به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس، سردار سعید منتظرالمهدی مشاور فرمانده ناجا در یادداشتی با موضوع موتور سواران قانون شکن آورده است: چندی پیش در یک پیمایش میدانی از گروهی شهروندان خواسته شد تا میزان رضایت خود از رفتار ترافیکی موتورسواران را بازگو نمایند. نتیجه نشان داد که قریب 75 درصد شهروندان در حد خیلی زیاد تا زیاد از موتورسواران ناراضی و ناخرسندند. جالب آنجا بود که شمار زیادی از خود موتورسواران از رفتار ترافیکی هم قطاران خویش ناخشنود هستند.
نیازی به گفتن نیست که نارضایتی شدید شمار پر تعدادی از شهروندان از رفتار ترافیکی موتورسواران از سر اتفاق و بی دلیل شکل نگرفته است بلکه ریشه در چند عامل مربوط به آن گروه دارد، برخی از آن عوامل و دلایل را چنین میتوان فهرست کرد:
1- شمار نه چندان کمی از موتورسواران با رفتارهای ناهنجار و خلاف ترافیکی، نظیر رانندگی در پیاده روها، اتوبانها، خلاف جهت و جز آن، نظم عمومی شهر را دستخوش اختلال میسازند و ذهن و ضمیر شهروندان را مکدر و آزرده میسازند. افزون بر آن، آنان با چنین رفتارهای خلافی زمینه بروز حادثه و تصادف را فراهم میسازند و لاجرم خود و تعدادی از شهروندان را مصدوم و مجروح میسازند و خسارت مادی زیادی را بر خود و دیگران وارد میسازند.
2- شماری از موتورسواران با ایجاد صداهای ناهنجار موجب ایجاد آلودگی صوتی می شوند و آرامش و تمرکز و ایمنی را از شهروندان میستانند.
3- رفتارهای ترافیکی شماری از موتورسواران متخلف در حد موارد مذکور محدود نمانده است بلکه آنان با تخلفات دیگری نظیر:
- عبور از چراغ قرمز؛
- عدم توقف در پشت خط عابر؛
- عدم رعایت حق تقدم؛
- عبور از پیاده روها؛
- استفاده از تلفن همراه به هنگام موتورسواری و انجام حرکات زیگزاکی و نظیر آن، نظم و انضباط شهر را فرو میکاهند و سیمای شهر را آشفته و آشوب زده میسازند. آنان با چنین کنشهای ناهنجار و غیر متمدنانهای هر ناظر بیرونی را دچار بهت و حیرت میسازند و لاجرم ”حیثیت عمومی“ مردم فهیم و متمدن کشورمان را دچار آسیب میسازند.
4- شماری از موتورسواران به سبب عواملی نظیر نداشتن کلاه ایمنی، عدم مهارت کافی، عدم رعایت شرایط تردد، سرعت و ارتکاب خلافهای پیش گفته، وقوع حوادث دردناک و آزار دهندهای را رقم میزنند که تا مدتهای مدید پیامد ذهنی و روانی آن پا بر جا میماند.
بد نیست بدانیم که بالغ بر 25 درصد کل تصادفات و حوادث شهری ناشی از وسائط نقلیه، مربوط به موتورسواران است و حدود 70 درصد موتورسواران سانحه دیده متاسفانه دچار ضربات مغزی می شوند و شماری از قربانیان تخلفات موتورسواران،کودکان نگون بخت هستند که مظلومانه قربانی قانون گریزی تعدادی از موتور سیکلت سواران میشوند.
5- از آنچه گفته شد به سادگی می توان نتیجه گرفت که رفتار ترافیکی موتورسیکلت سواران باید بیش از پیش مورد مداقه و ساماندهی قرار گیرد. بی تردید قصور و اغماض در این خصوص بیش از پیش جامعه را از حیث جانی، اجتماعی، روانی و مالی دچار ضرر و زیان خواهد نمود.
حتما تئوری پنجره شکسته را شنیده اید، این تئوری میگوید جرم نتیجه یک نابسامانی است، اگر پنجره ای شکسته باشد و مرمت نشود آنکس که تمایل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی دارد بامشاهده بی تفاوتی جامعه به این امر، دست به شکستن شیشههای دیگر میزند و دیری نمیپاید که شیشههای بیشتری شکسته و احساس بی نظمی و هرج و مرج و آنارشی از یک خیابان به خیابان دیگر و در کسری از زمان درکل شهر رواج پیدا میکند.
این اتفاق برای قانون شکنان پیامی را بهمراه خود دارد از این قرار که هرکاری بخواهید مجازید انجام دهید بدون آنکه کسی مزاحم شما شود.
ماحصل این تئوری اینست که اگر آحاد جامعه نسبت به پدیده ها و ناهنجاریها (ولو کوچک) ، حساسیت نشان دهند و بی تفاوت نباشند تحولی سریع و ناگهانی و همه گیر در جامعه بوجود میآید و درتعاقب آن جرائم بزرگتر نیز بطور باورنکردنی کاهش میابد. پس میبایست نسبت به جرایم و تخلفات کوچکی همچون موتورسواران قانون گریز بی تفاوت نبود و هرکس به سهم خویش اقدام نماید.
پلیس نیز میبایست در این خصوص اقدامات بیشتری مبذول دارد و با کمک مردم این پدیده دردسرساز را مدیریت نماید ، چه اینکه بیتفاوتی نسبت به آن، حتما هزینه های بیشتری در آینده ببار میآورد.
از سایر نهادهای ذیربط نیز انتظار داریم گامهای بیشتری فراسو نهند و علیالخصوص رسانهها نسبت به حساس سازی جامعه و آموزش شهروندان و همچنین مطالبه گری از مسئولین اقدام نمایند.
بی شک تردیدی نمیتوان داشت که در اصلاح رفتار ترافیکی موتورسیکلت سواران دو گروه نقش بیشتری دارند. آن دو گروه یکی خود موتور سیکلت سواران هستند که به پیامدها و عواقب رفتار خود بیندیشند و خود را با قانون وفق دهند (همانگونه که شماری از موتورسواران هرگز گام در راه خلاف و قانون شکنی و ایجاد مزاحمت برای سایر شهروندان نمینهند و لاجرم رفتارشان تقدیر آمیز و ستودنی است و باید آنان تشویق شوند).
گروه دوم شهروندان محترم جامعه هستند. شهروندان با انجام ” فشار هنجاری “ (یا آن چیزی که در فرهنگ دینی ما امر به معروف و نهی از منکر نامیده میشود) میتوانند موتور سیکلت سواران متخلف را ناگزیر از تن دادن به قانون نمایند و مطمئناَ در این خصوص پلیس از رفتار محترمانه و تربیتی آنان حمایت خواهد کرد.
انتهای پیام/