در 24 اردیبهشت 1389، طی یادداشتی با اشاره به درخواست دوست عزیزم، دکتر حسن کریمزادگان از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، نوشتم: چرا حواسمان نیست که هر آنتنی با محیط زیست، زیباتر میشود؛ حتا آنتن تلفنهای همراه!
آرزویی که بیش از سه سال برای
تحققش انتظار کشیدم تا این که چند روز پیش نمونهی وطنی آن را در ضلع جنوب
باختری پارک شهر تهران دیدم.
گاه چند کار کوچک و ابتکار ساده
میتواند سکونتگاهی به مراتب تحملپذیرتر برایمان بیافریند. شگفتا اگر
مدیران مربوطه این نکته ساده را درنیابند و به کار نگیرند و مباد اگر
بدانند و تلاشی برای عینیسازی آن انجام ندهند.
چیزی که نباید فراموش کنیم، آن است که مهمتر از وجود امکانات و ثروت در یک شهر و مهمتر از وجود مدیرانی دست و دلباز، دانستگی و هنر چگونه استفاده کردن از امکانات است که سکونتگاههای شهری و مدیرانش را از هم متمایز میکند. به سخنی سادهتر:
مهم نیست چقدر امکانات دراختیار دارید، اگر ندانید چگونه از آنها استفاده کنید.
درست مثل ناخدای یک کشتی بادی که نمیداند، مقصد کجاست! آیا برای او باد مساعد معنی خاصی دارد؟