کیمیا علیزاده از ایران رفته و قرار است دوران قهرمانی خود را در کشور دیگری دنبال کند. این برای اولین بار در تاریخ ورزش ایران است که یک ورزشکار مدالدار المپیکی در همان دوران قهرمانی ترک دیار میکند. در واقع «کیمیا» ی تکواندو همانطور که با کسب مدال برنز المپیک، نقره و برنز جهان تاریخ شد، در این بخش نیز نام خود را برای همیشه در ورزش ایران ثبت کرد.
اما چرا ورزشکاری که از سکه و پاداش نقدی گرفته تا بورسیه تصحیلی و… همه جوره مورد حمایت مسئولان ورزش کشور از وزارت ورزش گرفته تا کمیته ملی المپیک و فدراسیون تکواندو قرار داشت چنین تصمیمی اتخاذ میکند؟ بررسی شرایط این تکواندوکار و برخورد مسئوولان فدراسیون در چهار سال اخیر نشان خواهد داد که چرا تصمیم گرفت برای همیشه از ایران خارج شود.
حداقل این بانوی تکواندوکار نمیتواند به بهانه کم توجهی و نگرفتن حق و حقوق خود تصمیم به ترک دیار گرفته باشد. اما به این دست مسائل نباید فقط از جنبه مادی نگاه کرد. این درست که تصمیم وی برای نحوه ادامه زندگی کاملاً شخصی است و به تمام افتخارات با ارزشی که برای تکواندو و ورزش ایران کسب کرد نیز ارج می نهیم، ولی چرا بررسی نمیکنید که با این دختر چه کردند که تصمیم به رفتن گرفت؟
در همین چهار سال گذشته چند عمل جراحی و یک بیماری سخت را پشت سر گذاشت، در فدراسیونی که همه به دنبال مدال و کسب افتخار هستند، چقدر فشار روحی و روانی به این دختر وارد شد و هر بار بدون پشت سر گذاشتن کامل دوران نقاهت برگشت و مدال گرفت و بازهم آسیب دید!
در همین مدت چرا یک نفر در فدراسیون تکواندو در مورد این بانوی قهرمان به درستی و شفاف سخن نگفت. چرا هر بار مورد سوال قرار گرفتند با بیان جملات کلیشهای «آسیب دیده است»، «درهای تیم ملی به روی او باز است» و… بسنده کردید؟ در این چند سال حق چند مربی و تکواندوکار در این مسیر نادیده گرفته شد؟ وقتی به خواست یک ورزشکار سرمربی تیم ملی تغییر میکند و در ادامه مقابل مصاحبههای تخریبی او کسی از فدراسیون حتی به تذکر بسنده نمیکند، وقتی بار شکستهای سنگین و اسفبار تیم ملی در ریو ۲۰۱۶ را به تنهایی به دوش کشیده و تمام مشکلات ریز و درشت مدیریتی و فنی پشت مدالهای او پنهان میشود، تا آقایان صندلی خود را حفظ کنند، آیا نباید از او چنین انتظاری داشت.
رفتن تکواندوکاران از ایران در حال تبدیل شدن به یک «اپیدمی» است. رفتن مهدی خدابخشی را با تصمیم شخصی نادیده گرفتید. در خصوص پیام قبادی، میلاد بیگی، راحله آسمانی، دینا پوریونس و… چه بهانهای دارید؟ آیا حالا نوبت کیمیا است که بدون بررسی و بی دلیل توپ را در زمین این بانوی قهرمان انداخته و خود را کنار بکشید؟
خبر رفتن کیمیا علیزاده چهارشنبه ۱۸ دیماه منتشر شد و قطعا خود او نیز با فاصله کوتاه زمانی در جریان انتشار عمومی این خبر قرار گرفته است. اگر این موضوع صحت نداشت، بدون شک خیلی سریعتر از آنچه تصور میشد، تکذیب میکرد و فشار را از روی خانواده خود و فدراسیون برمی داشت. ولی اینکه بگویم او به مربی و پدر خود گفته برای تفریح به خارج از ایران رفته بازهم از همان مسیرهای ناکجا آباد نادیده گرفتن مشکلات و شانه خالی کردن از مسئولیت آن است.
فیلمهای منتشر شده از کیمیا علیزاده در صفحه شخصی حامد معدنچی همسر والیبالیست او در فضای مجازی هم نشان میدهد که او آسیب دیدگی را پشت سر گذاشته و سخت تمرین میکند تا به روزهای اوج بازگردد. در کنار این تصاویر، همسر او با انتشار عکسهایی با زبان بی زبانی اعلام کرد که از ایران رفته و در اتخاذ این تصمیم پای مسئولان فدراسیون را هم به میان کشیده است.
نگاهی کوتاه به وضعیت چهار المپین تکواندو در بازیهای المپیک۲۰۱۶ نشان میدهد که فدراسیون تکواندو راه را به اشتباه رفته و به نوعی سرمایه سوزی کرده است. فرزان عاشورزاده با ۲۰ سال سن و مهدی خدابخش با ۲۴ سال سن هر دو با رنکینگ یک دنیا و سجاد مردانی با ۲۷ سال سن و رنکینگ سوم دنیا به المپیک ۲۰۱۶ اعزام شدند. اینکه چرا در همان مسابقات نتیجه نگرفتند بحثی است که چهار سال در مورد آن صحبت شده، ولی چه کردید با این نفرات که هر کدام شرایط خاص خود را دارند کیمیا هم به عنوان چهارمین تکواندوکار المپیکی قید همه چیز را زد و رفت.
خبرگزاری مهر هشتم آبان ماه با انتشار مطلبی تحت عنوان «نفر بعدی لیست خروجی تکواندو کیست؟ / مسئولان فدراسیون به فکر باشند» چنین روزهایی را پیش بینی کرده و هشدار داده بود و کسی توجهی به آن نکرد.
به نظر میرسد زمان آن رسیده که مشکلاتی از این دست در فدراسیون تکواندو ریشهای واکاوی شود. چرا در مشکلات و اتفاقات تکواندو زمین و زمان مقصرند، ولی یکبار یک مسئولان نیامدند صادقانه با اهالی تکواندو صحبت کنند. رئیس فدراسیون به مشکلات عمیق در اردوهای تیم ملی یا بی توجه است یا از آن خبر ندارد که در هر دو مورد مقصر است. فدراسیون تکواندو نیاز به یک پازنگری اساسی دارد و اگر چنین نشود بدون شک بازهم شاهد چنین اتفافاتی خواهیم بود.