به گزارش روزنامه ایران، گرچه در زمان پیش تولید لیست پر و پیمانی از کنجکاوی برانگیزها از شادمهر عقیلی تا بوراک اوزچیوت ستاره سینمای ترکیه به گوش رسید اما در نهایت حمید فرخنژاد عهدهدار نقش اصلی شد و محمدپور، اسفندماه سال 96 «دختر شیطان» را با حضور جکی شروف، گلشن گروور و آیشا گوپتا در بمبئی جلوی دوربین برد.
«دختر شیطان» اگرچه فرصت اکران نوروزی را از دست داد اما فرصت طلایی اکران عید فطر نصیبش شد و با وجود این نه تنها موفقیت تجاری «سلام بمبئی» برای این فیلم تکرار نشد بلکه عملاً «دختر شیطان» با شکست در گیشه مواجه شد.
اگرچه در زمان اکران صاحبان فیلم از کامنتهای تخریبی و جوسازی روباتها علیه فیلم، عدم نمایش فیلم در قم و بایکوت در سینماهای حوزه هنری انتقاد کردند و بارها در صفحات شخصیشان در فضای مجازی گلایههایشان را از نوع سانسبندی فیلم مطرح کردند با وجود این قربان محمدپور معتقد است به خاطر موقعیت سنجی نامناسب در اکران، خود اولین مقصر شکست فیلم در گیشه است و اکران همزمان چند فیلم شاخص به ضرر فیلم شده است.
او که فعالیت در سینما را با نگارش فیلمنامه آثار سینمای تجاری مانند خروس جنگی، فاصله، شیر و عسل، داماد خجالتی و مجرد ۴۰ ساله آغاز کرده و پیش از «سلام بمبئی»، «زبان مادری»، «دل بیقرار» و «آنچه مردان درباره زنان نمیدانند» را ساخته در گفتوگویی با «ایران» درباره حواشی اکران فیلم و بازیگر زن هندی «دختر شیطان» گفته است که در ادامه میخوانید.
بعد از موفقیت فیلم «سلام بمبئی» که یک ملودرام عاشقانه بود و فروش قابل قبولی داشت انتظار این بود که یک فیلم شبیه همین فیلم بسازید. حتی در اولین اخبار منتشر شده از «دختر شیطان» بهعنوان قسمت دوم «سلام بمبئی» نام برده شد؛ اما این فیلم فضای متفاوتی دارد و ماورایی است. چرا سراغ این سوژه رفتید؟
فیلمنامه «دختر شیطان» را خیلی دوست داشتم. خیلی از کارگردانها علاقهمند بودند که فیلمنامه را از من بخرند اما فیلمنامه را نفروختم و منتظر ماندم تا بعد از «سلام بمبئی» شرایطی فراهم شود که فیلم را در هند بسازم.
در زمان نگارش فیلمنامه، روایت قصه را برای ایران نوشتم اما بعدها به این فکر کردم که فیلم را نمیشود در ایران ساخت چون باید دختر شیطان را با حجاب میساختم که از فضای قصه دور میشد.
فیلم را در هند ساختم که خیلی به افکار و حس معنوی مورد نظر من نزدیک بود اما «دختر شیطان» در بد زمانی اکران شد، با نمایش سه فیلم گردن کلفت همزمان شد که عملاً سانسهای اکران متعلق به آنها بود، تبلیغات این فیلمها بسیار قویتر بود و ما نتوانستیم در این رقابت برنده شویم.
اگر فیلم در پاییز و زمستان اکران میشد، مرده «دختر شیطان» از «سلام بمبئی» هم بیشتر میفروخت چون فیلم جذابی است و مخاطب را از سالن سینما راضی روانه خانه میکند، لودگی و لوسبازیهای معمول را ندارد و قصهاش جذاب است. ما در انتخاب زمان اکران فیلم اشتباه کردیم و تاوان آن را هم پرداختیم.
فارغ از باورپذیر شدن نقش دختر شیطان که اشاره کردید لازمهاش ساخت فیلم در خارج از ایران بوده، به لحاظ روابط بین عوامل فیلم چطور؟ فیلم ساختن در هند در مقایسه با ایران چه مزیت هایی داشت. از مقایسه فیلمسازی در این دو فضا برایمان بگویید؟
سینمای ایران نیاز به تغییر لوکیشن دارد و مردم از دیدن خیابانهای تهران خسته شدهاند. سینمای هند هم مدتهاست تغییر لوکیشن داده. هندیها هم وقتی میخواهند فیلم بسازند دیگر در بمبئی و دهلی و... فیلم نمیسازند، به سوئیس و اتریش و انگلستان و خیلی از کشورهای اروپایی میروند.
پس هم معتقد بودم که تغییر لوکیش برای مخاطب جذاب است و هم اینکه حضور بازیگران سرشناس هندی میتوانست برای فیلم امتیاز باشد. در نهایت اینکه بالاخره صنعت سینمای هند، صنعت حرفهای است و میتوانی خودت را با شرایط وفق بدهی. ضمن اینکه ساخت فیلم در هند امکان اکران در دو کشور را هم ایجاد میکند و در صورت شکست در یک کشور امکان جبران آن در کشوری دیگر وجود دارد، کمپانیهای هند میتوانند فیلم را در خیلی از کشورها اکران کنند.
الان فیلم بهصورت همزمان در هند هم در حال اکران است؟
فیلم را به هند فرستادهایم اما هنوز تهیهکننده هندی، فیلم را ندیده، بعد از دیدن فیلم برای اکران در این کشور و سایر کشورها تصمیم گرفته میشود.
پیش از این قرار بود «عاشقی در هانوی» را بسازید. سرنوشت این فیلم به کجا رسید؟
این فیلم به «سلام بمبئی» نزدیکتر است. بعد از گفتوگو و دیداری که با سفیر ویتنام داشتیم قرار شد این فیلم را در آنجا بسازیم.
پروانه ساخت فیلم صادر شده؟
بله. لوکیشن را انتخاب کردهایم و حتی برای نقش اصلی با لی یونگ آئه (بازیگر سریال یانگوم) وارد مذاکره شدیم. با او ملاقات کردیم اما قرار شد با ایشان یک فیلم دیگر در کره جنوبی بسازیم. «عاشقی در هانوی» در ویتنام ساخته میشود و بازیگرانی از این کشور در فیلم حضور دارند.
علاوه بر تغییر لوکیشن به نظر میرسد همکاری با بازیگران شناخته شده برایتان اهمیت دارد. برای فیلم «دختر شیطان» هم گزینههای زیادی مطرح بود. ابتدا اسم رضا گلزار برای نقش اصلی مطرح شد، بعد از آن اسم بوراک ازچیویت (بازیگر و مدل سابق اهل ترکیه) شنیده شد و حتی شایعه بازی شادمهر عقیلی هم مطرح شد.
چون دو نقش اصلی مرد داشتیم به دو بازیگر شناخته شده نیاز داشتیم. با رضا گلزارهمکاری موفقی را در «سلام بمبئی» تجربه کردیم و مشتاق به تجربه دوباره آن بودیم، حضور ایشان در جذب مخاطب تأثیر دارد اما در زمان ساخت، ایشان قرارداد یک ساله برای «ساخت ایران» داشتند و حضورشان در «دختر شیطان» منتفی شد.
شادمهر عقیلی چطور؟ خبر رایزنی شما با ایشان شایعه بود یا واقعیت. این خبر همان زمان توسط این خواننده تکذیب شد.
برای یکی از نقشها ایشان کاندیدا بودند، ما از ارشاد پرس و جو و کسب اجازه کردیم که آیا امکان دعوت از ایشان برای همکاری وجود دارد که سازمان سینمایی این اجازه را ندارد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور بوراک ازچیویت مشکلی نداشت؟
با او وارد مذاکره شدیم و حتی در خصوص دستمزد به توافق رسیدیم، با وجود اینکه ایشان به زبان انگلیسی تسلط نداشت من قبول کردم که به زبان ترکی فیلمبرداری کنیم و بعد با دوبله اصلاحش کنیم اما پس از اینکه با آقای حمید فرخنژاد برای نقش اصلی قرارداد بستیم، آقای بوراک قبول نکردند نقش فرعی را بازی کنند.
علاوه بر همزمانی با اکران سه فیلم شاخص که به اعتقاد شما عمده دلیل شکست فیلم در اکران است به اعتقاد شما چه اتفاقات دیگری باعث شد که «دختر شیطان» موفقیت تجاری فیلم «سلام بمبئی» را تکرار نکند.
اکران عید فطر بعد از نوروز بهترین فرصت اکران است اما همزمانی با اکران فیلمهایی مثل «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل» شد که علاوه بر موفقیت در جشنواره، تبلیغات وسیعی داشتند و همراه با تیزرهای تلویزیونی، تمام در و دیوارهای شهر از بیلبوردهای تبلیغاتی این فیلم پر بود، باعث شد نتوانیم موفقیت فروش «سلام بمبئی» را تکرار کنیم.
ما توان رقابت نداشتیم. معمولاً خانوادههای ایرانی در هر فصل اکران یک فیلم میبینند که با وجود این فیلم ها قطعاً انتخاب اول شان «دختر شیطان» نبود.
ما باید صبر میکردیم تا فیلمهای پرفروش اکران شود و برای 6 ماهه دوم سال برنامهریزی میکردیم تا شاید سانس و سالن بهتری قسمت فیلم میشد. از روز دوم به بعد سانس های 10 صبح و یک بعد از ظهر که کسی سینما نمیرود را به فیلم ما دادند. از 60 سینمایی که فیلم داشت، در حدود 40 سالن فقط یک یا دو سانس داشتیم.
منهای ساز و کار اکران، شما از شکل گرفتن فضای ناسالم رقابتی گلایه کردید و از فضاسازی علیه فیلم و کامنتهای تخریبی علیه فیلم خبر دادید. این فضاسازی توسط صاحبان فیلمهای دیگر شکل گرفت؟
من نمیتوانم بهطور دقیق بگویم که از جانب چه کسی بود اما متأسفانه روباتهای کامنتگذار وجود دارند و برای فیلمهایی که دوست دارند کامنت مثبت میگذارند تا جذب مخاطب کنند و برای به درکردن دیگر رقبا کامنتهای منفی علیهشان میگذارند. در یک زمان هزار روبات حمله میکنند تا یک فیلم را تخریب کنند. این نوع رفتار، رفتار شرافتمندانهای نیست.
قرار بود از طریق پلیس فتا این ماجرا را پیگیری کنید. در پیگیریهایتان مشخص نشد که عاملان اصلی این فضای تخریبی چه کسانی هستند؟
پیگیری نکردم. در یک نامه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعتراض و شکایت مان را مطرح کردیم. بعد از صحبتهای آقای ابراهیم داروغهزاده و قول مساعد ایشان برای پیگیری این موضوع، از پیگیری توسط پلیس فتا صرفنظر کردیم و امور را به آنها سپردیم، البته عملاً بعد از صحبتها و شکایت من کامنتگذاری روباتها متوقف شد. ضمن اینکه فیلم من سالنی نداشت که بخواهد بهعنوان یک رقیب در اکران مطرح شود.
از روز دوم به بعد تمام سانسهای من را به فیلمهای پرفروش اختصاص دادند، سینماداران حتی قانون را رعایت نکردند. بر اساس قرارداد باید سه سانس گردشی به من میدادند اما 40سینما تخلف کردند و یک یا دو سانس 10 صبح و یک بعد از ظهر را به فیلم من دادند.
ماجرای اکران نشدن فیلم در قم به کجا ختم شد؟ آیا فیلم همچنان در این شهر توقیف است؟
بله. حالا که تقریباً دیگر زمان اکران فیلم به پایان رسیده است. مدیر کل ارشاد قم خود درباره اکران نشدن فیلم در این استان تصمیم گرفت که در این باره باید سازمان سینمایی پاسخگو باشد.
پاسخ مدیر ارشاد اداره قم به ما این بود که سازمان سینمایی پروانه نمایش فیلم را برای استان قم ارسال نکرده اما درعین حال این را هم گفت که این حق برای هر استانی وجود دارد که متناسب با فرهنگ، اقلیم و شرایط با اکران فیلمی موافقت بکند یا آنکه اجازه اکران آن فیلم را ندهد.
برخورد حوزه هنری با فیلم چطور بود؟ برخی فیلمهای اکران نوروزی در سینماهای مربوطه با اصلاحاتی بیش از سایر سینماها مواجه بودند. درباره این فیلم چطور؟ خواهان اعمال اصلاحات مضاعف بر پروانه نمایش نبودند؟
حوزه هنری هرچه سانس 10 صبح و دو بعد از ظهر بود را به «دختر شیطان» داد و بعد هم فیلم را برداشت. فکر میکنم علت مخالفت مضمون فیلم بود.
اکران فیلم در مشهد که با مشکل خاصی مواجه نشد؟
نه شبیه آنچه در قم اتفاق افتاد اما با سانسهای مردهای که به فیلم دادند عملاً امکان دیده شدن فیلم را از «دختر شیطان» گرفتند.
یکی دیگر از حاشیههای پر حرف و حدیث فیلم شما استفاده از آیشا گوپتا بهعنوان بازیگر زن بود که همزمان با حمله یکی از رسانههای داخلی و واکنش صدف طاهریان مواجه شد. چطور ایشان را انتخاب کردید و اساساً چقدر معتقدید که موازینی که درباره بازیگران داخلی وجود دارد درباره بازیگران خارجی هم اعمال شود.
در همان زمان خود آقای ابراهیم داروغهزاده به این ماجرا واکنش نشان دادند و گفتند که در مسأله عکسها هیچکدام از بازیگران زن خارجی بیمساله نبودهاند، حتی بازیگران لبنانی هم از این قاعده مستثنی نبودند که نمونههای آن را در فیلمهای «سی و سه روز»، «کتاب قانون» و «به وقت شام» هم شاهد بودیم.
با حاشیههایی که برای بازیگر این فیلم اتفاق افتاد احتمالاً انتخاب بازیگر برای «عاشقی در هانوی» دشوارتر خواهد بود و با احتیاط بیشتری در این زمینه اقدام خواهید کرد؟
از بازیگرهای شناخته شده استفاده نخواهیم کرد یا حداقل از بازیگرانی دعوت به کار خواهیم کرد که در ایران خیلی شناخته شده نیستند. مشکل بالیوود را سینمای ویتنام ندارد. بازیگرهای بالیوود شناخته شدهاند و فیلمهایشان هم رقص و آواز دارد، اما این رقص و آواز در سینمای ویتنام نیست و به مشکلی برنخواهیم خورد.
در آن صورت به لحاظ جذب مخاطب شرایط اکران برایتان سختتر از «دختر شیطان» خواهد بود.
قصه اگر جذاب باشد مخاطب را جذب میکند و لازم نیست حتماً بازیگر شناخته شده داشته باشد.