به گزارش ایسنا، تماشای یک بازی در سطح اروپا آن هم دیداری به نام "سوپرجام" تجربهای به همراه دارد که قطعا خالی از لطف نیست. آن هم در شهری به نام استانبول، شهری که برای هواداران فوتبال یادآور فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ٢٠٠۵ است. آن دیدار آنقدر برای هواداران لیورپول خاطرهساز شد که دوباره به یاد همان بازی خود را به این شهر توریستی برسانند تا دیدار تیم محبوب خود را تماشا کنند.
آنها تبلیغ میکنند
چند روز قبل از سوپرجام اروپا، در تمام نقاط شهر استانبول، تبلیغات این بازی نقش بسته بود به طوری که اگر در نقاط مرکزی شهر قدم میزدید، هر از چند گاهی چشمتان به نام و لوگوی باشگاه لیورپول و چلسی برمیخورد. ساعت و تاریخ بازی هم در کنار لوگوی دو تیم حک شده بود. این تبلیغات در حالی انجام میشد که هفتهها قبل از بازی، تمام بلیتها از طریق سایت یوفا فروش رفته بود. بنابراین مشخص بود که مسئولان شهر استانبول برای تشویق مردم به تماشای بازی در ورزشگاه دست به تبلیغات نزدهاند بلکه ایجاد فضای فوتبالی در سطح شهر برای توریستهایی که برای تماشای بازی به این شهر سفر کردهاند، هدف اصلی بود. البته در کنار نام دو باشگاه انگلیسی، تبلیغاتی هم از کمپانیهای اسپانسر یوفا حک شده بود تا در کنار ایجاد فضای فوتبالی، درآمدزایی هم انجام شود.
آنها نظم دارند
یک روز قبل از مسابقه، با اینکه هوادارانی در اطراف ورزشگاه بشیکتاش حاضر بودند اما پلیس برای بر هم نخوردن نظم خیابانها، اجازه تجمع به آنها نمیداد. در مقابل ورودی ورزشگاهها هم نیروهای امنیتی به صورت مسلح حاضر بودند تا امنیت ورزشگاه و اطراف آن تامین شود. البته در کنار آنها برخی همچنان در حال کار بودند تا بنرهای دو تیم و تابلوهای راهنما را نصب کنند. در نزدیکی ورزشگاه نیز تابلو بزرگی بود که روی آن نقشه کامل ورزشگاه و ورودیهای نامگذاری شده مشخص شده بود تا هر فردی دقیقا بداند بر اساس بلیتی که تهیه کرده، از کدام ورودی باید به داخل ورزشگاه بشیکتاش برود. خبرنگاران نیز با کمک تابلوهای راهنما به خوبی میتوانستند درب ورود خود را بیابند. شاید این نکات به نظر خیلی ساده برسد اما تقریبا در کمتر ورزشگاهی در ایران رعایت میشود.
آنها درب پارکینگها را باز میکنند
ساعتها قبل از آغاز بازی، در تمام پارکینگهای اطراف ورزشگاه بشیکتاش باز شد. گویی از قبل برای تمام بلیتهای فروخته شده، پارکینگ در نظر گرفته شده تا مانند ایران، کسی مجبور نشود خودروی خود را در خیابانهای منتهی به ورزشگاه پارک کند. البته برای رفاه حال تماشاگران، حملونقل عمومی با ظرفیت بیشتری فعالیت میکرد و پس از پایان بازی نیز، حدود چار ساعت بیشتر فعالیت کرد تا تماشاگران را به مقاصد خود برساند. با توجه به اینکه پارکینگها در فواصل مشخص نسبت به ورزشگاه تعبیه شده بود، پس از بازی نیز ترافیک سنگین ایجاد نشد. دقیقا بر عکس بیشتر ورزشگاههای ایران که خودروها از دو یا سه ورودی خارج میشوند که حاصل آن ایجاد ترافیک سنگین است.
آنها خبرنگاران را به ورزشگاه راه میدهند
در استانبول هم چند ساعت قبل از بازی، خیابانهای اطراف ورزشگاه را پلیس مسدود کرده بود. این کار هم در ایران انجام میشود با البته دو تفاوت مهم نسبت به استانبول. در آنجا پلیس راه را مسدود میکند و با وجود مسدودی خیابان، اجازه میدهد که خبرنگاران و مسئولان برگزاری مسابقه که آیدی کارت به همراه دارند با خودروی خود عبور کنند. این در حالی است که در ایران وقتی خیابانها پر از خودروی پارک شده است (به دلیل بسته بودن پارکینگها)، پلیس خیابان را مسدود میکند و به هیچکس حتی مسئولان برگزاری مسابقه اجازه عبور نمیدهد.
آنها از گیت عبور میکنند
پس از عبور از ورودی اول، تماشاگران با توجه به ورودی که روی بلیت الکترونیکیشان حک شده بود، با توجه به تابلوهای راهنما به سمت محل عبور خود حرکت میکردند. نه کسی راه را گم کرده بود و نه کسی عصبانی از وضعیت ورود خود بود. تماشاگران وقتی به گیت نهایی میرسیدند، در صف کوتاه منتظر میماندند تا پس از رسیدن نوبتشان، از طریق بلوتوث گوشی، بلیت را در قسمت مخصوص ثبت کنند تا گیت باز شود. این کار تا امروز در ایران انجام نمیشود و تماشاگران به جای گیت باید از راههای داربستی عبور کنند تا وارد ورزشگاه شوند. به خاطر همین شیوه ورود هم تماشاگران زیادی در ایران بدون بلیت وارد میشوند؛ مسالهای که در یک دیدار اروپایی به هیچ عنوان شاهد آن نیستیم.
تماشاگران نگران جایشان نیستند
تماشاگران پس از ورود بدون استرس و عجله به سمت سکوی محل صندلی خود حرکت میکردند چون کسی قرار نبود بدون بلیت روی صندلی آنها بنشیند. کاری که در ایران هیچوقت انجام نمیشود و همیشه حتی اگر بلیت ویآیپی در دست داشته باشید، ممکن است فردی بدون بلیت روی صندلی شما نشسته باشد.
آنها روی سکو نمینشینند
در زمان آغاز بازی سوپرجام، سکوهای ورزشگاه بشیکتاش کاملا خالی بود. هیچکس روی سکوها ننشسته بود و همه روی صندلی خود نشسته بودند. دلیل این امر هم مشخص است چون اساسا کسی نمیتواند بدون بلیت وارد ورزشگاه شود که مجبور باشد روی سکو بنشیند! هیچکدام از افراد مسئول تامین امنیت یا مسئول برگزاری بازی، دوست و برادر و فامیل خود را بدون بلیت به ورزشگاه نیاورده بود، حتی یک نفر! این در حالی است که در ایران هر فرد مسئولی معمولا حداقل یک نفر را با خود بدون بلیت به ورزشگاه میبرد و نتیجه آن هم میشود مثلا فروش ۵۰ هزار بلیت و حضور ۷۰ هزار نفر در ورزشگاه!
پلیس داخل ورزشگاه نیست
درون ورزشگاه بشیکتاش، هیچ پلیسی حضور نداشت. نیروهای پلیس و ضد شورش به صورت مسلح بیرون ورزشگاه و مقابل درب ورودی حضور داشتند تا در صورت نیاز امنیت را تامین کنند. روی سکوها نیز به جای پلیس، نیروهای آموزش دیده حاضر بودند تا علاوه بر راهنمایی تماشاگران برای نشستن روی صندلی خود، از هرگونه حرکت پر خطر توسط هواداران جلوگیری کنند. این امر در ایران توسط یگان ویژه انجام میشود و آنها نیز که هیچ آموزشی برای برخورد با تماشاگر، خبرنگار و هوادار ندیدهاند و گاهی حتی نوع آیدی کارت صادر شده برای خبرنگار و مسئولان را نمیشناسند، بدون داشتن دانش کافی برای تأمین امنیت گاهی مجبور به درگیری میشوند.
تماشاگران آنها لیدر ندارند
با آغاز بازی توجه تماشاگران معطوف به بازی شد. آنها گاهی تیم محبوب خود را تشویق میکردند و گاهی هم سرود تیم خود را میخواندند اما هیچ لیدری نبود که به آنها خط بدهد که چه کسی را تشویق کنند. لیدر در فوتبال اروپا تعریفی ندارد در حالی که در ایران، قدرت این قشر، گاهی از مدیران هم بیشتر است.
آنها جام را زیبا و ساده تقدیم میکنند
جام قهرمانی بدون حواشی اضافه و با نظم خاصی اهدا شد. در ایران رسم است که مراسم با شکوهی برای اهدای جام در نظر گرفته شود اما همیشه در انتهای این مراسم، هرج و مرج عجیبی شکل میگیرد. تماشاگران ایرانی باید دقایق زیادی در انتظاز بنشینند تا گوینده ورزشگاه با آب و تاب خاصی، بازیکنان و سایر نفرات تیم را - که گاهی به کارکنان باشگاه هم میرسد - معرفی کند تا روی سکو برند در حالی در سوپرجام اروپا، خیلی سریع، سکوی مناسبی آماده شد و پس از داوران و بازیکنان تیم بازنده، بازیکنان تیم قهرمان بدون تشریفات خاصی روی سکو رفتند. در آخر هم به جای هرج و مرج، بازیکنان با جام عکس یادگاری گرفتند.