سکان اداره اجرایی کشور با انجام مراسم تنفیذ، تحلیف و رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به وزیران پیشنهادی حسن روحانی رسماً به دولتی جدید سپرده میشود . دولتها می آیند و میروند، اما آنچه باقی میماند، آثار سیاستها و عملکرد دولتها بر ملت است که گاهی تا چند دهه باقی میماند.
تشریح آثار برخی از سیاست ها نیازمند بررسی عمیق است. اما مسائلی هستند که درک و تحلیل آنها نیازمند تحلیل عمیق کارشناسی نیست. آنقدر موضوع واضح و آثار آن آشکار است که همگان می توانند درک مشترکی از آن داشته باشند.
یکی از وظایف ذاتی دولت ها تنظیم رابطه منابع و مصارف و به عبارت دیگر دخل و خرج کشور است. آنچه به عنوان ثروت ملی به دست میآید، باید در جایی به مصرف برسد که بیشترین بازدهی را برای اقتصاد کشور و بالاترین اثر مثبت را در افزایش رفاه مردم داشته باشد.
با این مقدمه اجازه دهید مستقیماً وارد موضوعی شوم که موجب تقریر این نوشتار شده است.
پرده اول :
اردیبهشت ماه سالجاری وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت دهم در مصاحبهای اعلام کرد که سال گذشته 40 هزار میلیارد تومان برای بهداشت و درمان کشور هزینه شد که 25 هزار میلیارد تومان آن (۶۲.۵درصد هزینه درمان) را مردم با تمام گرفتاریهای اقتصادی از جیب خود پرداخت کردند.
یک ضرب و تقسیم ساده نشان می دهد که جمعیت 75 میلیونی ایران بیش از 61 درصد یارانه نقدی دریافتی خود را بابت دارو و درمان هزینه کرده است . به عبارت دیگر 61 درصد یارانهای که قرار بود صرف تغذیه و بهبود وضعیت اقتصادی مردم شود صرف بازیابی سلامتی در قالب حق ویزیت و هزینه دارو شده است ، یعنی هزینهای گزاف برای هیچ.
پرده دوم :
جمعیت کشور از دوره جوانی پا به دوره میانسالی گذاشته است و طی چهار دهه آینده ایران به یک کشور سالمند تبدیل خواهد شد. جمعیت امروز سالمندان کمی بیش از 6 میلیون نفر است و طی 40 سال آینده به 26 میلیون نفر خواهد رسید.
بر اساس برخی دادهها 60 درصد هزینه درمان متعلق به 8 درصد جمعیت سالمند فعلی کشور است.
سالمندان کشور 20 سال زودتر از سالمندان کشورهای توسعه یافته زمینگیر میشوند.
تعمیم این آمار به جمعیت 26 میلیونی سالمندان 40 سال بعد کشور ، باید خواب را از چشمان همه مردم و مسئولان کشور برباید. اگر کاری نکنیم به زودی به یک کشور زمینگیر تبدیل خواهیم شد.
پرده سوم :
دولت وظیفه دارد در جهت ارتقای رفاه مردم حرکت کند، دو راه مستقیم برای تحقق این هدف مهم وجود دارد :
راه اول : افزایش درآمد مردم از طریق ایجاد اشتغال و افزایش درآمد سرانه است.
راه دوم : کاهش هزینه های آنان است .
بدیهی است که هر دو مسیر باید دنبال شود ، اما مسیر اول با موانع بسیاری روبروست و به نظر می رسد در کوتاه مدت مسیر دوم راحت تر قابل دستیابی است.
تلاش برای ارتقای شاخص سلامتی مردم می تواند بسیاری از هزینه های ضروری آنان را حذف کند .به یاد داشته باشیم که هزینههای درمان برخی از بیماریها با توجه به سهم ناچیز بیمه ها ، می تواند بسیاری از خانواده ها را به زیر خط فقر ببرد.
پرده چهارم :
حدود 70 درصد از بیماریهای غیر واگیر دار از سبک زندگی به ویژه تغذیه ناشی میشود. کم خوری ( در میان اقشار آسیب پذیر) و بیش خوری ( در میان دهک های بالا ) سبد غذایی ایرانیان را به گونه ای شکل داده که با هیچ هرم غذایی استانداردی همخوانی نداشته باشد .نسل میانسال امروز ما به سرعت تبدیل به جمعیت سالمند میشود و 80 درصد مشکلات سالمندان مشکلات اسکلتی و حرکتی و گوارشی است.
شیوع این بیماری ها مستقیما به میزان دریافت کلسیم ارتباط دارد. آمارها میگویند 90 درصد مردم ایران کمبود کلسیم دارند و به واسطه آن سالانه هزاران مورد شکستگی استخوان ناشی از پوکی استخوان در کشور به وقوع می پیوندد . از سوی دیگر به واسطه کمبود کلسیم حداقل 150 میلیون دندان پوسیده در دهان مردم جا خوش کرده است که تاثیر مستقیم در گوارش و هضم غذا دارد.
پرده پنجم:
به راستی چرا 90 درصد جامعه ما دچار کمبود کلسیم است؟ کلسیم از جمله ریز مغذیهای مهمی است که در زمره بالاترین ردههای مصرف روزانه ریز مغذی ها قرار دارد.
یک مثال شاید به درک بیشتر این موضوع کمک کند . نیاز بدن یک بزرگسال به ریز مغذی مهم آهن روزانه 15 میلی گرم است ، اما نیاز روزانه همین فرد به کلسیم معادل 1500 میلی گرم یعنی 100 برابر آهن است.
کارکرد ساختمانی کلسیم تقریباً مورد توجه همگان قرار دارد . بخش اعظم کلسیم دریافتی در استخوانها و دندانها ذخیره میشود، اما کارکرد غیر ساختمانی کلسیم معمولا مورد غفلت واقع شده است. کلسیم عنصر حیاتی در بسیاری از اعمال متابولیک بدن از جمله تنظیم ضربان قلب ، تنظیم اسیدیته معده ، انبساط و انقباضهای عضلانی و مهمتر از همه آنها ماشین انتقال پیامهای مغز به سلولهای عصبی قسمت های مختلف بدن است . از این رو مغز در طول شبانه روز نیازمند مصرف کلسیم است و این موضوع علت مصرف بالای کلسیم روزانه بدن را توضیح می دهد . چنانچه کلسیم مورد نیاز بدن از طریق غذا وارد بدن نشود ، مغز نیاز خود را به اجبار از طریق استخوانها یعنی بانک بدن تامین میکند و به همین دلیل ساده افراد دچار پوکی استخوان میشوند.
کلسیم تقریباً در همه منابع غذایی وجود دارد، اما تنها مصرف کافی و مستمر شیر و فراورده های شیری می تواند این مقدار نیاز روزانه را تامین کند و سایر منابع تنها به عنوان مکمل مورد استفاده قرار می گیرند. از این رو شیر را علاوه بر غذای بهشتی و کاملترین غذا، غذای بدون جایگزین مینامند.
آمارها نشان میدهند که مصرف شیر در کشور ، در مقایسه با کشورهای توسعه یافته بسیار پایین و حدود یک سوم توصیه کارشناسان تغذیه است.
سرانه تولید شیر خام کشور به استناد گزارشات مرکز آمار ایران 88 کیلوگرم به ازای هر فرد ایرانی است . حداقل 5 درصد شیر خام تولیدی کشور به مصرف گوساله ها می رسد و حداقل 5 درصد از آن را باید به عنوان ضایعات برشمرد . بزرگترین میزان ضایعات شیر در تبدیل شیر به پنیر حاصل می شود که با توجه به فن آوری و شیوه تولید پنیر در کشور حداقل 40 درصد ارزش غذایی شیر خام به شکل آب پنیر از دسترس مصرف کنندگان خارج می شود. از این رو مصرف سرانه شیر در شرایط عادی کمتر از 80 کیلوگرم برای هر نفر بوده است. این در حالی است که سرانه مصرف شیر و فراورده های آن در اروپای غربی و امریکای شمالی از 270 تا 350 کیلوگرم و در برخی از آنها مانند هلند ، نروژ ، سوئد ، دانمارک و نیوزیلند به بیش از 500 کیلوگرم در سال میرسد.
با این اوصاف ، میتوان تصور کرد که چرا آمارها نشان دهنده 90 درصد کمبود کلسیم در ایران است.
پرده ششم :
طی سالهای اجرای طرح هدفمندی یارانه ها بی توجهی مسئولان و عدم حمایت از صنعت شیر کشور باعث شد وضعیت مصرف شیر بحرانی تر شود . مطالعات انجام شده در 50 شهر بزرگ کشور نشان می دهد طی دو سال 90 و 91 به ترتیب 6 و 16 درصد کاهش مصرف در کشور اتفاق افتاده است . حتی اگر موضوع کاهش تولید شیر خام به علل خشکسالی ، کاهش میانگین شیر دهی دامهای شیری به دلیل افزایش شدید قیمت نهاده های دامی و تغییر جیره دامی دامها و کشتار بخشی از آنها به دلیل عدم صرفه اقتصادی را نادیده بگیریم ، همه دامداران و تولید کنندگان صنایع لبنی به خوبی می دانند که در سال گذشته به دلیل کاهش اقبال مردم به خرید و مصرف شیر ، حداقل 15 درصد شیر خام تولیدی کشور به شیر خشک صنعتی تبدیل شده که هم اکنون در انبارها موجود است و دوستان به دنبال گرفتن مجوز صادرات آن هستند.
متاسفانه در این سالها یارانه شیر ، به قیمت از دست رفتن سلامت مردم حذف شد. این سیاست هم از منظر اقتصادی و هم از منظر اجتماعی عاقلانه نبوده است . تبعات کاهش مصرف شیر آنچنان بزرگ و غیر قابل تصور است که میتواند نه تنها اقتصاد خانوار بلکه اقتصاد کلان کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
مرکز آمار ایران میگوید حدود 4 میلیون نفر به صورت تمام وقت یا پاره وقت در بخش دامپروری مشغول به کار هستند. از سوی دیگر افزایش سرانه مصرف شیر میتواند به طول عمر همراه با کارایی جمعیت کشور و در نتیجه به افزایش تولید ناخالص ملی بیانجامد.
تاثیر شیر در کاهش هزینههای درمان خانوارها نیز شگفت انگیز است.
وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده است که هر ایرانی به طور متوسط حداقل 2 دندان پوسیده دارد . اگر برای ترمیم هر دندان فقط 200 هزار تومان هزینه شود ، اعتباری معادل ۳۰هزار میلیارد تومان مورد نیاز است.
همین وزارتخانه اعلام می کند که دو میلیون خانم ایرانی هر لحظه در معرض شکستگی استخوان ناشی از پوکی هستند.
اگر تنها 5 درصد دچار شکستگی شوند و یک چهارم این تعداد از مردان نیز دچار این عارضه شوند، در سال با حدود 125 هزار شکستگی مواجه خواهیم شد.
20 درصد افرادی که دچار شکستگی ناشی از پوکی استخوان میشوند، در کمتر از یکسال بعد از شکستگی می میرند و 50 درصد آنان برای تمام عمر زمینگیر می شوند . هزینه های درمان بیماریهای ناشی از کمبود مصرف شیر مانند دندان و شکستگی استخوان بیشترین هزینه درمان در میان سایر بیماریها را به خود اختصاص می دهند.
حتما شنیده اید مرکز تحقیقات روماتولوژی کشور اعلام کرده است هر سال 36 هزار سال عمر مفید مردم کشور به خاطر پوکی استخوان در کشور از دست می رود.
آیا این آمارها ارزش توجه کردن ندارند ؟
همه فواید شیر در موضوع ایجاد اشتغال ، ارتقای شاخص سلامتی و بهره وری و نیز کاهش هزینه های درمان آیا گویای این نکته نیست که در سیاستها نسبت به شیر ظلم شده است ؟
بازنگری در سیاست های غلط گذشته که باعث افزایش مداوم قیمت شیر خام و فراوردههای شیری و حذف تدریجی آن از سبد مصرف خانوار شده و به دنبال آن کاهش سرمایهگذاری در این بخش فوری ترین اقدامی است که می تواند در دستور کار دولت یازدهم قرار گیرد. کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه به شیر به دلیل اهمیت آن همچنان یارانه میدهند و ما به حذف یارانه شیر به عنوان موفقیت اقتصادی افتخار میکنیم!
حذف شیر از سبد مصرف خانوار یعنی داشتن ملتی بی دندان و زمینگیر، دارای طول عمر و بهره هوشی پایین و کوتاه قد و...حتما این صفات مطلوب هیچ کس و از آن مهمتر در شان ملت تمدن ساز ایران نیست.
یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که جامعه به سرعت به سمت سالمندی می رود و اگر تغییر در سبک زندگی مردم اتفاق نیافتد ، سالمندان زمینگیر ، افراد سالم و فعال جامعه را نیز زمینگیر خود خواهند کرد ، چون آنها ناتوان از انجام امور شخصی خود هستند.
تا دیر نشده شیر ، این غذای بهشتی را که به فرموده پیامبر رحمت (ص) سرور نوشیدنی ها و تنها جایگزین غذا و آب است در یابیم .
به یاد داشته باشیم که حتی در مجموعه کالاهای اساسی نباید شیر را با سایر کالاها مساوی در نظر گرفت. چرا که سبد غذایی کشور گویای این واقعیت است که در مورد قند و شکر ، روغن و غلات اضافه مصرف وجود دارد، اما بیشترین بی مهری متوجه شیر و فراورده های آن شده است تا جایی که مصرف آن حتی به یک سوم نیاز جامعه نمی رسد .
صرفه جویی چند صد میلیارد تومانی در هزینه های دولت ، می تواند هزینه های چند ده هزار میلیارد تومانی درمان را به دولت و ملت تحمیل کند و این عاقلانه نیست .
اختصاص یارانه به شیر و کمک به افزایش سرانه مصرف آن فوری ترین نیاز جامعه برای تامین امنیت غذایی و ارتقای شاخص سلامتی جامعه است . افزایش هر ده کیلوگرم سرانه مصرف شیر حداقل 75 هزار فرصت شغلی مولد ایجاد می کند. این همه فایده را از این ملت بزرگوار و قانع دریغ نکنیم.