روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: اگرچه شاخص کل پس از عقبگرد از این اوج در مهرماه سال گذشته وارد مسیر فرسایندهای شد که سه ماه و نیم در محدوده ۱۵۵ تا ۱۶۵ هزار تومان نوسان داشت اما پس از هضم این آثار در بازار سرمایه و پیشخور شدن باقی اخبار سیاسی، بورس تهران به مسیر صعودی خود بازگشت. از نیمه اسفند سال گذشته تا کنون، بازار سرمایه شاهد ورود چشمگیر نقدینگی بوده است. این امر سبب رشد بینظیر سهام بازار در بیشتر روزهای سال ۹۸ شده است به طوری که در لحظه تنظیم این گفتوگو بازار سرمایه ایران روی شاخص ۲۴۶ هزار واحد ایستاده است. در این میان برخی کارشناسان بازار بر این باورند که این رشد حبابی است که به زودی خواهد ترکید. «آرمان» در این باره با بهرنگ اسدی- کارشناس بازار سرمایه- گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
برخی کارشناسان بازار سرمایه بر این باورند که رشد چشمگیر بورس در ماههای گذشته، رشدی حبابی بوده و به زودی این حباب خواهد ترکید؛ ارزیابی شما چیست؟
فکر میکنم تفسیر حباب برای قیمتهای فعلی و کلیت بورس، فرابورس و بازار سرمایه، صحیح نیست. قطعاً برای بررسی، به آمارهای دقیقی نیاز است که من به طور خلاصه به آن اشاره میکنم که متوجه شوید این اعداد با شاخصهایی که میتواند نشاندهنده حباب باشد، فاصله معناداری دارد. برای مثال، نسبت قیمت به عایدی یا همان P به E در بورس هفت و در فرابورس نزدیک به ۱۰ است که سر جمع به طور متوسط برای کل بازار سرمایه با توجه به ارزش وزنی بورس و فرابورس (در لحظه مصاحبه) عددی برابر ۷.۴ میشود. این عدد با توجه به فصل مجامع و اینکه در تیرماه قرار داریم حتی یک واحد هم از آن بکاهیم باز هم معقول است. نسبتهای قیمت بازار به ارزش دفتری هم در کریدور مناسبی است.
الآن میانگین برای ناشران و شرکتهای بورس و فرابورس حدوداً ۲.۸ است که عددی خارج از محدوده نیست. طبیعی است که این قیمتها برای شرکتهای بزرگتر معقولترند و قطعاً در شرکتهای کوچکتر هم انحراف معیار بیشتری دارند و هم مواردی میتوان یافت که نسبت به میانگین و نسبتهای تعادلی دورترند. در نتیجه من مخالف این گزاره هستم که رشد چشمگیر بورس حبابی بوده و این حباب خواهد ترکید. ولی در رابطه با سهام کوچک که برخی با هر دلیلی با پمپاژ نقدینگی یا عوامل غیربنیادی رشد کردند ممکن است این اتفاق بیفتد که قطعاً تعبیر آن، ترکیدن حباب بازار سرمایه نیست و نهایتاً به برگشتن قیمت سهام کوچک به قیمت تعادلی آن میتوان تعبیر کرد.
دلیل آنها برای این تحلیل این است که بورس ایران ذاتاً این میزان ارزش و ظرفیت مالی ندارد. آیا با این فرضیه موافقید؟
این جمله که بورس ایران ارزش و ظرفیت مالی ندارد اصلاً گزاره حرفهای نیست. آنچه مشخص است اینکه بازار سرمایه ما دستکم در چهار پنج سال گذشته میزبان شرکتها و بنگاههای بزرگتر و سرآمدتری از اقتصاد بوده است. بخشی از افزایش بازار از آن محل است و بخش دیگری نیز از محل رساندن به تعادل جدید در اقتصاد است و مهمتر از همه اینکه کافیست به رشد میزان نقدینگی در این چهار پنج سال نگاه کنید و رشد قیمت متوسط هر سهم بهازای واحد نقدینگی را بررسی کنید.
به نظر شما سود جاری در بازار کنونی سهام تا چه میزان حاصل عملکرد مثبت و سود واقعی شرکتهاست و تا چه میزان از این سود از محل زیان شرکتهای دیگر یا همان نوسانگیری حاصل میشود؟
مفهوم سود خالص شرکتها در مقطع فعلی با سود خرید و فروش سهام توسط فعالان متفاوت است. اگر فرض کنید متوسط نسبت پرداخت سود در بورس و فرابورس بین ۶۵ تا ۷۵ درصد باشد، این میزان به صورت نقدی پرداخت میشود و گواهی بر این است که یک پشتوانه نقدینگی بر جریانهای درآمدی شرکتهاست. با این حال من موافق این هستم که این میزان، حاصل عملکرد مثبت و سود واقعی شرکتهاست. دلیل آن هم همین جریان نقدینگی است و یکی از قرینههای آن میتواند جریان نقدینگی باشد که در مجامع تقسیم میشود.
گفته میشود شورای هماهنگی سران قوا مصوبهای داشته است مبنی بر اینکه سهام شرکتهای دولتی از طریق صندوقهای ETF در بورس عرضه شوند. ارزیابی شما از این نحوه واگذاری چیست؟
قطعاً این واگذاری از طریق صندوقهای ETF جذابیتهایی دارد؛ از جمله اینکه کمک میکند در یک اصطکاک کمتر و به دور از نگرانیهای نظارتی این واگذاریها انجام شود. زیرا این صندوقها مشاع هستند و واحدهای آنها بدون اینکه قبضه مدیریتی شوند، عرضه اولیه خواهند شد و نگرانیهایی از جمله اینکه بخش خصوصی غیرواجد شرایط یا شخص ثالثی که واجد شرایط نیست ولی تظاهر میکند شرایط آن را دارد ورود کند و بعد از تملک مشکلی پیش آید در این واگذاری کمرنگتر است.
به نظر من این روش در برخی شرکتها از شیوه کنونی واگذاری در خصوصیسازی میتواند موفقتر عمل کند. همچنین نسبت به واگذاری بلوکی جذابتر است. واگذاری بلوکی نکتهای که دارد سرمایهگذار هدف مشخص است و معمولاً با تعداد محدودی مشارکتکننده در رقابت انجام میشود. اما در واگذاری از طریق این صندوقها بحث مدیریت مطرح نیست. درست است که شاید به لحاظ قیمتی برای فروشنده جذابیت کمتری داشته باشد ولی از لحاظ نظارتی و حسن واگذاری با توجه به ساختار مشاع این صندوقها به نظر عملکرد بهتری دارد و نگرانیها را در کوتاهمدت از بین میبرد.
اصولاً این صندوقها چگونه عمل میکنند؟
صندوقهای ETFدر واقع صندوقهای قابل معامله هستند. در مقایسه با صندوقهای سرمایهگذاری مشترک این صندوقها قابل معاملهشدن در بورسها هستند و علاوه بر ساختارشان که مبتنی بر خرید و فروش در بازار و بازارگردانی است غالباً کارمزدهای پایینی هم دارند. همچنین صورتهای مالی آنها با تواتر بیشتری منتشر میشود. NAV آنها با فاصله کمتر از یک دقیقه منتشر میشود و این خالص داراییها خیلی به شفافیت کمک میکند. این صندوقها چون آنلاین هم معامله خواهند شد در بورس به نوعی قابل دسترسی هستند و تماماً در اختیار سرمایهگذاران خواهند بود.
پایان مهلت ۶۰ روزه ایران به اروپا برای اجرای تعهدات برجامی و اخباری از این دست تا چه میزان بر بازار سهام اثرگذار است؟
این قبیل اخبار طبعاً اثرگذار است؛ زیرا بر عملکرد شرکتها تاثیر میگذارد و مستقیماً سود و زیان آنها را تحت تاثیر قرار میدهند. مهلت ۶۰ روزه یا هر رویداد سیاسی دیگری به محض اینکه توسط بازار شناسایی میشود از همان روز تا روز واقعه این اثر به تدریج توسط بازار هضم میشود. در این مورد فکر میکنم به مثابه برخی رویدادهای سیاسی بخش عمدهای از آن جذب شده و مورد انتظار است که هر دو طرف اقدامات داخل چارچوبی انجام دهند و خیلی اقدامات خارج از عرفی انتظار نمیرود.
بازار سهام را در روزهای آتی چگونه پیشبینی میکنید؟
اگر در همین فضای پیشبینیشده قرار داشته باشیم بازار سهام هم تغییر تند و تیزی ندارد. به نظر من قطعاً سهام بزرگ بازار و سهام شاخصساز رشد کمتری در چند ماه اخیر داشته با توجه به ماهیت خود، با توجه به گزارشهایی که در همین روزها منتشر شده و میشود به نظر میرسد در ادامه نیز همین طور باشد. بر مبنای گزارشهای خیلی خوبی که برای سال مالی ۹۷ ارائه میدهند این روند میتواند تقویت شود. همچنین سهام کوچک از منظر رشد قیمتها تند و تیزتر و سریعتر تعدیل شده و انتظار میرود که رشد آن کندتر باشد و بازار از اینجا به بعد به سمت سهام بزرگ چرخش داشته باشد. امیدواریم که اتفاق سیاسی بدی هم نیفتد و بازار همین روند را ادامه میدهد.