خیلیها معتقدند دیگر کسی جایگزین بهروز وثوقی در سینمای ایران نشده؛ بازیگری که بعد از هشت سال ایفای نقش در سینما، ناگهان با «قیصر» پیش چشم همگان درخشید.
بهروز وثوقی، وقتی ستاره شد که شمایل سوپراستار آن دوران را نداشت؛ شخصیتهایی که او بازی میکرد، نه مثل «محمدعلی فردین» در فیلمها آواز میخواندند و نه مثل «ناصر ملکمطیعی» لوطی و بامرام بودند. او ناگهان یک روز در سینمای ایران چاقویش را برداشت و بدون توجه به نصیحت بزرگترهایی که پیش از آن همیشه حرف و نصیحتشان حق و درست بود، هر سه برادر «آبمنگل» را به کینخواهی کشت. «قیصرِ» «مسعود کیمیایی»، به سرعت یک نماد شد؛ نماد کسی که به قانون و نصیحت کاری ندارد و خود برای حل مشکلش، پاشنههایش را وَر میکشد. شمایلی که «بهروز وثوقی» را به اوج شهرت رساند.
چندی پیش «آتیلا پسیانی» در برنامهای تلویزیونی، «نوید محمدزاده» را جایگزین مناسبی برای «بهروز وثوقی» در سینمای امروز ایران دانست. مقایسهای که چیز تازهای در سینمای ایران است، چراکه «وثوقی» سالهاست در ذهن سینمادوستان و منتقدان بیرقیب مانده و حالا کسی مثل «مسعود فراستی» هم که با هنر «محمدزاده» میانه خوبی ندارد، بازی او را گرته برداری از «بهروز وثوقی» میداند.
مقایسه این دو بازیگر چقدر درست است؟ شمایلی که این دو در سینما ساختهاند، بسیار متفاوت از هم است، پس چرا «نوید محمدزاده»، برخی را یاد «بهروز وثوقی» انداخته. بهتر است پیش از پرداختن به شمایل ساخته شده از آنها، ابتدا شباهتهایشان را مرور کنیم.
شباهتها
۱. خواستههای حداقلی
هر دو در نقش فردی از طبقه فرودست جامعه مشهور شدند. فردی فقیر، نه با آرزوهای بزرگ، که با خواستههایی حداقلی برای آینده. مثلا فیلم «قیصر» که ناگهان «بهروز وثوقی» را در صدر بازیگران ایران نشاند، داستان مردی است که رفیقبازی و چاقوکشی را رها کرده، دل در گرو «اعظم» دارد و نهایت خواستهاش از زندگی، جمع کردن پسانداز و ازدواج با اوست.
«نوید محمدزاده» هم با نقشی شبیه به «قیصر» معروف شد. او در «عصبانی نیستم»، پس از اخراج از دانشگاه، فعالیت سیاسی را رها کرده و حالا تنها خواستهاش پیدا کردن کار و ازدواج با «ستاره» است.
اما جامعه به هر دوی آنها این اجازه را نمیدهد. «قیصر» مجبور میشود کار را رها کرده و به انتقام دست بزند، «نوید» هم ناامید از پیدا کردن کار و رسیدن به «ستاره»، دست به قتل میزند.
۲. یک آدم عادی
نقشهای هر دو به دور از یک شمایل آرمانی و بیخطاست؛ آنها در نقش آدمهای معمولی مشهور شدند؛ کسانی که مثل مردم عادی رفتار میکنند و زندگیشان از خطا و اشتباه عاری نیست. چه وقتی «بهروز وثوقی» در نقش «سیدِ» فیلم «گوزنها» غرق در اعتیاد شده و دیگر برای توسری خوردن هم سر بالا نمیگیرد، و چه وقتی «ابیِ» پر ادعای «کندو» میشود و از خیط شدنش کنار «آقا حسینی» هم ابا ندارد.
«نوید محمدزاده» هم در نقشهای معروفش، آدمی عادی و پر از خطاست؛ از «شاهین» پر عقده «مغزهای کوچک زنگزده» گرفته که آتشبیار معرکه قتل خواهرش میشود، تا «احمدِ» خودخواه و عصبی فیلم «ناهید» که نمیخواهد روزگار برخلاف میلش بچرخد و زندگی دیگران را به آشوب میکشد
۳. بازیهای درخشان
چیزی که در ستایشِ هر دوی این افراد گفته شده، بازیهای درخشان و خوب آنهاست. «بهروز وثوقی» چنان در نقشهای خود فرو میرفت و آنها را بازآفرینی میکرد که شخصیت فیلمهایش برای همیشه در ذهن مخاطبان زنده ماندند. وقتی «داشآکل» مرد لوطی شیراز شد، صبور و کوتاه و مطمئن حرف زد و کمتر از حرکاتِ چشم و ابرو در چهره سردش استفاده کرد؛ و زمانی که «مجیدِ» «سوتهدلان» شد، تند و پشتسرهم حرف زد و صورتش پر شد از نوسانات ناگهانی احساسات.
«نوید محمدزاده» هم، جایی نقش «سرگرد نعمت جاهدِ» فیلم «سرخپوست» را با ظاهری شق و رق و کمترین حرکات دست و صورت زنده کرد و جایی دیگر «محسنِ» غرق در اعتیاد «ابد و یک روز» شد که تماشاگران را مجذوب حرکات دست و صورت خود کرد.
البته تفاوتهای این دو بازیگر هم از همینجا آغاز میشود، از تنوع نقشهایی که بازی کردهاند و شمایلی که به آن تبدیل شدهاند.
*
تفاوتها۱. نقشهای متنوع«بهروز وثوقی» در طول دوره شهرتش در ایران که حدود ۱۰ سال شد، به مدد کارگردانهای موجنوی سینمای ایران، چندین نقش ماندگار آفرید که با «قیصر» شروع و با «سوتهدلان» تمام شد. در این بین، در فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران نقشهای متنوعی آفرید. تنوع نقشهای او به قدری است که تا امروز هیچ ستارهای در سینمای ایران نتوانسته چنین کارنامهای از نقشهای متفاوت، از خود به جا بگذارد؛ «بلوچ»، «رضا موتوری»، «تنگسیر»، «ممل آمریکایی»، «نفرین»، «گوزنها»، «کندو»، «خاک»، «طوقی»، «سوتهدلان» و بسیاری نقشهای دیگر که وثوقی موفق شده از پس ایفای همه آنها به خوبی برآید.
«نوید محمدزاده» تا اینجا حدود شش سال از شهرتش میگذرد که از «عصبانی نیستم» آغاز شده و «متری شیش و نیم» آخرین آنها بوده است. تنوع نقشهای او برخلاف «بهروز وثوقی» بسیار کم است و عموما شبیه به هم بودهاند. گرچه، «محمدزاده» هنوز فرصت زیادی برای ایفای نقشهای ماندگار دارد و بازی در «سرخپوست» و برخی نمایشهایش، نشان داده که میتواند از عهده نقشهای متنوع هم برآید.
اما این موضوع مهمترین تفاوت این دو بازیگر نیست. تفاوت اصلیشان، شمایلی است که از آنها در ذهن مخاطب مانده است.
۲. قهرمان«بهروز وثوقی» نقشهای متنوعی آفرید، در جلد یک روستایی رفت یا فردی با بیماری روحی روانی شد. معتاد شد یا تک و تنها در مخمصهای بزرگتر از توانش افتاد. هرچه شد، یک چیز او در ذهن مخاطبان ثبت شده؛ قهرمان بودن او. «بهروز وثوقی» در نقشهای مشهورش، کسی است که زیر بار ظلم نمیرود و تک و تنها به مصاف با دشمنانش میرفت. همین شمایلِ «بهروز وثوقی» بود که از او یک ابرستاره بزرگ در سینما ساخت. کسی که خود به خود به آرزوی نسلی بدل شد که میخواستند نظام آن روزگار را زیر و زبر کنند و طرحی نو در اندازند. سینمای معترض، پس از انقلاب به شکل قبلی خود ادامه نیافت و «بهروز وثوقی» نماد سینمای معترض در ایران باقی ماند.
«نوید محمدزاده» شاید در ایفای نقش قشر فقیر جامعه به «بهروز وثوقی» شبیه باشد، اما قهرمان نیست؛ قهرمانی که بتواند الگو و رویای مخاطبان سینما باشد. نقشهای او بیشتر سوگواری بر وضع خویشتناست تا بلند شدن و تغییر دادن شرایط. نقشهایی که «محمدزاده» ایفا کرده بیشتر فرو رفتن در منجلابی است که خودش یکی از بانیان آن است. به فیلم اولی که او را مشهور کرد، نگاه کنید؛ «عصبانی نیستم». او در این فیلم همچون «قیصر» که آغاز شهرت «بهروز وثوقی» بود، گرفتار مصیبتی شد که جامعه بر او تحمیل کرد. «نویدِ» «عصبانی نیستم» هم مثل «قیصر» دست به کار قتل زد، اما کشتن برادران «آبمنگل» توسط «قیصر» که برای انتقام صورت گرفت، پذیرفتنیتر از کشتن پدر «ستاره» به خاطر قبول نکردن ازدواج آنهاست.
از آنجا که «عصبانی نیستم» تنها در جشنواره مشهور شد و سالها بعد با سانسورِ بخش کشتنِ پدر ستاره اکران شد، بهتر است به مشهورترین فیلم «نوید محمدزاده» یعنی «ابد و یک روز» هم نگاه کنیم که نقش شخصیتی باهوش و دلسوز را آفرید که خودش بزرگترین دشمن خودش بود و جز جدا کردن جای خود از خانواده و چندتایی سخنرانی، کار دیگری از او برنمیآید. درست برخلاف «سیدِ» معتاد «گوزنها» که چه در نسخه سانسور شده و چه نسخه اصلی، خود را میان مهلکه میاندازد تا رفیقش «قدرت» را نجات دهد.
«بهروز وثوقی» راوی نسلی شد که معترض بود و تغییر میخواست. او که یکی از نمادهای تغییر و اعتراض بود، پس از تغییر اوضاع، جایی در سینمای آن نداشت. «نوید محمدزاده» هم شاید راوی نسل خود است؛ با مشکلات زیادی که شرایط بر او تحمیل کرده، کنار آمده و حتی خود را بیشتر هم در آن غرق میکند. هرچه هست، او به «قهرمان» تبدیل نشده؛ همان چیزی که «بهروز وثوقی» را تا امروز در ذهن مخاطبان ماندگار کرده است.