مدتهاست وقتی دونالد ترامپ سخنرانی میکند حرفها و تهدیدهایش فقط اهل سیاست را نگران نمیکند بلکه اقتصاد، محیط زیست، ورزش، هنر، پزشکی و ... هم تحت تاثیر ترکشهای او قرار میگیرند. او با کلیدواژه «تحریم» و همراه کردن دیگر کشورها نقش بزرگی در فشار آوردن دارد. بعد از جدایی کارلوس کیروش، برانکو، استراماچونی، ویلموتس و ... به نظر میرسد تا اطلاع ثانوی باید با حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران خداحافظی کنیم. آنها نهتنها نگران نحوه دریافت حقوقشان هستند بلکه از دور و نزدیک کسانی بیخ گوششان پچپچ میکنند که بهتر است به جایی بروند که امنتر باشد.
در روزهایی که کسی در ناکارآمدی مدیریت ورزشی تردیدی ندارد، بخش بزرگی از هواداران فوتبال همه چیز را از چشم آنها میبینند و نمیخواهند باور کنند که شرایط سیاسی و اقتصادی ما در دنیا هم چنان تغییر کرده که دیگر کار از دست مدیران داخلی خارج شده و اگر هنرمند باشند همین شرایط موجود را حفظ میکنند.
در چنین روزهایی فرهاد مجیدی جوان جای استراماچونی را میگیرد و صحبت است که مهدی تارتار یا گزینه داخلی دیگری جای کالدرون بنشیند. گذشته از اتفاقات باشگاهی، انگار به ناگزیر باید به گزینه داخلی برای نشستن روی نیمکت تیم ملی ایران عادت کنیم. ایرانی، جنس ایرانی بخر!
بعضی این دست اتفاقات را به فال نیک میگیرند. میگویند به جای صرف هزینه بسیار برای سرمربی خارجی که یکی - دو سالی میماند یا جامی میگیرد یا نمیگیرد و با یک بغل دلار میرود و عملاً «میراثی» به جا نمیگذارد، بهتر است روی سرمایههای داخلی خودمان حساب کنیم که در تحریم و جنگ و آشوبهای بینالمللی ترکمان نمیکنند. وفادارند به این سرزمین و میمانند و میجنگند، گیرم که مثل سرمربی خارجی دانش نداشته باشند.
منتقدان اما بر این باورند که ما در یک جزیره زندگی نمیکنیم. وقتی بحث مسابقات بینالمللی پیش میآید چطور انتظار داریم پیکان ما مثل فراری دیگران بدرخشد؟ مربیان داخلی برای مصرف داخلی جواب میدهند. یک لیگ داخلی که شبیه دورهمی است و میشود حتی لذت هم برد اما وقتی قرار است در مسابقات باشگاههای آسیا حاضر شویم یا برای مقدماتی جام جهانی به مصاف تیمهایی برویم که بهترین مربیان خارجی را دارند مگر میشود به همین بضاعت اکتفا کرد؟ وقتی توقعات مردم را با تکرار «ما بهترین تیم آسیا هستیم» بالا بردهایم، با شکستهای آتی که اعتماد به نفس مردم را مخدوش میکند باید چه کار کنیم؟
موافقان و مخالفان میتوانند تا ابد با هم بحث کنند و به نتیجه نرسند اما بین وضع موجود و وضع مطلوب راه بسیار زیادی وجود دارد... در ناتوانی مدیران با هم توافق داریم ولی همه چیز تقصیر آنها نیست. باید باور کنیم جغرافیای سیاسی و اقتصادی درست یا غلط خودش را به همه ارکان زندگی تحمیل میکند، وگرنه مدیران هم میفهمند که سرمربی خوب خارجی حتماً بیشتر به درد میخورد و تازه وقتی شکست خوردیم و او رفت میشود کاسهکوزهها را سرش شکست و گفت همه چیز تقصیر او بود!»
احسان محمدی
عصر ایران