ایران اکونومیست- ساعت حدود یازدهونیم شنبهشب ۳۱ فروردین ۹۸ بود که خبری در شبکههای اجتماعی و از سوی یکی از روزنامهنگاران، مطرح و پس از آن دست به دست شد. توزیع و مصرف قرصهای روانگردان در یکی از مدارس دخترانه در غرب تهران. آن هم در بین دختربچههای ۱۳، ۱۴ ساله.
روزنامه سازندگی نوشت: درحالی که به سالگرد ماجرای عجیب تعرض جنسی به چند دانشآموز در مدرسه معین تهران نزدیک میشویم، اما یک افشاگری تازه و عجیب جو دانشآموزی را هولناک کرده است؛ ساعت حدود یازدهونیم شنبهشب ۳۱ فروردین ۹۸ بود که خبری در شبکههای اجتماعی و از سوی یکی از روزنامهنگاران، مطرح و پس از آن دست به دست شد. توزیع و مصرف قرصهای روانگردان در یکی از مدارس دخترانه در غرب تهران.
آن هم در بین دختربچههای ۱۳، ۱۴ ساله. ماجرایی که تاکنون گریبان چند خانواده را گرفته و بسیاری دیگر را هم نگران کرده است. موضوعی که در فضای مجازی با واکنشهای زیاد و البته تند کاربران همراه بود و به گوش مسئولان آموزش و پرورش هم رسیده است. گرچه تا دیروز واکنش رسمیای از سوی مسئولان نداشته است.
فروش قرص روانگردان در مدرسه!
شنبهی همین هفته جنجال تازهای در شبکههای اجتماعی به راه افتاد. ماجرایی حساس که زنگ هشداری جدی را در مدارس، خانوادهها و در جامعه به صدا درآورده است. مهدی شادمانی، روزنامهنگار ورزشی در رشته توییتی خطاب به سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش نوشت: «جناب وزیر آموزش و پرورش، سلام. کمتر از یک هفته پیش دو دختر ۱۴ ساله ما و شما برای مصرف قرص روانگردان، تشنج و بستری شدهاند و به شهادت پزشک از ایست قلبی نجات یافتهاند. قرصی که در مدرسه[...] (منطقه ۲۲) از دوستشان گرفتهاند.
روز ۲۴ فروردین اورژانس تهران گزارشی دریافت کرده از تشنج دختری ۱۴ ساله در مدرسه و آمبولانس اعزام شده. ظاهرا چند دختر در مدرسه قرصهایی خورده بودند که حال خوبی نداشتند اما آمبولانس تشخیص مورد حادی نمیدهد. پلیس هم در مدرسه حاضر شده اما ظاهرا چیزی پیدا نکرده. اتفاقا مادر دختری دیگر از همان مدرسه به خاطر رنگ پریده و بدن سرد دختر، او را به بیمارستان تریتا منتقل کرده. پزشکان، بستری رسیدگی کرده و گفتهاند از ایست قلبی نجات پیدا کرده.
پزشک بیمارستان روانگردان بودن قرص را گزارش مکتوب کرده و شکایت انجام شده. خانوادهها در آموزش و پرورش گزارش نوشتهاند اما این دو دختر ۱۴ ساله اولین قربانی پخش قرص در این مدرسه نیستند».
او در ادامه در مورد نحوهی پخش قرصها در مدرسه گفت: «یکی از همکلاسیها که ۱۳ ساله است، بسیار عجیب، بدون دریافت پول مدتی است قرص به بچهها میدهد. موضوع به مدیر مدرسه، خانم مهدوی و حتی قسمتی از آموزش و پرورش منطقه منتقل شده اما به نظر میرسد آبروریزی مانعی برای برخورد شده. ظاهرا ماجرا از اول سال تحصیلی، برای برخی مسئولان مدرسه روشن شده و تذکرهایی به دیگر خانوادهها برای دوری از دخترک قرصفروش دادهاند. اما او هنوز تعلیق هم نشده و همچنان قرص مجانی پخش میکند. مدرسه میگوید مدرکی ندارند و مسئولان آموزش و پرورش منطقه سعی در آرام کردن خانوادهها دارند.
موضوع اعتیاد در سنین پایین بارها در گزارشها تذکر داده شده و همکاران اجتماعی بارها در این مورد نوشتهاند. جناب وزیر اما پخش مواد در مدرسه داستان دیگری است. از شما درخواست میکنم برای دختر من، دختران خودتان، دختران ما، از مدیریت آموزش و پرورش منطقه و مدرسه پیگیری جدی بفرمایید. اطلاع از فساد دانشآموز طی ماههای گذشته و به بحران رسیدن در پایان سال تحصیلی، نشان از یک لاپوشانی بزرگ برای حفظ شاید آبروست. اما در این بین دخترانمان قربانی میشوند. با تشکر از شما برای پیگیری حقوق دخترانمان».
واکنشها در فضای مجازی
ماجرا تا صبح روز بعد، در فضای مجازی سروصدای زیادی بهپا کرد؛ آن هم در شرایطی که همین چند روز پیش خبر سقوط دو کودک در فاضلاب مدرسهای در کاشمر دوباره بحث ایمنی مدارس و امنیت بچهها را یادآوری کرد. موضوعی که دوباره بعد از آتشسوزی دبستان اسوهی حسنه در زاهدان به یکی از مطالبات جدی اجتماعی بدل شده است.
حالا ناامنی در مدارس ابعاد تازهتری یافته و آن را به یکی از چالشهای آموزش و پرورش و نگرانیهای جدی برخی از خانوادهها تبدیل کرده است. یکی از کاربران در واکنش به این موضوع نوشته است: «دلم نمیخواد بچهم مدرسه بره، بیسواد بمونه بهتره تا اینکه هر روز هزار بار تنم بلرزه که نکنه اتفاقی توی مدرسه براش بیفته».
دیگری نوشته: «ای کاش نمایندههای محترم مجلس، علاوهبر دغدغهی ازدواج کودکان، به این معضلات و آسیبها هم میپرداختن». کاربر دیگری نوشته: «در مسیر منتهی به محل کار من دو تا پراید هستند که سرنشیناشون بین بچههای مدرسه مواد تقسیم میکنن که اونا راحت براشون بفرشون یا جابهجا کنن. من بارها و بارها با کلانتری محل تماس گرفتم و گفتم اما اصلا رسیدگی نمیکنن».
اما واکنشهای جالبتر، تجربیات مشابهی است که برخی از کاربران شبکههای اجتماعی آن را عنوان کردهاند: «یکی از آشناهام که در شرق تهران و در منطقه خاک سفید ساکن هستن، میگفت که اخیرا برای مشاوره راجع به مشکلات دخترشون به مدرسه مراجعه میکنن که مشاور مدرسه بهشون هشدار میده که تو مدرسه ترامادول خرید و فروش میشه و حواستون به بچههاتون باشه! فکر میکردم منطقه خاک سفید از گذشتهها وضعیتش معلوم بوده ولی امروز که این مطلب رو خوندم که در منطقه ۲۲ این اتفاقات افتاده اصلا باورم نشد!»
فرد دیگری نوشته: «سال ۹۱، اول دبیرستان، دیدیم تو مدرسه گل کشیدن. همه فهمیدن، یک هفته بعد دوباره توی مدرسه بودن. الان دانشگاه هنر تهران درس میخونم سیگار برای همه عادیه فقط سر کلاس نمیکشن، اما جالب اینه که بچههامون هر روز جمع میشن و گل و هشیش و ماشروم و... میکشن و روش قرص میخورن. هیچکسی هم هیچی بهشون نمیگه!».
یکی دیگر از کاربران در توئیتر نوشته است: «سال تحصیلی ۹۵-۹۴ همچین اتفاقی برای خیلی از همکلاسیهام افتاد. بوفهدار مدرسه که از اقوام مدیر بود برای تمرکز بچهها بهشون گل میداد. ماهها دویدیم و شکایت و پیگیری و... خب به جایی نرسیدیم! دقیقا به هیچجا!»
مواد در شبکههای اجتماعی!
البته این اولینبار نیست که شاهد چنین اتفاقهایی در مدارس هستیم. سال پیش هم در یکی از مدارس پسرانه در خراسان رضوی اتفاق مشابهی افتاد. یک دانشآموز ۱۲ساله چند قرص روانگردان به مدرسه برده بود که بر اثر مصرف آنها خودش و چهار نفر از همکلاسیهایش مسموم شدند. البته بخت با این دانشآموزان یار بود و با انتقال به موقع به بیمارستان، همگی نجات پیدا کردند.
جالب اینکه چند ماه پیش هم سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته بود بیشتر انواع قرصهای روانگردان، گل و حشیش در اطراف مدارس کشف میشود؛ یعنی زنگ هشدار این ماجرا از سوی نهادهای رسمی هم به صدا درآمده است. پرویز افشار در این باره گفته بود: «براساس ارزیابی سال ۸۰ نیم درصد از جمعیت دانشآموزی مقطع دوم متوسطه تجربه مصرف داشتند. در سال ۹۰ این عدد به یک درصد و در سال ۹۵ به حدود دو درصد رسید».
سعید صفاتیان، رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم گفته بود: «مصرف گل در بین دانشآموزان افزایش پیدا کرده است و وزارت آموزش و پرورش هم در این زمینه بسیار بسته عمل میکند. هنوز راهکار و برنامه جدیای برای پیشگیری از در مدارس وجود ندارد».
صفاتیان درباره نقش شبکههای اجتماعی در دسترسی سریعتر و آسانتر دانشآموزان به مواد مخدر به نکتهی مهمی اشاره میکند: «طبق آمارهای بهدستآمده از استانهای کشور، زمان دسترسی به موادمخدر حداکثر بین ۳۰ تا ۴۵ دقیقه است. خب این برای برخی از دانشآموزانی که مصرف گل دارند کمتر است. به این موضوع هم توجه کنید، یک زمان دانشآموز درگیر اعتیاد بود و به سختی میتوانست مواد را پیدا کند هماکنون شبکههای مجازی وجود دارد. مسئله مهم دیگر این است که قبح مواد مخدر شکسته شده است».
۱۳۶ هزار دانشآموز در معرض مواد
چند وقت پیش هم روحالله بابایی صالح، عضو هیئترئیسه کمیسیون اجتماعی مجلس هم با انتقاد از خرید و فروش قرصهای روانگردان و مواد مخدر در اطراف برخی مدارس به خانه ملت گفته بود: «متاسفانه دسترسی دانشآموزان به مواد مخدر بهویژه صنعتی بسیار راحت است. بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی وزارت آموزش و پرورش در سال ۹۵ حدود ۱۳۶ هزار دانشآموز در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر قرار داشتند و از این میان ۳ هزار و ۶۰۰ نفر حداقل یک بار مصرفکننده موادمخدر بودند».
واکنش آموزش و پرورش
مریم جمشیدی، معاون رسانهی مرکز ارتباطات و دفتر وزارتی آموزش و پرورش به «سازندگی» میگوید: «مطمئن باشید اگر این موضوع که مدیر و مسئولان مدرسه از ماجرا مطلع بودند و دراینباره کوتاهی کردهاند صحت داشته باشد، حتما وزارتخانه آموزش و پرورش در سطح وزیر با این موضوع برخورد میکند. نکتهی دیگر اینکه تاکنون گزارشی دراینخصوص به دست ما نرسیده که ما بخواهیم از کنار آن رد شویم. البته طبیعی هم هست که چیزی به وزارتخانه در سطح ستاد نرسیده باشد.
به این دلیل که این موضوعات ابتدا به آموزش و پرورش منطقه، بعد شهر تهران و بعد استان تهران وارد میشود. بنابراین طبیعی است که پیگیری این موضوع ابتدا در سطوح پایینتر عنوان شود. ماجرا نیاز به پیگیری دقیقتری دارد و اگر ادعای مطرحشده در گزارشی که در فضای مجازی منتشر شده صحت داشته باشد حتما پیگیری خواهد شد. اما ممکن است در این ماجرا هم راست و دروغ با یکدیگر ادغام شده باشد. به هرحال تاکنون در سطح ستاد نه گزارشی به ما رسیده و نه کسی شکایتی را مطرح کرده است.»
طرد دانشآموز خاطی چارهی کار نیست!
المیرا آقازاده، روانشناس بالینی در رابطه با این موضوع میگوید این یک مسئله و معضل بسیار پیچیده است که در سطوح کلان باید به آن رسیدگی شود. او به «سازندگی» میگوید: «ما در اغلب موارد که با مشکلات کودکان و نوجوانان مواجهیم، اولین چیزی که به آن میرسیم معضل ضعف آموزشی است. در برخی از مدارس کشورهای خارجی از جمله در کشورهای اسکاندیناوی در رابطه با خطر مواد مخدر از سنین پایین آموزشهایی داده میشود.
در سطوح پایینتر هم این موضوع از طریق بازی به بچهها یاد داده میشود. در کنار این موارد تبلیغات درست تلویزیونی هم وجود دارد. البته من نمیگویم که در اروپا و سایر کشورها اعتیاد یا کودکآزاری نیست، اما اختلال روانی از عدم آگاهی و نادانی متفاوت است و این چیزی است که باید به آن دقت کنیم».
او ضعف آموزش در مدرسه را یکی از علل مهم بروز چنین آسیبهای اجتماعی میداند: «باید تحولی در سیستم آموزشی مدارس ایجاد کنیم و وقت آن رسیده تا آموزشهای جدیدی را به دانشآموزان آموزش دهیم. آموزشهای اجتماعی باید هماهنگ و متناسب با دنیای امروز به دانشآموزان آموخته شود. حرفم این است که محتوای آموزشی در مدارس در گذر زمان باید تغییر کند.
در کنار آن باید از روانشناسان متخصص در حوزهی اعتیاد و جامعهشناسان هم در مدارس کمک گرفت. اینکه گفتوگو از چه دری آغاز شود در اثرپذیری بچهها بسیار مهم است. تنها در این شرایط است که بچهها مهارت نه گفتن را میآموزند. با آموزش و بازیهای مختلف بچهها یاد میگیرند که برابر موضوعات مخاطرهآمیز چطور نه بگویند و از خودشان دفاع کنند.
مهارتهایی که طی آن دانشآموزان یاد میگیرند چطور حرف را عوض کنند، مهارت قاطعانه حرف زدن را یاد میگیرند؛ میدانند که در مواقع اینچنینی به همکلاسیشان یا هر کس دیگری بگویند من چیزی را که نمیدانم چیست و بستهبندی مشخصی ندارد، نمیخواهم و نمیخورم! دانشآموزان باید از پیش دردسرهای استفاده از مواد مخدر را بدانند، باید تا اندازهای این مواد را بشناسند تا بتوانند برابر استفاده از آن مقاومت کنند».
تاکید او این است که معلمان در مدارس در کنار مواد درسی باید این موضوعات را هم به دانشآموزان آموزش دهند. البته نقش والدین را هم در این موارد نباید نادیده گرفت: «نقش خودمراقبتی والدین بسیار مهم است. والدینی که جلوی فرزندانشان سیگار میکشند، در دنیای امروز دیگر نمیتوانند به بچههایشان بگویند سیگار نکشید! بنابراین در قدم اول خانوادهها، معلمان و حتی مربیان مهدکودکها باید آموزش ببینند تا بتوانند به دانشآموزان آموزش دهند».
این روانشناس به نقش آموزشهای تلویزیونی در تاثیرپذیری دانشآموزان هم اشاره میکند: «هنوز هم در تلویزیون ما فرد معتاد کسی است که بسیار وضعیت اسفناکی دارد، چهرهی بههمریخته، خانوادهگریز و ... درصورتیکه این تصویر درستی از اعتیاد نیست. تبلیغات به این شکل خود اثرات مخربی دارد و بسیاری از خانوادهها را میترساند. اما در صورتیکه بسیاری از معتادان اصلا چنین چهرهای ندارند و دانشآموزان هم به هیچ وجه فکر نمیکنند موادی که بهراحتی در دسترسشان قرار میگیرد به اعتیاد آنها منجر شده یا سلامت جسمی آنها را حتی در کوتاهمدت به خطر میاندازد و به نظرشان تا رسیدن به آن چهرهی مخرب فاصلهی زیادی دارند».
او با اشاره به موضوع توزیع و مصرف قرصهای روانگردان در مدرسه میگوید: «به فرض کودکی که اقدام به این کار کرده باشد را از مدرسه اخراج یا حتی آن مدرسه را تعطیل کنیم! این چارهی کار نیست. فردا ممکن است این ماجرا در مدرسهی دیگری رخ دهد. بنابراین باز هم به این موضوع میرسیم که آموزش را چه در مدرسه و چه در خانوادهها باید جدی گرفت. این موضوع را باید به صورت ریشهای حل کنیم. به نظر من معلمان و کادر مدرسه نقش مهمی در این ماجرا ایفا میکنند. در طول سال تحصیلی نیاز است که معلمان مدرسه هم برای ارتباط موثرتر با دانشآموزان از روانشناسان و متخصصان این حوزه مشورت بگیرند. چیزی که متاسفانه خلاء آن در آموزش و پرورش ما محسوس است».
او میگوید: «در خانوادههایی که مشکلات فرهنگی و ناسازگاری والدین در مقابل بچهها محسوس است، ریسکپذیری بچه بیشتر شده و از موضوعات اینچنینی و خطرپذیر استقبال بیشتری خواهد کرد. البته در مورد یک کودک بهخصوص در مدرسه که به توزیع چنین قرصهایی اقدام کرده نیاز به یک گفتوگوی اختصاصی است. همینطور بچههایی که چنین دارویی را پذیرفتهاند باید بررسی شوند.
اما نباید این بچهها را طرد کرد، نباید آنها را از مدرسه اخراج کرد بلکه این بچهها به حمایت بیشتری نیاز دارند. متاسفانه مشکلات فرهنگی ما گاهی منجر به سکوت و لاپوشانی چنین مشکلاتی میشود. اما برای جلوگیری از تکرار چنین موضوعاتی چارهای نداریم به جز همان که گفتم؛ تقویت مهارتهای اجتماعی دانشآموزان، مهارت نه گفتن، آشنایی با آسیبهای مواد مخدر و تعریف آن برای بچهها».