عباس عبدی در ادامه نوشت: سیاست متناقض موجب میشود عوارض هر دو سوی تناقض را داشته باشند، ولی از منافع آنها بهرهمند نشوند. مثل حکومتی است که از یکسو سیاست سرکوب را اجرا کند و از سوی دیگر سیاست آزادی را در دستور کار قرار دهد. منافع این دو سیاست قابل جمع نیست. صداوسیما به عنوان محور اصلی سیاست رسمی رسانهای کشور را میتوان از حیث این تعارض توصیف و تحلیل کرد.
این رسانه از یکسو سیاست ضدغربی و آمریکایی را پیگیری میکند که جزییات آن بر همگان واضح است و از کوچکترین اخبار و رویدادها برای به تصویر کشاندن این سیاست استفاده میکند؛ سیاستی که از چند دهه پیش وجود داشته است. ولی این رسانه از سوی دیگر پرمخاطبترین برنامههای سرگرمیاش تقلید محض از مهمترین برنامههای آمریکایی است. این تعارض و تناقض فقط به این مورد محدود نیست، بلکه یک وجه سیاست مذکور دفاع از اقتصاد و فرهنگ مقاومتی است که به طور طبیعی باید متکی بر نیروهای توانمند داخلی باشد، ولی در عمل چه بسیار هنرمندان توانا و خلاق هستند که به حاشیه رانده شده و به جایش نیروهای دست چندم عهدهدار برنامهسازی تقلیدی میشوند.
همچنین از یک سو بر ارزشهای بومی و فرهنگ اسلامی و ایرانی تاکید میکنند و از سوی دیگر با تقلید کامل، برنامههایی را نشانمیدهند که مطابق با ارزشهای آمریکایی ساخته و پرداخته شده است. مدیران این رسانه شاید گمان کنند میان شکل و محتوا تمایز و استقلال وجود دارد و در هر شکل و قالب و ظرفی میتوانند محتوای دلخواه خودشان را بریزند. اگرچه این تصور باطل است، ولی بیننده به سادگی متوجه منشأ فرم و قالب برنامه است و از طریق ماهواره و... از ماجرا اطلاع دارد. پس آنان با این کار خود به طور عادی گرایش و داوری بیننده را به سوی غالب و برتربودن منشأ این فرم و قالب سوق میدهند.
مدتی پیش برنامه عصر جدید را به تقلید از یک برنامه آمریکایی تولید کردند و چقدر از خودشان ممنون شدند که چنین برنامه پرمخاطبی داشتهاند، اکنون هم برنامهای به نام اعجوبهها و به تقلید از یک برنامه پرمخاطب آمریکایی دیگر ساخته شده است که حتی برای مجری آن نیز سبیل گذشتهاند تا شبیه مجری برنامه اصل آمریکایی آن شود.
تلویزیونی که یک زمانی سریالهای فاخر را میساخت، سریالهایی که تا چند دهه بعد همچنان جذابیت داشت و دارد و قابل بازپخش است، چرا اکنون قادر نیست حتی در سطح سرگرمی و اوقات فراغت، برنامههایی را با الگوبرداری از فرهنگ ایرانی و ملی بسازد؟ شاید بتوان پاسخ کوتاه داد که نادیده گرفتن یا اخراج هرچه نیروی توانمند است، علت اصلی این ماجراست. نیروهای توانمند حاضر نمیشوند با هر مدیر بیاطلاع و کماطلاعی کار کنند. در نتیجه چارهای جز کنارهجویی ندارند و در این صورت طولی نخواهد کشید که به جز بخش خبر و تحلیل صداوسیما که همچنان در قالب دهههای گذشته ادامه خواهد یافت، سایر برنامههایش کپی برابر اصل برنامههای آمریکایی شود. دوگانگی روانی ناشی از این تعارض ویرانگر است، ولی در کنار این ویرانی حُسن بزرگ آن این است که برخی مدیران میتوانند همچنان و با اتکا به آمار بینندگان در مصدر امور خود بمانند.
روزنامه شهروند