گلایههایی که در ده ماهه گذشته آغاز شده بود به نظر میرسد برانکو را به نقطه جدایی از پرسپولیس رسانده است. سفر او به امارات از مسیر تهران به زاگرب با ملاقاتی ویژه روبرو شده است. مذاکره با مدیران باشگاه الاهلی که پیشتر هم برانکو را دوست داشتهاند. او در ۴ سال هر آنچه را در ایران میتوانسته به دست آورده است. کلی عنوان و جام و کلی جنگ با کیروش که به نظر میرسد در پایان پیروزشان بوده. اگر چه برخلاف آنچه انتظارش را داشت، نتوانست سرمربی تیم ملی ایران شود.
برانکو در این مدت چند باری با مسئولان ورزش ایران مذاکره کرده بود اما سیاست مزرعه سوخته کیروش در نهایت جواب داد و اگر خودش از ایران به کلمبیا رفت، جوی ایجاد شد که برانکو هم روی نیمکت تیم ملی ننشیند. بی شک نیمکت تیم ملی ایران جایگاه وسوسه انگیزی بود برای او پس از سه قهرمانی در لیگ. کاری با درآمد مناسب و فشار کاری کمتر.
جایی که آن حاشیهها و ترس از تداوم دوقطبی دعواهای سال قبل امکانش را از برانکو گرفت. حذف از لیگ قهرمانان و دوگانه قهرمانی داخلی دیگر برانکو را به نقطهای رساند که تصمیم به رفتن بگیرد.
او در ده ماهه گذشته به خاطر تحریمها، تقریباً بیشتر مطالباتش را نگرفته و این مشکلات را برای قرمزها بیشتر کرده است. خلف وعده مدیران جدید تیم و هر بار مکاتبات رسمی و بی جواب این مربی در کنار قراردادهای جدیدی که با قیمتهای چند برابری پیشنهاد میشدند، برانکو را در شرایطی قرار داده بود که در سومین دوراهی ماندن و رفتن، به اختیار رفتن را تجربه کند. بر خلاف دو بار قبلی که کارفرمایانش در فدراسیون قراردادهایش را تمدید نکرده بودند. یک بار پس از قهرمانی بوسان قرارداد پیشنهادی به او اصلاً جذاب نبود و رفت وجایش را شاهرخی گرفت و بار بعد هم که رسماً برای ناکامی در جام جهانی ۲۰۰۶ کنار گذاشته شد و از او شکایت هم کردند!
این بار اما برانکو در اوج است، برخلاف سال ۲۰۰۶ که میگفتند ویچها فوتبال ایران را نابود کردهاند او نماد یک ویچ موفق است که ادعا دارد موفقترین مربی تاریخ ایران بوده و هیچ مربی دیگری غیر از ویچها در ایران نمیتواند نتیجه بگیرد.
برانکو احتمالاً پیشنهادی ۲.۷ میلیون دلاری دارد. الاهلی برای او تجربهای مثل همان سالی است که پرسپولیس را انتخاب کرد. قرار است مثل یک ناجی باشد در این باشگاه.
برای قرمزها اما او بعد از رفتن مثل یک حسرت میماند. حسرتی که ناشی از بی کفایتی مدیریتی است که با قرارداد ۶۰ میلیاردی با اسپانسر و درآمد سه میلیون دلاری اضافه نتوانستهاند مهمترین عامل قهرمانی شأن را حفظ کنند.
حالا آنها سراغ راههایی پوپولیستی چون گلریزان رفتهاند. راههایی از سر عجز. شیوههایی منسوخ که در ده ماه گذشته باید برای نگهداری دردانه تیمشان فکری میکردند. این ترکیب هیأت مدیره و مدیران پیشین شفافانه مشخص نکردهاند چقدر هزینه کردهاند و چطور پولهای برانکو را به موقع نپرداختهاند تا او امروز در نقطه رفتن باشد.
او اگر برود هم پیروز این بازی است چون با تمام وجود برای موفقیت کار کرده و آن را به دست آورده. او میرود و بازار ایران را برای خود داغ نگه میدارد و همیشه یک آلترناتیو جدی برای این بازار است ولی بازنده بازی اگر این مربی برود، گروه مدیریتی هستند که مدام وعده نگه داشتنش را دادهاند.
منبع: خبرآنلاین