خطبه های دیروز نماز جمعه تهران را میتوان آغاز فصل جدید منازعات میان نهادهای مذهبی سنتی و دولت یازدهم دانست. من ضمن احترام به شخصیت معنوی و مهذب خطیب جمعه دیروز تهران به اختصار چند نکته را به عنوان هدیه تقدیمشان می دارم:
الف) تریبون های عمومی قاعدتا جای مناسبی برای ارسال پیامهای خصوصی نیستند، مگر اینکه خدای ناخواسته هدف فضاسازی و اعمال فشار باشد. خطیب جمعه تهران میتوانستند دغدغه شخصی خود را به طور خصوصی به گوش رییس جمهور منتخب برسانند، با این حال واقعا چه توجیهی برای رسانه ای کردن این قبیل دغدغه ها وجود دارد؟
ب) در جاییکه نزدیکترین مشاوران رییس جمهور منتخب هنوز از فهرست نهایی وزرا بی اطلاع هستند، خطیب محترم جمعه بر چه اساسی از انتخاب رییس جمهور برای وزارت علوم اظهار نگرانی کرده اند؟
ج) وزارت علوم از بین همه وزارت خانه ها چه امتیاز یا حساسیتی دارد که دغدغه اصلی خطیب جمعه تهران گشته است؟ و اصولا معیارهای عقلایی و منطقی برای انتخاب وزرا به طور عام و وزیر علوم به طور خاص چیست؟ استفاده از تعابیر گنگ و مبهمی چون "بوی فتنه" چه کمکی به فضای عمومی جامعه و شفاف شدن مباحث و گفتگوها می کند؟
سوای این نکات فرصت را مغتنم می شمرم و به خطبای محترم جمعه و بالاخص خطیب معزز دیروز نماز جمعه یادآور میشوم که بزرگان! تریبون مقدس نماز جمعه جایگاه نشر و طرح معارف عالی و اندیشه های متعالی الهی است نه جای طرح دغدغه های شخصی و پیغام های خصوصی. این درد سالهاست که سینه جوانان تشنه معارف را می فشارد که خطبای جمعه جایگاه متعالی خود را با منابر هیات و حسینیه ها اشتباه گرفته و با همان روش و منشی سخن بگویند که در مجالس روضه و ذکر سخن می گویند. برای خطابه جمعه بهترین تراز خود رهبر انقلاب و علمای بزرگی چون حضرت آیت الله جوادی آملی هستند که هر خطبه شان مملو از نکات علمی و ناب معرفتی و طرح اندیشه های اصیل اسلامی است. چرا باید خطبه های جمعه ام القرای اسلام اینقدر به لحاظ معرفتی کم مایه و سبک بوده و در عوض در هر جمعه نکته قابل خدشه ای به لحاظ سیاسی از آن مستخرج شود؟
بهرحال پیشنهاد می کنم بزرگان و معاریف از فرصت جلسات خصوصی و محافل غیر رسمی بهره جسته و دلواپسی های خود را به تریبونهای مقدس و عمومی چون تریبون نماز جمعه نکشانند.