ایران اکونومیست: "حمله کردن یا حمله نکردن، دیگر مساله این نیست! باراک اوباما به رغم مخالفت آرای عمومی در کشورش مجبور است به سوریه حمله کند زیرا بشار اسد مدتهاست از خط قرمز صریح وی عبور کرده است."
کد خبر: ۳۳۵۲۷
سایت المانیتور در تحلیلی درباره حمله احتمالی
آمریکا به سوریه آورده است: «یک حمله شیمیایی در حومه دمشق بیشتر جهان را
به نسبت کشته شدن حدود ۱۰۰ هزار نفر در میدان جنگ خونین سوریه تکان داده
است.
سئوال اساسی که باید اکنون پرسید این است: آمریکا قصد دارد با حمله نظامی خود چه چیزی به دست بیاورد؟
آیا
آمریکا ماموریت دیگری به غیر از اینکه نشان دهد اوباما مرد عمل به حرفش
است، دارد؟ با وجود این حمله آمریکا ممکن است محدود به زدن یک ضربه شود و
یا اینکه این حمله ممکن است متشکل از چندین سری تهاجم به اهداف راهبردی
نظیر کارخانه تسلیحات شیمیایی، انبارهای سلاح و یا حتی حمله به کاخ ریاست
جمهوری در دمشق به منظور مقابله با بشار اسد باشد.
با وجود این
نتیجه حمله مطابق با آن در هر صورت دنبال خواهد شد. اسد احتمالا از مخفیگاه
خود بیرون خواهد آمد تا به هر آنچه از ملتش باقی مانده اعلام کند که تسلیم
امپریالیسم تجاوزگر آمریکا در خاک سوریه نخواهد شد.
تحت چنین
شرایطی بسیار محتمل است که نام اسرائیل نیز وارد فهرست کسانی که علیه بشار
اسد همدستی کردهاند و آنهایی که تلاش میکنند کشور وی را چند پاره کرده
واز بین ببرند، خواهد شد.
چند روز پس از یک چنین حملهای صدها هزار
سوری در حمایت از رهبرشان تظاهرات خواهند کرد. آنها به این حقیقت اعتراض
خواهند کرد که آمریکاییها و شرکایشان دست به دست شورشیان سوری دادند تا
رئیس جمهوری کشورشان را که برای زندگیاش و همچنین آزادی کشورش میجنگند،
سرنگون کنند. چنین حملهای در نهایت هیچ چیز به دست نخواهد آورد.
شهروندان
سوری یعنی آنهایی که در درگیریها دخالت نداشتند و در نزدیکی دخالتهای
نبردهای ارتش سوریه و جرایم جنگی زندگی نمیکنند، در اطراف رئیس جمهور
کشورشان متحد خواهند شد. این یک پدیده کاملا شناخته شده در زمانهای بحران
است، به گونهای که شهروندان تنشهای درونی خود را کنار گذاشته و از
مخالفتها دست بر میدارند تا علیه یک دشمن خارجی مشترک متحد شوند.
ما
همچنین میتوانیم فرض کنیم که بخش بزرگی از شهروندان سوریه که تصاویر تلخ
حمله شیمیایی را مشاهده کردهاند متقاعد شدند که این تصاویر چیزی بجز یک
تبلیغات فریبکارانه به نفع شورشیان نیست.
این استدلال تاکنون در
وبلاگهای سوریها نیز مطرح شده است و برخی از آنها یک روایت کاملا متفاوت
را با روایت آنچه که با آن آشنا هستیم مطرح میکنند. تا آنجایی که به آنها
مربوط شود سوریه اکنون به خاطر زندگی و آیندهاش و جوهره خود میجنگد،
براین اساس سوریه قهرمانانه در حال جنگ با نیروهای بزرگ شیطانی است که از
طریق منافع تردید ناپذیر امپریالیستی وادار به عمل شدهاند.
از نظر
آنها این همان چیزی است که در مصر پس از سرنگونی محمد مرسی، رئیس جمهوری
سابق رخ داد و این همان چیزی است که در لیبی برای معمر قذافی رخ داد و این
همان چیزی است که در تونس رخ داد.
اکنون آنها معتقدند که نوبت سوریه
است که به دلیل استقلال وآزادیاش تاوان پس دهد. این تفسیر از وقایع
برگرفته از مناطقی مثل حمص، حماة، درعا و دیگر کانونهای درگیری در سوریه
نیست بلکه مربوط به بخشهایی از سوریه است که بسیار دور از مناطق جنگی
هستند.
حمله از طریق آمریکا و یا هر ائتلاف غربی دیگری به احتمال
زیاد چنین تفسیری را تقویت خواهد کرد. با وجود این سوال مهم این است که
علاوه بر یک حمله نظامی، اوباما همچنین به دنبال آن است تا یک طرح راهبردی
برای کنار گذاشتن اسد و تعامل با خلا رهبری در سوریه که باقی خواهد ماند به
اجرا درآورد.
حافظه جمعی آمریکا هنوز جنگهای عراق وافغانستان را
به یاد دارد. همچنین درسهای فراگرفته شده از سرنگونی یک حکومت هرچقدر که
این حکومت سرکوبگر و دیوانه باشد نیز زنده هستند.
از یک طرف یک کشور
که خود را به عنوان ژاندارم جهان میبیند مسئولیت اخلاقی دارد تا
حکومتهای قاتل و شیطانی را سرنگون کند و به جای آنها از دولتهای مناسب
حمایت کند.
از طرف دیگر چنین اقدامی در بیشتر موارد در برگیرنده
تعامل با تروریسم مرگبار افراط گرایان خواهد بود. وضعیت در سوریه نیز
احتمالا بهتر نخواهد بود و در حقیقت این وضعیت حتی بهتر بدتر خواهد بود.
در
زمینه نبود وحدت در میان نیروهای شورشی سوری علیه اسد تقریبا همه چیز گفته
شده است، شورشیان مسلح سوری چند شاخه هستند و با یکدیگر اختلاف دارند و در
دو سال و نیم گذشته افراط گران سلفی در آنها نفوذ کردهاند.
این
سلفیها رویای تاسیس یک خلیفه گری اسلامی و بهره برداری از آشوب در سوریه
برای پیشبرد اهدافشان را دارند. این گروهها تاکنون جلوی رسیدن کمکهای
اروپا و آمریکا به نیروهای مبارز علیه اسد را گرفتهاند.
ما میتوانیم فرض کنیم که لحظه انتخاب آمریکا نرسیده است تا تصمیم بگیرد آیا رئیس جمهوری سوریه را سرنگون کند یا خیر.
آمریکا احتمالا با ائتلافی از چند کشور به غیر از اسرائیل برای آنکه مخالفت شدید جهان عرب را برنینگیزد، دست به اقدام خواهند زد.
این
ائتلاف در برگیرنده یک صف آرایی بینالمللی مشترک بوده و دست به چندین
حمله نظامی حساب شده خواهد زد. پس از آن شبکههای خبری حملات را پوشش
خواهند داد.
ژنرالهای بازنشسته تفسیرهای خردمندانه خواهند داد و در
نهایت همه چیز تمام خواهد شد. در حال حاضر سخت است که تصور کنیم تفنگداران
دریایی آمریکا در پشت بام کاخ بشار اسد فرود آمده، وی را از تخت خواب
راحتش بیرون کشیده و به دست عدالت در دیوان لاهه خواهند سپرد.
مساله این است که هیچ رهبری در سوریه ظهور پیدا نکرده است که توانسته باشد کل کشور را در دستانش گرفته و خونریزی را متوقف کند.»