ۷۸ میلیون ایرانی پرداخت میشود حدود ۳۱۰ هزار میلیارد ریال است؛ و بودجهی عمرانی سال ۹۸ هم حدود ۶۲۰ هزار میلیارد ریال. به بیانی واضحتر پولی که صرف این ابرپروژه شده است با کل بودجهی عمرانی کشور در سال ۹۸ و یارانهی نقدی دو سال ایران برابری میکند! معادل حداقل حقوق ماهانه چهل میلیون کارگر ایرانی در سال ۹۸!
علاوه بر این، کل مبلغی که دولت برای ایجاد اشتغال در سال گذشته اختصاص داده بود ۵۳۰ هزار میلیارد ریال است یعنی خرجی که در ابر پروژهی بیدبلند خلیج فارس شده ۱۰۰ هزار میلیارد ریال بیشتر از تمام پول دولت برای ایجاد ۹۵۰ هزار فرصت شغلی اشتغال در یک سال.
این پول چه تاثیری میتوانست بر بیکاری در استان داشته باشد؟
هزینهی ایجاد یک فرصت شغلی پایدار در اقتصاد ایران حدود ۴۵۰ میلیون تومان است. بر این مبنا با پولی که خرج این پروژه شده است میشد بیش از ۱۳۷ هزار فرصت شغلی ایجاد کرد.
هزینهی ایجاد یک فرصت شغلی پایدار بر اساس نرمهای جهانی هم حدود ۵۵ هزار دلار است و این به معنای آن است که با ۳.۵ میلیارد دلار میشد ۶۴ هزار فرصت شغلی ایجاد کرد.
بر اساس آمار رسمی تعداد بیکاران استان خوزستان در سال ۹۶ حدود ۱۹۰ هزار نفر بوده که حدود ۱۴ درصد جمعیت فعال استان را تشکیل میدادهاند. اگر حجم سرمایهگذاری که در ابر پروژهی بیدبلند خلیج فارس انجام شده بود صرف ایجاد اشتغال میشد نرخ بیکاری در استان خوزستان تا ۹ درصد کم میشد و به چیزی بین ۵ تا ۹ درصد میرسید… یعنی کمترین میزان بیکاری در ایران!
اما نتیجه چه بود؟ نرخ بیکاری در سال ۹۸ در استان خوزستان نه تنها کم نشد بلکه با نیم درصد افزایش به ۱۴.۶ درصد رسیده است.
تحت لیسانس محمود امین نژاد!
یک ابر پروژه که ۶۲۰ هزار میلیارد ریال از ثروت مردم خرج آن شده است و قرار است منابع طبیعی استان را مصرف کند هیچ چیز عاید این استان نکرده است. چرا؟ شاید بهتر باشد دلیل آن را در مدیریت جوان و کمتجربهی این شرکت جستوجو کرد؛ *؛ که هم آمدنش محصول فرایند غیر شفافی بود و هم مدیریتش غیر شفاف و ناکارآمد و پر مشکل!
در بخشهای بعد بیشتر به این موضوع اشاره میکنیم.