به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیتالله قرهی رئیس حوزه علمیه امام مهدی(عج) در شبهای ماه مبارک رمضان امسال به تفسیر و شرح دعای نورانی ابوحمزه ثمالی میپردازد. متن کامل جلسه هفدهم ایشان که در شب هجدهم ماه مبارک رمضان سال 1434 در مهدیه القائم المنتظر(عج) حکیمیه برگزار شده، بدین شرح است:
«وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِیَّة وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک»؛ پروردگار عالم به قدری نسبت به این که سائل درب خانهاش بیاید، عُلقه دارد و درب خانه را باز میگذارد که سائلین، آن هم از بندگانش، آن هم از انسانها به درب خانه او بیایند که حسب روایاتی که در باب احادیث قدسیه (توصیههایی که خود حضرتش به انبیاء کرده) است، معلوم میشود عندالله هیچ چیزی از آمدن بنده، درب خانهاش، ارزشمندتر نیست.
حتّی دلیل و برهان عبادات هم همین است. مثلاً همین نماز، یکی از علل صلاه، عزیزان! این است که پروردگار عالم میخواهد بندگانش درب خانهاش بیایند والّا حسب آن دعایی که بعد از هر صلاه بیان فرمودند، میدانید که اصلاً این نماز ما نیاز پروردگار عالم نیست، «إِلَهِی هَذِهِ صَلَاتِی صَلَّیْتُهَا لَا لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا» نه تنها خدا به این نماز ما حاجت و نیاز ندارد، «وَ لَا رَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَا» بلکه اصلاً رغبتی هم به این نماز ما ندارد، البته إلّا دارد و آن، این است: «إِلَّا تَعْظِیماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَکَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِی» ای خدا تو گفتی درب خانه من را بزن، ما هم اجابت میکنیم، برای همین من از باب تعظیم توست که میآییم و إلّا تو نیاز به صلاه ما نداری و ما فقط از باب تکریم و اطاعت است که میآییم و دیگر این که تو امر کردی؛ یعنی خودت خواستهای که ما بیاییم. لذا از آن طرف نیاز ندارد، « لَا لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا »، امّا از آن طرف امر کرده که به سمتش برویم « أَمَرْتَنِی »! علّت « أَمَرْتَنِی » چیست؟
علّت « أَمَرْتَنِی » همین است که پروردگار عالم دوست دارد بنده¬اش درب خانه¬اش بیاید و سؤال کند. لذا در روایت داریم: اگر کسی بعد از نماز دعا نکند وحاجتی از پروردگار عالم طلب نکند، پروردگار عالم میفرماید: ملائکه من! نمازش را به خودش برگردانید. چرا؟ چون پروردگار عالم دوست دارد انسان درب خانهاش بیاید و سائل درگاه او باشد. لذا اصلاً حسب روایات شریفه میفرماید: بعد از نماز یک دعای مستجاب شده داریم؛ یعنی عزیزان من! خود خدا بر خودش فرض کرده کهحتماٌ یک دعای ما را مستجاب کند. برای همین میگویند: بعد از تسبیحات حضرت زهرا(صلوات اللّه و سلامه علیها)، دعا کنید و همینطوری تا سلام را دادید، بلند نشوید بپرید، مهر را برداشته یا برنداشته، بروید! دعا کنید. خودش دوست دارد بندگانش درب خانهاش از او مسئلت کنند و این لطف خداست.
برخورد حضرت حق با توجه به ظن و گمان بنده
لذا عزیزان! ذوالجلال و الاکرام به بندگانش عشق میورزد که از او سؤال کنند. در این فراز بعد از این که به پروردگار عالم به لسان حجّتش، زینالعابدین(صلوات اللّه وسلامه علیه)، عرضه داشتیم که خودت فرمودی: « وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً»، باز هم عرضه می¬داریم: «وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی » اصلاً ازصفات تو، این نیست، ای آقای من! چه چیزی از صفات تو نیست؟ « أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ» که خودت امر به سؤال کنی که از من مسئلت بطلبید و بعد «وَ تَمْنَعَ الْعَطِیَّة» عطایت را منع کنی!
تو همیشه عطا میکنی و تصوّر منع عطا از جانب خداوند، اصلاً اهانت به ذوالجلال و الاکرام است. لذا عزیزان من! عرض کردیم: این اتفاقاً از ظنّ و گمان انسان است وما باید در مرحله نخست ظن و گمانمان را درست کنیم. در حدیث قدسی - که شیخ حرّ عاملی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آن را در کتابش آورده فرمود: «أنا فی ظنّ عبدی» من در ظنّ و گمان بنده¬ام هستم. یعنی اگر بندهام بگوید: حالا من دعا میکنم امّا معلوم نیست مستجاب بشود یا خیر، پروردگار عالم هم همانطور کهمیگوید: معلوم نیست، با او برخورد می¬کند، امّا اگر بندهام بگوید: خیر، من که میدانم بعد از هر نماز، یک دعا مِن ناحیه الله تبارک و تعالی مستجاب شده است واو هم وعدهاش، وعده صدق است و قولش هم قول حقّ است «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُکَ حَقٌّ وَ وَعْدُکَ صِدْقٌ«، حال میشود آن کسی که اینطور لطف و محبّت دارد، وعده داده و بعد هم خودش امر به سؤال کند « أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ»، عطیّه ندهد؟! «وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ» آقای من! این اصلاً از صفات تو، نیست. من حضرتت را بری میدانم که اصلاً خودت امر به صلاه کنی، امّا عطا نکنی، ابداً اینطور نیست.
ملالت؛ ثمره درخواست زیاد از مردم
در روایت داریم که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «کَثْرَةُ السُّؤَالِ تُورِثُ الْمَلَال» اگر از کسی درخواست زیاد کنی، ملالت به بار میآورد؛ یعنی دو، سه بار از یکی درخواست میکنی، حالا او حلم دارد چیزی نمیگوید، امّا دفعه چهارم، مگر چه کسی باشد که چیزی نگوید! واقعا دیگر در آن حدّ تالیتلو معصوم و... باید قرار بگیرد که تو را ناراحت نکند. مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشریف) کلّی مغازه داشتند، تمام این مغازهها را آرام آرام فروختند و هر چه آقا (ابوالعرفا(اعلی اللّه مقامه الشریف)) امر میکردند، اطاعت میکردند. خود آقا میگفتند: او جلو جلو میفروخت که هر موقعی من بیان کنم، نه نتواند بگوید.
از چه کسی نباید درخواست کرد؟
حتّی طوری است که میگویند: از کسی مسئلت کن که دست رد به سینهات نزند. حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «لَا تَسْأَلْ مَنْ تَخَافُ أَنْ یَمْنَعَک» نکند از آن کسی که میترسی دست رد به سینهات بزند، سؤال کنی. هیچگاه از چنین کسی سؤال و درخواست نکن.
صاحب فضل دائمی و عطای مؤدّبانه، بر غلامان!
حالا سؤال اینجاست: پروردگار عالم دست رد به سینه ما میزند؟ هر که از پروردگار عالم زیاد بخواهد، برایش ملالتآور میشود؟ « تُورِثُ الْمَلَال» نسبت به پروردگار عالم است؟ ابداً! پروردگار عالم، کسی است که هیچگاه از خزائنش کم نمیشود، «وَلا تَنقُصُ مِن خَزائِنِهِ». در دعایی که از تعقیبات مشترکه بعد از نمازها است، میخوانیم: «یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ شَیْءٌ عَنْ شَیْءٍ وَ لَا سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ وَ لَا بَصَرٌ عَنْ بَصَرٍ وَ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین» خدا اینطور نیست که بگوید: شما حرف نزنید تا من ببینم دیگری چه میگوید. همه هم حرف بزنند، او میشنود. همه هم از او سؤال کنند، او به اشتباه نمیافتد، « وَ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین»، از اینکه بنده درخواست کند ومصر باشد، ابداً خسته نمیشود.
جالب این است که پروردگار عالم وقتی هم میخواهد عطا کند، چون خودش به ما یاد داده که همیشه دو بال پرواز است: یکی ادب و دیگری اطاعت؛ او نیز با ادب برخورد میکند. حسب همان دعایی که وارد شده در شبهای جمعه بخوانید، وقتی سائل درب خانهاش میآید، با این که پروردگار عالم کجا و ما کجا! امّا دودستی عطا میکند! «یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ». دیدید کسی میخواهد چیزی را به کسی بدهد، یک دستی میدهد، امّا اگر دو دستی بدهد، دارد احترام میگذارد که چه خوب است انسان همیشه در مقابل دیگران به خصوص بزرگترها اینطور با احترام برخورد کند.
یک مواقعی عدّهای کارهایی میکنند که معالأسف ما که مسلمانیم انجام نمیدهیم. دو تا کرهای پیش ما آمده بودند و شیعه شدند. اینها بیان میکردند: اگر یک کسی حتّی شش ماه هم از ما بزرگتر باشد، در کره جرأت نداریم به او، تو (آنها مثل ما دو لغت مانند «تو» و «شما» داشتند) بگوییم، حالا هر که میخواهد باشد. اسلام را آنها رعایت میکنند که اینگونه ادب دارند، گرچه مسلمان نیستند. لذا حتّی پروردگارعالم هم با ادب با بندگانش برخورد میکند. اوّلاً فضلش، دائمی است، آن هم به غلام خود! « عَلَى الْبَرِیَّةِ » ما، بریّه او هستیم، نانخور و غلام او هستیم، یعنی پایینترین حد هستیم.
لذا در ادامه میگوییم: « یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ »، یک معنای «باسط» یعنی بسط و گسترش، ولی یک معنای دیگر آن، این است: کسی گسترش می¬دهد کهخوشحال است. اولیاء خدا تمثیل میزنند، میگویند: مثلش، مثل آن کسی است که در شب عروسی فرزندش خیلی شادمان است، چطور؟ این طور که خرج می¬کندو بریز و به پاش دارد، امّا نه از روی اجبار، بلکه از روی شادی میدهد. پروردگارعالم هم وقتی عطا میکند، اوّلاً دو دستی عطا میکند، یعنی با ادب، بعد هم باسط است؛ یعنی وسعت میدهد. دلیل این عطا هم که دودستی میدهد، این است که دوست دارد ما سؤال کنیم و سائل باشیم.
ثمرات طلب حوائج از مردم
دلیل سؤال در درگاه پروردگارعالم و این که پروردگار عالم میفرماید: حتماً از من بخواهید و حتماً اصرار کنید، اینگونه بیان شده است: وجود مقدّس زین العابدین، امام العارفین، آقا علیبنالحسین(صلوات الله و سلامه علیه) فرمودند: «طَلَبُ الْحَوَائِجِ إِلَى النَّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیَاةِ » خواهش و طلب و درخواست آن هم از مردم، سبب میشود که در دنیا ذلیل ¬شوید. «طلب الحوائج الی اللّه تبارک و تعالی محبّة للدنیا و الآخره» امّا برعکس طلب حوائج از پروردگارعالم، هم مِن ناحیه الله محبّت دنیا رابرای شما میآورد و هم آخرت را. ولی طلب از ناس، مذلّت است و همینقدر که بگوید: نه، انسان خوار می¬شود. «طَلَبُ الْحَوَائِجِ إِلَى النَّاسِ … اسْتِخْفَافٌ بِالْوَقَارِ » طلب حاجت از مردم وقار فرد را از بین میبردو او را خفیف و خوار و ذلیل میکند.
«وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ » یعنی اگر کسی دست به سمت مردم دراز کند، در حقیقت یک فقر نقد است. اگر درخواست نکند، کسی نمیداند که این، محتاج است و فقر نسیه است، امّا وقتی فقرش را علن کرده، دیگر به آن فقر حاضر میگویند. اینطور میتوانیم بگوییم: «فقر الحاضر» یعنی در محضر خلق نمایان کرد، یعنی از آن فقر نقدی هم که بعضی تبیین و ترجمه کردهاند، بالاتر است. «فقر الحاضر» یعنی این که فقرش را به محضر مردم ارائه میدهد. لذا شنیدید میگویند: آن کسی که حیثیتو آبرو و وقار دارد و مؤمن است، صورتش را با سیلی سرخ میکند، امّا نمیگذارد دستش جلوی کسی دراز شود. یعنی فقیر و نیازمند است، امّا نیازش را در نظر مردم حاضر نمیکند. امّا آن را عندالله تبارک و تعالی، اظهار میکند.
فقیری که سلطنت دو عالم را دارد
لذا فرمود: «یا ایها النّاس انتم الفقرا الی اللّه». اصلآً خدا دوست دارد ما فقیر درب خانه او باشیم. این را به ذهنتان بسپارید، کد است: این فقیری درب خانه پروردگارعالم، درب خانه حضرت حجت(روحی له الفداء)، سلطنت دو عالم است.
فقیری که حسابرسیاش طولانی میشود
میگویند: اگر کسی جلوی مردم اظهار فقر کند و به سبب این فقرش، خوار شود؛ خدا اینقدر از این شخص بدش میآید که فردای قیامت حسابش را طولانی میکند. معمولاً آنهایی که ثروتشان زیاد است، حسابرسیشان بیشتر میشود، امّا پروردگارعالم حساب آن کسی را هم که اظهار عجز در بین مردم میکند، طولانی میکند. خیلی عجیب است این روایاتی که دیشب و امشب خواندیم، غوغاست، محشر است. لذا میفرماید: در خانه من بیایید و سؤال کنید، من صاحب عطیّهام ، آن هم دو دوستی عطا میکنم، «یا دائم الفضل علی البریه یا باسط الیدین بالعطیه». حتی عنوان عطا هم خودش معنا دارد که به فضل الهی در فرازی که داریم میخوانیم، عرض میکنم. خلصش این است که یعنی منّت نمیگذارد، هدیه، عطا، فضل و کرم من است.
عاقبت مسئلت از دیگران، چه فردی و چه اجتماعی
پیامبر عظیمالشّأن، خاتم رسل، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِیَّاکَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِیهِ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» ؛ اباذر، نکند از کسی سوال و مسئلت کنی، چون اگر جواب رد بشنوی؛ ذلیل بودن خودت را در برابر دیگران مطرح کردی، « ذُلٌ حَاضِرٌ » که این هم همان معنی «و هو فقر الحاضر» را که در روایت قبل، معنی کردیم میدهد؛ لذا باید مراقب باشیم که نکند اظهار سؤال و گدایی کنیم، چون در دنیا، مایه ذلیل بودنمان میشود. خدا گواه است که این روایت هم به درد مباحث اجتماعیمان میخورد و هم فردیمان.
آنجایی که ما فقر خود را اظهار کردیم، ذلیل شدیم. ولو به این که مردم اینطور نگفتند، امّا متأسفانه در روزنامهها و رسانهها اینطور جلوه دادند که مردم به آقای روحانی رأی دادند، به واسطه این که میخواستند بگویند: ما از این محاصرههای اقتصادی خسته شدیم؛ این یعنی اظهار ذلّت! در قبالش کنگره آمریکا هم وقتی دید میشود با فشار جلو رفت، رویه خود را شدیدتر کرد. اینها اصلاً خصلتشان این است و من بارها در مباحث شذرات و جاهای دیگر بیان کردم و گفتم که امام عظیمالشّأنمان فرمودند: اینها مثل سگ میمانند، اگر بدوی، دنبالت میکنند، امّا اگر بایستی، مینشینند. پس اگر اظهار فقر و عجز کردیم، میگویند: ما موفّق شدیم و محاصرهها را بیشتر میکنند. فکر کردید مثلاً زید آمد، عمرو رفت، بکر رفت و ...، چیزی عوض میشود؟! خیر، آنها بفهمند که اظهار عجز میکنی، تمام است، «ذلّ حاضر».
ای وای که ما از معارف دوریم. ای وای که بعضی از مسئولین ما از معارف دورند. بعضیها حواسشان نبود که وقتی تلویزیون، مناظرهها را در موقع انتخابات پخش می¬کند، آنطرف آبیها هم همه را دارند دقیق میبینند و براندازی میکنند و نهایتاً تصمیمگیری می-کنند. لذا برای این که من رأی بیاورم، حاضرند همه مطالب نظام را زیر سؤال ببرند که مردم خسته شدند، اینطور شد، آنطور شد، باید این وضع عوض بشود، حالا چه اشکالی دارد ما با خود آمریکاییها سر یک میز بنشینیم و...؛ اینها یعنی اظهار عجز و اظهار فقر، اینها دلالت بر «ذلٌّ حاضر» است، چه فردی و چه اجتماعیاش.
لذا در فردیاش هم فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِیَّاکَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِیهِ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ »؛ نکند از کسی مسئلتک که اینگونه، این خواری وفقر خودت را حاضر کردی و همه فهمیدند. خیلی عجیب است، در ادامه میفرمایند: «وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ » این درخواست از دیگران، فقری هم هست که خودت با عجله اعلامش کردی. بازاریها یک اصطلاحی دارند که می¬گویند: دو نوعند که خیلی بریز و بپاش میکنند: یکی آنها که تازه به دوران آمدهاند و میخواهند نشان بدهندکه من هم کسی هستم. برای این که فکر میکنند اینطور، به قولی سری در سرها در میآورند.
یکی هم موقعی است که دیگر ورشکست شده و برای این که کسی متوجّه نشود، بریز و بپاش میکند. به یک تعبیر دیگر اظهار فقر نمیکنند که نکند آن مقامی را کهدر تجارت کسب کردند و به تعبیری حتّی وقتی فقط یک حرف میزنند، حرفشان خریدار دارد و ...، از دست بدهند. لذا فقرشان را اعلام نمیکنند. میفرمایند: «وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ » یعنی این، فقری است که جلو، جلو اظهارش میکنی. خیلی عجله نکن که فقرت را اعلام کنی. چرا ما عجله میکنیم؟! اصلاً کلّ دنیا وضعش به هم ریخته است، خدا گواه است، به این ماه مبارک رمضان، یقین دارم که آمریکاییها از درون پوکیدهاند، امّا اجازه ندارند چه در انتخابات کنگره یا ریاست جمهوری، چه دررسانهها و جرائد، اعلان کنند که اقتصاد آمریکا شکست خورده است. البته انتقاد میکنند امّا اصلاً جرأت این را به آنها نمیدهند که حرفی از شکست بزنند.
یک نمونه بیاورید که اجازه داده باشند. الآن یک آقایی آمده که خبرهای اینها را پخش کرده و گفته: چه خبر هست، امّا حالا بروید در خود رسانههای آمریکایی ببینیدکه چگونه جالب و قشنگ دارند قضیّه را میپوشانند و او را دروغگو میپندارند. همه رسانهها باید در منافع ملیشان همگام باشند، ولو منافع ملیشان، منافع درستی نباشد. همین است که مولی الموالی فرمود که اینها در باطل خودشان اتّحاد دارند. لذا بعضیها در اظهار فقر خود عجله میکنند، در صورتی که اسلام اجازه نمیدهد که حتّی اظهار فردی هم بکنی، آن وقت چه برسد به اجتماعیاش. فرد مهمتر است یا جامعه؟! جامعه مهمتر است دیگر، هر فردی برای خودش جایگاه واحترامی دارد، امّا در مورد جامعه، افراد خودشان را برای جامعه فدا میکنند، نه این که جامعه را برای خودشان فدا کنند.
آنوقت ما جامعه را فدا میکنیم برای خودمان. حالا ببینید حضرت چه میفرمایند که نکند تو از مردم سؤال کنی، از خدا سؤال کن. اگر از مردم سؤال کنی، در دنیا دو خصلت برای تو به وجود می آید: « ذُلٌ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ » . در ادامه هم میفرماید: «وَ فِیهِ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» اگر سؤال کنند چه کسی فردای قیامت حسابش طولانی¬تر از همه است؟ باید گفت: آن کسی که اظهار عجز و فقر کند و از دیگران مسئلت کند. یعنی کسی که به جای این که خودش کار کند، دستش راجلوی این و آن دراز میکند. چنین کسی حسابش فردای قیامت از همه طولانیتر است. امّا تنها جایی که نه تنها طولانیتر نیست، بلکه سرعت میدهند، حالتی استکه انسان در درگاه پروردگار عالم اظهار عجز و اظهار سؤال کند.
عطای بیمنت
«وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِیَّة » اتّفاقاً خودت امر به سؤال کردی، حالا دیگران امکان دارد انسان را خوار کنند، امّا تو هیچگاه مانع عطای خود نمیشوی و اصلاً این از ساحت قدس پروردگار عالم دور است. نه تنها به فرد عطا میکنی، بلکه جمعی نیز هست، لذا در ادامه عرضه میداریم: «وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک» ، این فراز یک معنی دیگر هم دارد که عرفای عظیمالشّأن گفتند، منتها در خفا گفتند، چون بعضیها نمیفهمند و میگویند: چه حرفی است شما میزنید؟! ولی واقعیّت است. پروردگار عالم میگوید: من نه تنها در عطایم، منّت نمیگذارم، تازه منّت هم میکشم، «وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک».
در روایت داریم: از کسی که چیزی میدهد، باید تشکّر کرد. حضرت ثامن الحجج، آقا علیبنموسیالرّضا(صلوات اللّه و سلامه علیه)، قبله ایران بیان فرمودند: «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللّه عزّوجلّ» هر کس از مخلوقین به تو نعمتی را داد، نباید بگویی: خوب حالا این داشته، خدا بهش داده، او هم کمک کرده، حالا مگر چه کار کرده؟! خیر، اشتباه نشود تو باید تشکّر کنی. خیلی از ثروتمندان هستند که ثروتشان را در این راه خرج نمیکنند و به مردم کمک نمیکنند؛ یعنی توفیقش راندارند؛ چون خدای متعال توفیقش را به همه کس نمیدهد.
لذا میفرمایند: «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللّه عزّوجلّ» اگر کسی از آن شخصی که به او نعمتی را داده، تشکّر نکند؛ از پروردگار عالم هم تشکّر نکرده است. یعنی اینطور نیست که بگوید: خوب این که ثروت داشته، داده، مگر حالا چه کرده، امّا بعد بگوید: خدا! ممنونتم. بلکه میفرمایند: «لم یشکر اللّه عزّوجلّ» چنین کسی از پروردگار عالم هم تشکّر نکرده؛ یعنی پروردگار عالم میگوید: باید از دیگران سریع تشکّر کنی، امّا خودش بدون منّت عطا میکند! لذا برای همین است کهمیفرماید شما از من سؤال بکنید، از دیگران مسئلت نکنید.
خدایا! خودت گفتی: مسئلت کنیم، خودت هم ماه مبارک رمضان را قرار دادی تا مسئلت کنیم. اصلاً به لسان پیامبرش در خطبه شعبانیّه تشویقمان هم کرد و فرمود: «دعائکم فیه مستجاب» یعنی خیالتان راحت راحت، دعاهای شما در این ماه مستجاب است. دیدید یک کسی را میگویند مستجاب الدّعوه است؟! اصلاً همه ما دراین ماه مستجاب الدّعوه هستیم. قشنگ نیست؟! خدا قشنگ کار نکرده؟!
پس ماه مبارک رمضان، ماهی است که خدا مستجابالدّعوهها را پرورش میدهد و آنان کیستند؟! همه مردم هستند، همه مردم مستجاب الدّعوه میشوند، «دعائکم فیه مستجاب». این خدای کریم، این خدای رحیم، این خدایی که این همه فضل دارد و خودش فرمود: « وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِإِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً»، حالا میود عطای خودش را از ما منع کند؟! ابداً، تو مرحمت میکنی، «وَ لَیسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِیَّة وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک». خدایا! ما را در مسئلت کردن از خودت موفّق بدار.