متن نامه خواهر آیدین بزرگی به شرح زیر است:
«میخوام بی پرده بنویسم
که دلم برات تنگ شده. دو هفته ای میشه که صداتو نشنیدم و بهت نگفتم مواظب
خودت باش. موقع رفتن تو فرودگاه انقدر شوق رفتن داشتی که حتی نذاشتی
ببوسمت، بغلت کردم و چند ثانیه به آغوش کشیدمت و در حالی که اشک تو چشمام
حلقه زده بود و تو نمی خواستی که گریه کنم از بغلم اومدی بیرون و گفتی
کفایت میکنه ولی اون چند ثانیه بغل کردنت اصلا کفایت نمیکرد آیدین. چقدر
پشیمونم که خودمو به زور تو بغلت نگه نداشتم و چقدر پشیمونم که صورتتو تو
دستام نگرفتم و تو چشمات نگاه نکردم و بهت نگفتم اگه تو نباشی میمیرم. چقدر
پشیمونم که شاید واسه آخرین بار نبوسیدمت...
تفاوت به دنیا اومدن
من و تو فقط 5 دقیقه بود و تو 5 دقیقه دیرتر از من به دنیا اومدی ولی واسه
رفتنت از پیشم خیلی زوده. اینارو مینویسم که بیای و بخونی و بدونی که شب ها
عکست رو روی قلبم میذاشتم و تا صبح مواظب بودم تکون نخوره تا صدا و انرژی
تپش قلبم که 9 ماه تو فاصله چند سانتیمتری ازهم بود و حتی همزمان قلبامون
تشکیل شده بود بهت انرژی بده و زودتر برت گردونه و روزنامه ای رو که عکستون
توش چاپ شده بود رو زیر بالشم میذاشتم تا زودتر برگردی...
اینو
بدون که برای من همیشه زنده ای و فقط ناراحتی من از دلتنگیه. از اینکه
نمیدونم دیگه کی ممکنه بتونم ببوسمت و بغلت کنم و دستاتو تو دستام بگیرم.
از اینکه نمیدونم دیگه کی میتونم تو چشمات زل بزنم و بگم دوست دارم داداشم
...»