فرهنگ هواداری، نهادهای متولی و طرفدارانی که برای تماشای دیدارهای تیم محبوب خود در ورزشگاهها حاضر میشوند سه ضلع مثلث "هواداری" هستند، بنابراین آنچه به عنوان نقطه ضعف از زمان ورود تماشاچیان تا زمان خروج آنها از ورزشگاهها مطرح است را بایدبه صورت جداگانه و یا همزمان در این اضلاع جستوجو کنیم و با برنامهریزی ضعفهای موجود را رفع کنیم.
به طور حتم تشویق تیم مورد علاقه هوادران در ورزشگاه آنهم قبل از سوت آغاز بازی مسئلهای نیست که بتوان به آن خرده گرفت، اما آنچه باید در مورد آن تحقیق کرد این است که آیا این تشویقها قبل از آغاز یک رقابت ورزشی در میزان و نحوه تشویقها در حین انجام مسابقه اثر گذار است؟ در صورت مثبت بودن جواب آیا نباید تشویقها را به گونهای ساماندهی کرد که بتوان از حضور تماشاچیان و ظرفیت تشویقها توسط آنها در زمان برگزاری مسابقه بهره برد؟
اگر قرار بر سکوت تماشاچیان در زمان برگزاری مسابقه باشد پس چه تفاوتی بین آنهایی که بلیت میخرند و به ورزشگاه میروند با هوادارانی است که در منزل یا خارج از محیط ورزشگاه به تماشای یک مسابقه مینشینند؟ چرا یک تیم باید از ظرفیت بینظیر هوادارانش که در ورزشگاه حاضر شدهاند در حین برگزاری یک رقابت غافل شود و از وجود یار دوازدهم آنگونه که باید و شاید بهره نبرد؟
جایگاه ناملموس کانونهای هواداری در ایران!
سالیان سال است که همان شعارهای تاریخ مصرف گذشته در ورزشگاههای کشور سر داده میشود، سالیان سال است که تماشاچیان ساعتها قبل از مسابقه هر آنچه انرژی دارند مصرف میکنند و در زمان برگزاری یک رقابت فرقی بین آنها و هوادارانی که در منزل به تماشای آن دیدار مینشینند نیست، سالیان متمادی است که گویا قرار نیست خلاقیتی به خرج داده و نحوه تشویقها در ورزشگاههای ایران تغییر کند و یا از کشورهای توسعه یافته و فرهنگ هواداری درست آنها الگو برداری کنیم، گویا نمیخواهیم از وضع موجود خلاص شویم و گویی ما را به تکرار مکررات زنجیر کردهاند!
یکی از اضلاع بسیار مهم هواداری در ورزش، کانونها هواداری هستند؛ جایی که باید با برنامهریزی درست نسبت به مدیریت تماشاچیان حاضر در ورزشگاهها اقدام کرد. جذب هوادار، فرهنگ سازی مناسب، ایجاد نظم روی سکوها، انجام فعالیتها فرهنگ و آموزشی و ... از جمله وظایفی است که اتحادیه فوتبال ایران برای کانون هواداران مشخص کرده است. باید خاطرنشان کرد که وظیفه آموزش صحیح و انسجام کانونهای هوادرای نیز به صورت مستقیم بر عهده معاونتهای فرهنگی باشگاههای فوتبال است، موضوعی که به صراحت میتوان گفت در خصوص آن ضعف شدید در حوزه عملکرد وجود دارد.
تاکنون از خود پرسیدهایم وظیفه معاونت فرهنگی وزرات ورزش و جوانان، معاونت فرهنگی فدراسیونها، معاون فرهنگی باشگاهها و کانون هوادران که به صورت یک دومینو در امتداد یکدیگر قرار دارند چیست؟ چقدر برای مدیریت رفتار تماشاچیان در ورزشگاهها، اصول صحیح تشویق کردن، سر دادن شعارها، جلوگیری از فحاشی روی سکوها، تشویق و حمایت از تیم مورد علاقه در زمان شکست و نتیجه نگرفتن و...برنامهریزی و آموزشهای لازم در دستور کار قرار گرفته است؟ تغییر الگوی رفتاری در این حوزه نیازمند برنامهریزی در سطوح بالاتر و اجرا در سطوح پایین تر است و تا زمانی که آموزشهای لازم در این بخش ارائه نشود شاهد تغییری ملموس نخواهیم بود.
فرهنگسازی؛ حلقه مفقوده آموزش هواداران
فرهنگ؛ مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرامیگیرد تعریف است. فرهنگ به وسیله آموزش به نسل بعدی منتقل میشود و راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسانها در یک جامعه است. فرهنگسازی اما فرایندی زمانبر است، جایگزین شدن رفتارهای درست به جای آنچه غلط مینماید. باید فرد و افراد بتوانند رفتارهای بهنجار را جایگزین رفتارهای نابهنجار کنند، این اتفاق اما به یک باره و با استفاده از دانش فردی ممکن نیست و نیازمند آموزش در سطوح مختلف از جمله خانواده به عنوان کانون تربیت، محیط دوستان، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت ورزش و جوانان، فدراسیونها، باشگاهها، کانونهای هواداری، رسانهها و سایر نهادهای متولی است. باید به این باور برسیم که اگر رفتار نادرست و نابهنجاری در سطح جامعه رخ میدهد، نیازی نیست صرفا دیگران را اصلاح کنیم بلکه باید از خودمان شروع کرده و زمینه ساز این تغییر بزرگ شویم. مردم از یک سو و متولیان از سوی دیگر دو خط موازی برای بهبود وضعیت ممکن هستند، آنچه باید رخ دهد برنامهریزی مدون از سوی دستگاههای متولی و تغییر الگوی رفتاری از سوی تماشاچیان است، لازم و ملزومی که بدون یکدیگر معنا نمیکنند و برای چنین تحولی نیازمند گذر زمان هستیم.
عجیب و قابل تغییر
شاید اگر جایی عنوان کنیم، هوادارانی که در ایران برای تماشای یک مسابقه به ورزشگاه میروند قبل از آغاز رقابت به تشویق تیم محبوب خود میپردازند و در زمان انجام مسابقه سکوت میکنند و محو بازی میشوند کمی خندهدار به نظر برسد! اما اگر چنین پدیده نادری را هم اکنون، با ورزشگاههای مختلف دنیا از جمله ورزشگاههای کشورهای توسعه یافته در حوزه ورزش مقایسه کنیم، این الگوی رفتاری تماشاچیان و کانونهای هواداری در کشور ما حتی خندهدار تر هم میشود.
اما این حقیقتی انکارناپذیر است؛ فعالیت هوادرای تماشاچیان در ورزشگاههای ایران سینوسی است و به هیچوجه مدیریت صحیحی در ارتباط با آن وجود ندارد. تماشاچیان به صورت جزیرهای و در برهههای زمانی متفاوت اقدام به تشویق تیم محبوب خود میکنند، در صورتی که در ورزشگاههای بزرگ دنیا شاهد یکپارچگی تشویقها در طول زمان برگزاری یک رقابت هستیم و به خوبی از ظرفیت حضور تماشاچیان حاضر در ورزشگاه برای بالا بردن بازدهی و عملکرد یک تیم استفاده میشود، رکنی جدایی ناپذیر که در بسیاری از موارد تاثیر بسزایی در روحیه دادن به بازیکنان، کادر فنی و حتی تغییر نتیجه یک مسابقه داشته است.
ایسنا